بازیکنان بزرگی که اشتباهی سرمربی شدند!
مسعود شجاعی نخستین بازیکن لیگبرتری نیست که راه صدساله را یکشبه طیکرده و هرچند با پسوند موقت، نفر نخست نیمکت تیمی به بزرگی تراکتور میشود؛ آنهم در شهرآورد تبریز.
فوتبال ایران از حوالی همین مواقع در سال گذشته که آندرهآ استراماچونی چمدانش را برای یک رفتن همیشگی بست، سرمربیگری وریا غفوری و سیدمهدی رحمتی را نیز به خود دیده است. موقت یا دائمی بودن سمت آنان اهمیتی ندارد. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که این نامها فاقد دانش فنی مربوط به هدایت یک تیم فوتبال و همچنین، تجربه قرارگیری در جای یک سرمربی هستنند
سرمربیگری محرم نویدکیا در سپاهان نیز بیشباهت به تجربه مشترک استقلال، شهرخودرو، و حال، تراکتور نیست. منکر آن نیستیم که سپاهان نویدکیا در دفاع و حمله با برنامه کار میکند و بازی به بازی نشانههای پیشرفت فنی را در آن میتوان دید. اما از این حقیقت هم نمیتوان چشم فرو بست که دیدار سپاهان-النصر در لیگ قهرمانان آسیا، نستین تجربه رسمی اسطوره طلاییپوشان در تمام ردههای سنی بود.
سرمربیگری یک تیم، بهویژه چهار تیم نامبرده که در فوتبال باشگاهی ایران از حرفهایترینها هستند، یک امر تکبعدی نیست. یک سرمربی بدون تجربه برخورد با معضلات و دستاندازهای حضور در تورنمنتها، بازیها، و تیمهای بزرگ، نمیتواند مطمئناً به کنترل حواشی، اتخاذ تصمیمات بزرگ و واکنشهای صحیح، و تقویت بازیکنانش از بعد ذهنی بپردازد. دنیای سرمربیگری مانند بازیگری نیست که مسعود شجاعی با یک حرکت خلاقانه گره مسابقهای را بهسود تیمش بگشاید.
علوم تغدیه، بدنسازی، روانشناسی و... اگر به مطرحترین ستارههای فوتبال جهان بهطور آکادمیک آموختهنشود، آنها بدل به یک شخصیت موفق در دنیای پیچیده سرمربیگری نمیشوند.
در مورد تراکتور بهطور خاص، یک سؤال پررنگ مطرح میشود: چرا مدیران باشگاه حاضر شدند نیمکت پرشورها را به مسعود لالیگایی اما بدون دانش آکادمیک سرمربیگری بسپارند، اما از مربیان تیمهای پایه خود استفاده نکنند؟
منبع:پارسینه