
شفافیت کجاست؟
روزنو :فساد هست! بخواهید یا نخواهید وسوسهها و فساد وجود دارد، در همه جای جهان هست. به همین دلیل کشورها این همه قانون و قاضی و مجازات دارند! مساله نابودسازی فساد نیست.
فساد هست! بخواهید یا نخواهید وسوسهها و فساد وجود دارد، در همه جای جهان هست. به همین دلیل کشورها این همه قانون و قاضی و مجازات دارند! مساله نابودسازی فساد نیست. موضوع واقعبینانه شناخت آن، جلوگیری از آن، محدودکردن آن و مقابله با آن است! و قدم نخست برای شناخت فساد یا بهتر بگویم شناخت زمینههایی که منجر به فساد میشود، شفافیت در انجام امور عمومی است! وقتی شفافیت نباشد هر امر نهفتهای که در آن دادن امتیاز یا واگذاری سود آور امری مطرح باشد میتواند منجر به فساد شود. طبیعتاً هر امری که با پول سروکار داشته باشد وسوسه انگیزتر است و فساد اغلب به آن گونه امور مربوط میشود. دولتها برای جلوگیری از فساد از قدیم قواعدی وضع کردهاند که هم متضمن عدالت و رعایت حقوق مردم از جمله حق برابری آنها در برابر قانون باشد و هم رعایت منافع عمومی. مثال کوچک و متعارف انجام معاملات دولتی است که قانوناً باید با آگهی عمومی و علنی انجام مناقصه هنگام خرید، و انجام مزایده هنگام فروش یا قراردادهای پیمانکاری باشد. در اینگونه موارد پیشنهادهای داوطلبان در پاکتهای دربسته در مهلت مقرر تسلیم میشود و پاکتهای پیشنهادی باید در زمان مقرر در حضور پیشنهاددهندگان طی تشریفاتی گشوده شود. و پس از تائید تکمیل بودن مدارک پیشنهادی، پاکتهای اصلی که حاوی مبلغ قرارداد هستند گشوده و برنده تعیین میشود. متأسفانه شفافیت در همین مراحل وجود ندارد! گاهی دستگاه دولتی ظاهراً برای حفظ منافع بیشتر دولت پس از مناقصه یا مزایده شروع به چانهزنی میکند! و اغلب همین چانهزنیها به توافقهای تخلفآمیز منجر یا اصلاً منتفی میشود، تا باز در شرایط مقبولتری ادامه یابد. گاه اصولاً در شرایط متعارف معاملات بدون تشریفات قانونی انجام میشود. گاه اموری که مستلزم تصویب قانونی است انجام میشود و گاه فهرستهایی که باید علنی باشند پنهان میشوند! فرض کنید اتومبیل در بازار سیاه بهای بیشتری دارد و خریداران صف کشیدهاند. شفافیت حکم میکند که فهرستها علنی و در دسترس باشند و اشخاص بدانند نوبتشان کجاست. گاه موضوع امتحان برای تعلیق بورس تحصیلی است و نتایج امتحان باید علنی و طبق فهرست باشد تا صاحبان حق بدانند در کجای فهرست قرار دارند و حقوق کسی با معاملاتی غیرشفاف تضییع نشود! گاه نفتی باید به فروش رسد و مبلغ آن سر به میلیاردها دلار میزند.... همواره برای گریز از شفافیت دلائلی ارائه میشود. بهترین دلیل میتواند بحرانی بودن شرایط، لزوم محرمانه نگاه داشتن معامله در شرایط اضطراری، و از این قبیل باشد که مبادا از آن جلوگیری کنند! به همین دلیل هم هستند کسانی که دوستدار شرایط بحرانی هستند! و اغلب همین افراد هستند که منافع کلان ملی را قربانی میکنند تا به سودی شخصی دست یابند. اکنون مردی کوچک با اتهامات بزرگ در بازداشت است که میگویند دو یا سه میلیارد دلار کشور در اختیارش بوده است و بدهی دارد و توان پس دادنش را هم ندارد. میگویند نامش «ب.ز» است! چه بگویم: جای شگفتی نیست که آقای «ب.ز» نتواند بدهی خود را بپردازد! مگر پولها نزد اوست که بپردازد؟ مگر در جیب جا میگیرد که دست کند و درآورد و بپردازد؟ لابد کسانی هم بیصبرانه در آرزوی محاکمه «ب.ز» و خاتمه این پروندهاش هستند. این یک خطای شخصی و سوءاستفاده فردی در ظاهر است، اما هستند کس یا کسانی که «ب.ز» با آنها کار کرده است و باید آنها هم وضعیتشان در ارتباط با این موضوع شفاف شود. شفافیت کجاست؟ جرم چیست؟ مجرم کیست؟ مجازات چیست؟ چگونه چنان امتیازاتی به دست آورده است؟ جایگاه نظارتی در این موضوع چگونه عمل کرده است؟ مردم لابد میپرسند اینگونه اقدامات چرا رخ میدهد؟ آنها حق دارند از مسئولین در این زمینه پاسخ بخواهند.