
دولت با تمام انتظارات وارد مذاكره شود
برای حفظ برجام و بازگرداندن ایران و ایالات متحده به پایبندی کامل که این روزها به دغدغه بسیاری از کشورها بدل شده است، به اقدام فوری سه کشور اروپایی دخیل در برجام نیاز است. اولین کار اروپا زنده نگه داشتن برجام طی دوره انتقال سیاسی در آمریکاست. باید روندی را در داخل کمیسیون مشترک، در بهترین حالت در سطح وزرای خارجه، آغاز کند تا چگونگی بهترین مسیر ترمیم توافق را بررسی کند. هدف از این گفتوگوها شناسایی پارامترهای یک معامله موقت است که برای ایران و دولت بایدن اندکی پس از شروع به کار دولت جدید آمریکا قابل پذیرش باشد. این موضوع به احتمال زیاد به شدت با بسته نجات از تحریم از سوی دولت بایدن گره خورده است. تا زمانی که این معامله حاصل میشود، دولت بایدن همچنین میتواند به طور رسمی قصد خود را برای ورود مجدد به برجام به کمیسیون مشترک ارائه کند. ارزیابی ایران این است که هنوز کاملا به برجام پایبند است. تفسیر ایران از پاراگرافهای ۲۶ و ۳۶ توافق این است که ایران میتواند در مقابل اعمال دوباره تحریمهای آمریکا اجرای توافق را کاهش دهد. ایران میتواند تغییرات عملیاتی انجام شده در برنامه هستهای خود را معکوس کند و به محدوده برجام بازگردد و آمریکا تعهد خود را برای لغو تحریمها هماهنگ کند. اروپاییها باید به دنبال روشنگری در مورد طرحهای آمریکا برای رفع تحریمها باشند. اقدامی که در این روزها جای خود را به تنشهایی داده که بار دیگر برجام را با خطر مواجه کرده است. در راستای بررسی این مساله «آرمان ملی» گفت و گویی با نصرتا... تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن داشته است که در ادامه میخوانید.
اروپا به چه علت در اين برهه زماني مانعتراشي و در روابط خود با ايران تنشزايي ميکند؟
به گزارش روز نو :امروز تقابلها در عرصه بينالمللي وارد مرحله وزنکشي شده است و ايران، اروپا و آمريکا نيز در تعاملات خود در اين مرحله قرار دارند. هر طرفي که بتواند ميخ خود را در تعاملات، مذاکرات و رقابتها محکمتر بر زمين عرصه بينالمللي بکوبد، ميتواند با اتکا به آن در آينده امتيازات بيشتري کسب کند و در مذاکرات آتي از آن استفاده کند. اروپاييها به دنبال پيروزي جو بايدن در انتخابات رياست جمهوري آمريکا داراي موقعيت بهتري شدهاند. آنها در دوران دونالد ترامپ، مشکلات زيادي داشتند. از يکسو با شخص ترامپ و سياستهاي او مشکل داشتند و از سوي ديگر سياست او مبني بر خروج از برجام و نابودي آن را قبول نداشتند و در مقابل آن موضعگيري کردند. در آن برهه زماني اروپاييها بيشتر با ايران همراهي ميکردند اما امروز به علت اينکه اروپا هراس دارد که به دنبال بازگشت جو بايدن به برجام، وزن و جايگاهشان در برجام متزلزل شود به همين علت به نوعي خودنمايي ميکنند و خواستههاي خود را پر رنگ جلوه ميدهند.
اروپا چه اهدافي را در اين مسير براي خود ترسيم کرده است و آيا موفق خواهد شد؟
آنها به دنبال اين هستند که دغدغههاي خود را وارد مساله برجام کنند تا به امتيازات بيشتري دست يابند اما به نظر ميرسد که اين کار اشتباه باشد و بعيد به نظر ميرسد که در اين عرصه موفق شوند. ايران نيز نخواهد پذيرفت که به برجام موارد ديگري اضافه شود. در قدم اول برجام اوليه که 5 سال پيش به امضا رسيد بايد اجرائي شده و احيا شود. اروپا زماني در احياي برجام موفق خواهد بود که مردم ايران به اين نتيجه برسند که برجام خوب و مفيد بوده و در زندگي اقتصادي آنها نتايج مثبتي داشته باشد. بعد از اين امر اروپا ميتواند در مورد دغدغههاي ديگر خود صحبت کند اما امروز که برجام عملياتي نميشود اروپا با مطرح کردن اين موارد موفق نخواهد بود. عملا برجام بعد از خروج دونالد ترامپ از آن حيات خود را از دست داده است و فقط چارچوب آن باقي مانده است. امروز ضرورت دارد تا برجام احيا شود و در مرحله بعد در مورد مسائل ديگر بايد صحبت کرد. اروپا به دنبال دست بالا گرفتن است تا امتيازات بيشتري بگيرد وگرنه خودشان به خوبي ميدانند که برجام بعد از 12 سال و پس از نشستهاي سخت و طولاني به نتيجه مثبت و مطلوب رسيد که متاسفانه با بيخردي ترامپ کارآيي خود را از دست داد. اروپا نميتواند از ايران بخواهد که تلاشهاي علمي کشور کنار گذاشته شود و نميتواند بر روي مسائلي فشار وارد کند که به امنيت کشورمان گره خوردهاند.
مقصرين اصلي اين تنشها چه کساني هستند؟
بايد مسائل حاشيهاي کنار گذاشته شود. بايد واقعبينانه عمل کرد. مذاکرات ديگر بايد کنار گذاشته شود. سياست خارجي ايران امروز چنين مواردي را نخواهد پذيرفت. بيشتر بايد به سمت حل و فصل مسائل برجام گام برداشت. ايران حتي بايد خساراتي را که متحمل شده است مطرح کند. ايران با يک رويکرد حل مساله وارد مذاکرات و برجام شد. ما با جهان همکاري کرديم تا تنشها را پيرامون مسائل هستهاي خود سر و سامان دهيم و از ميزان آنها کم کنيم اما بهرغم اينکه به نتيجه نسبتا مطلوبي رسيديم، نتوانستيم از مزاياي آن استفاده کنيم. اين معاهده يک قطعنامه با پشتيباني بين المللي در سازمان ملل نيز بود. متهم و مقصر اول بيشک آمريکا و دونالد ترامپ بودند و اروپا نيز در اين عرصه کم کاري کرد. ما درک ميکنيم که آنها قدرتي در برابر اقتصاد آمريکا ندارند اما اين نميتواند دليلي براي کمکاري آنها باشد. از سوي ديگر شوراي امنيت نيز زير سوال رفت زيرا نتوانست حامي يک قرارداد و يک قطعنامه بينالمللي باشد و بهراحتي نظارهگر آن بود که دونالد ترامپ آن را نقض کرد و عملا سکوت کردند. امروز اين سه بازيگر مهم بايد کوتاهي خود را جبران کنند و هزينه هاي آن را که بر ايران تحميل شد جبران کنند و بايدن مسئوليت آن را قبول کند. بعد از اين اتفاقها ميتوان اميد داشت که برجام احيا خواهد شد و پس از آن به سمت حل ساير چالشها خواهيم رفت. اروپاييها بايد به دنبال روشنگري در مورد طرحهاي آمريکا براي رفع تحريمها باشند و در اين عرصه نقش ميانجي خود را به خوبي ايفا کنند تا آنچه که پيرامون آن نگران هستند به شکل بدتر رقم نخورد.
آيا اين تنشها قابل مديريت است؟ چه مسيري در اين راستا بايد پيموده شود؟
اين تنشها قابل مديريت است. بايد طرح مشخصي داشته باشيم و به صورت شفاف و با برنامه پيش برويم. انسجام داخلي در رويارويي با طرفهاي مقابل بسيار موثر است و ميتواند در برجام نيز نقش داشته باشد. صحبتهاي اخير مقام معظم رهبري نيز در اين خصوص مطلوب و راهگشا است و دست دولت را در داخل باز ميگذارد و مسئوليت دولت را نيز سنگينتر ميکند. دولت بايد از انديشهها و نخبگان استفاده کند و ابزار بيشتري در اختيار گيرد و با تمام توان پا به اين عرصه بگذارد. دولت بايد دست بالا را در مذاکرات گرفته و با حداکثر انتظارات پا به عرصه مذاکرات گذاشته و برنامههاي خود را مدون کند. بايد پيام روشن و واضح به طرفهاي مقابل از جمله آمريکا و اروپا داده شود. اين تنشها قابل مديريت است و بايد حواسمان به قدمهاي اول باشد زيرا ميتواند تا انتهاي مذاکرات را تحت تاثير قرار دهد. بايد در اين مقطع دقيق و حساب شده گام برداشت تا از اين فضا طرفهاي مقابل به نفع خود استفاده نکنند.
ايران بدون امتياز دادن چگونه ميتواند حسن نيت خود را نشان دهد؟
اقدامي همچون تمديد مهلت رسيدگي به fatf بسيار به موقع صورت گرفت و چنين اتفاقهايي ميتواند حسن نيت ايران را به جهانيان نشان دهد. در دو هفته اخير دو رويکرد واقعگرايانه از سوي مقام معظم رهبري انجام شد. نخست صحبتهايي که اخيرا انجام دادند و در مرحله بعد اجازهاي بود که براي بررسي مجدد لوايح داده شد. اين لوايح ضروري است زيرا ما اقتصاد سياسي خود را به گونهاي رقم زدهايم که سفره مردم را با فروش مردم همخواني دادهايم. در اين صورت ما نياز ضروري به همکاري بينالمللي در زمينه مالي و بانکي داريم. بنابراين بايد استانداردهاي مالي و بانکي خود را ارتقا داده و هيچ ضرري در اين زمينه نخواهيم کرد. دغدغههايي که کارشناسان در مسائل جزئي و کارشناسي دارند بايد بررسي شود که اگر نيازي به تغيير برخي بندها است مورد مذاکره قرار گيرند و کارشناسان بايد بر سر آن به توافق برسند و نهادهاي مالي و بانکي و وزارت خارجه به جمع بندي نهايي برسند. مکانيزمها توسط آنها به خوبي هماهنگ خواهد شد. مهم اراده سياسي است که مشخص شد ايران در اين زمينه دارد و شرايط بررسي مجدد آن نيز مهيا شد. اين نشان ميدهد که به ميزان لازم اغناي افکار عمومي صورت نگرفته است. تصميمي که مجمع تشخيص مصلحت نظام آن زمان گرفته بود، به نظر من خيلي پخته نبوده است و يک اقدام پرشتاب بود. منهاي اتفاقات گذشته، همين که شرايط بررسي مجدد فراهم شد، اين يک اتفاق بسيار خوب است که هم ميتواند جنبه مثبت داخلي و خارجي داشته باشد. اين يک پيام براي جامعه بينالمللي دارد که ايران واقعا علاقهمند به تعامل با جهان است و قصد همکاري با مجامع بينالمللي را داريم. اين اراده همواره در سالهاي اخير در ايران وجود داشته است و ايران همواره پالسهاي مثبت ارسال کرده بود اما با روي کار آمدن دونالد ترامپ در اين عرصه يک وقفهاي ايجاد شد که آن نيز برطرف شده است و فرصت مجدد براي ديپلماسي ايران بهوجود آمده است و ضرورت دارد در اين عرصه به بهترين شکل عمل کند و بهترين استفاده را از اين فرصت پيش آمده، ببرد.