
رونالدو: شاید یک روز کچـل شدم!
کریس رونالدو ستاره پرتغالی این روزهای یوونتوس به تازگی کلینیک کاشت و ترمیم مویش در مادرید را افتتاح کرده تا بعد از راهاندازی هتلها و سالنهای بدنسازیاش در یک عرصه دیگر هم فعالیت کند. اتفاقاً در حاشیه افتتاح همین کلینیک بود که مجله «ایکون» یکی از نشریات زیر مجموعه روزنامه «ال پائیس» به سراغش رفت و یک گفتوگوی اختصاصی و البته تا حدودی متفاوت با او گرفت. کریس که پیشتر هم حتماً خوانده اید درباره علاقه مردم مادرید به خودش و نرفتن به بارسلونا و البته حضورش در دنیای مربیگری حرف زده است. با این حال گفتوگوی او بخشهای جذاب دیگری هم دارد که در زیر به طور خلاصه، قسمتهایی از آن را از نظر میگذرانید.
*کدام یکی سختتر است؛ راهاندازی یک کسب و کار تازه یا انتخاب یک تیم جدید؟
فکر میکنم راهاندازی یک کسب و کار تازه به مراتب از انتخاب تیم جدید کار سادهتری است. برای انتخاب یک تیم جدید شما باید عوامل زیادی را در نظر بگیرید و خیلی، خیلی، خیلی فکر کنید تا انتخاب درستی داشته باشید. این در حالی است که راهاندازی یک کسب و کار تازه، یک شرکت جدید، چیزی نیست که ۱۰۰ درصدش به خود شما بستگی داشته باشد.
*وقتی قرار باشد تیم جدیدی انتخاب یا کسب و کار تازهای راهاندازی و پولتان را در آنجا سرمایهگذاری کنید، برای مشورت کردن به چه آدمهایی اعتماد میکنید؟
برای تأسیس یک شرکت دقیقاً به همان آدمهایی اعتماد میکنم که زمان انتخاب تیم جدید با آنها مشورت میکنم؛ خانواده، دوستان و افراد نزدیکم. فرزندانم هنوز کوچک هستند و نمیتوانند نظر خاصی بدهند. خب البته کریستیانو جونیور نظراتش را میگوید ولی او هم هنوز خیلی جوان است. در نهایت چیزی که تأثیرگذار است همان افراد گروهی هستند که تو در طول سالها کنار خودت داشتهای. برای تصمیمگیری یا سرمایهگذاری دقیقاً با همان آدمها مشورت میکنم.
*چرا باید کریس رونالدو کلینیک کاشت مو راهاندازی کند؟
کچلی و ریزش مو واقعاً یک معضل بزرگ است. آدم باید به فکر یافتن راه حلی برای کمک به این افراد هم باشد. روزی یک خانم به من گفت: «شما هیچ وقت کچل نمیشوی». شاید الان کچل نباشم ولی یک روز ممکن است اتفاق بیفتد و من هم موهایم را از دست بدهم. البته از لحاظ ژنتیکی هیچ یک از اعضای خانوادهام با چنین مشکلی روبهرو نبودهاند ولی خب، یک اتفاق میتواند همه چیز را عوض کند؛ استرس، تغذیه بد و... از لحاظ زیباشناسی شما باید همیشه یک گام جلوتر باشید.
راهاندازی یک کسب و کار تازه از انتخاب تیم جدید راحتتر است
*هنوز هم فوتبال را دوست دارید؟
به فوتبال به چشم یک مأموریت نگاه میکنم؛ بروم داخل زمین، ببرم و بهترین بازیام را انجام دهم. مردم همیشه فکر میکنند که فوتبال من تمام شده است. آنها میگویند: «دیگر تمام شده، او ۳۳ سالش است، ۳۴ سالش است و یا ۳۵ سالش است. باید دیگر فوتبال را کنار بگذارد»؛ و خب، همین مردم از اینکه میبینند من هنوز هم میتوانم در سطح بالا بازی کنم شگفتزده میشوند.
*چه جوابی برای آن عده از افراد دارید که فکر میکنند شما یک نوع ربات هستید؟
تصور نمیکنم آنها فکر کنند من ربات هستم ولی من را به چشم آدمی میبینند که انگار در زندگیاش مشکلی ندارد، هرگز ناراحت نمیشود و هیچ وقت نگران چیزی نیست. مردم من را آدمی بدون مشکل، موفق و پولدار میبینند. میگویند چطور میشود آدم ناراحت یا نگران باشد ولی این همه پول دارد؟ به هر حال باید پذیرفت که مردم مثل شما فکر نمیکنند. خب، من این موضوع را درک میکنم.
*از کی به این همه فشار و استرس که بیشترش ناشی از انتقادات همین مردم است عادت کردهاید؟
دقیقاً نمیدانم کی به این موضوع عادت کردهام ولی واقعیت این است که چنین فشاری را از همان دوران جوانی روی شانههایم داشتهام. وقتی به مادرید آمدم، من گرانقیمتترین بازیکن تاریخ بودم. در منچستر و بعد از اینکه اولین توپ طلایم را در ۲۳ سالگی گرفتم مردم پیش خودشان میگفتند: «نگاه کنید، این همان بازیکنی است که باید در اوج باشد». در طول ۱۰، ۱۲ سال، من همیشه فشار روحی مضاعفی متحمل شدهام.
مردم من را یک آدم بدون مشکل، موفق و پولدار میبینند
*وقتی به یک باشگاه جدید میروید اولین کاری که انجام میدهید چیست؟
اولین کار این است که خودم باشم، نه بیشتر. اخلاقِ کاریام همیشه یک شکل است. اگر رئیس یک شرکت از راه برسد و در همان بدو ورود شروع به گیر دادن به همه چیز کند و سروصدا به راه بیندازد، مردم او را به چشم یک فرمانده نمیبینند. میگویند: «اوکی، او رئیسمان است ولی خوش رفتار نیست». آدم باید متواضع باشد و این موضوع را درک کند که همه چیزدان نیست. اگر باهوش باشید از کوچکترین چیزهایی که باعث میشود شما ورزشکار بهتری شوید استفاده میکنید. خب درباره یوونتوس باید بگویم من بسیار عالی با شرایط وفق پیدا کردم. آنها دیدند که من دروغگو نیستم و چیزی از خودم در نمیآورم. دیدند که خود خودم هستم. دیدند که بیدلیل نیست که من ۵ توپ طلا بردهام و ۵ بار فاتح لیگ قهرمانان اروپا شدهام.
*بعد از ترک رئالمادرید به سرتان نزد که کاروکاسبی تان را به جای دیگری هم ببرید؟
خانوادهام اینجا هستند؛ فرزندام اینجا به دنیا آمدهاند. الان ۹ سال است که من در شهر مادرید هستم. خیلی وقتها خاطرات فراموشنشدنی اینجا را مرور میکنم. میتوانستم در رفتن به یووه به خودم بگویم: «چه خوب! بیایید اینجا هم یک کلینیک بزنیم» ولی نه. من به کارم با توجه به چیزی که به من پیشنهاد داده شد در مادرید ادامه دادم، چون این شهر دین زیادی به گردنم دارم. چطور میتوانم مادرید را فرموش کنم؟
*فکر نمیکنید بعضی وقتها بیش از اندازه آدم صادقی بودهاید؟
بعضی وقتها چرا، ولی نگاه کنید، هرچیزی که دارم و هرچیزی که بردهام را میتوانم از پسش بربیایم. من سازگارترین آدم روی زمین هستم.
فوتبال برای من یک مأموریت است؛ بازی کردن، بردن و بهترین بودن
*اگر ما یک میکروفون در رختکن بگذاریم تا بخواهیم صدای بازیکنان و مربیان و بقیه را بشنویم، فکر میکنید نگاهمان به فوتبال و ورزشی که میشناختیم عوض میشود؟
نه. در رختکن، چه در یووه و چه در رئالمادرید، ما درباره چیزهای معمولی فوتبال حرف میزنیم.
*برای خودتان دوستانی هم در این ورزش پیدا کردهاید؟
میتوانم بگویم بله... ببینید، بحث این نیست که نباید چنین کاری کرد ولی نمیخواهم دشواری دنیای این رشته را تکذیب کنم. درست مثل این است که شما از یک مدل بپرسید که آیا دوستان مانکن زیادی دارد یا نه. او هم میتواند به این جواب بگوید بله ولی واقعیت این است که او به ندرت شامش را در خانه در کنار بقیه مانکنهایی که شبیه خودش است میخورد.
*میدانید که اگر یووه در بازی بعدیاش نتیجه نگیرد، میگویند به این خاطر است که رونالدو به مادرید سفر کرده تا کارهای شخصیاش را انجام بدهد...
مردم بلد نیستند مسائل را هم از جدا کنند ولی من بلدم. یک شرکت، فقط یک شرکت است ولی فردا، دوباره در تمرین حاضرم، میدوم و تمرکزم را روی بازیهای پیشرو میگذارم.