
طالبان بدون ایران نمیتواند حکومت کند
روز نو :انفجار در کابل و جان باختن دهها نفر از شهروندان افغانستانی از یکسو و سفر وزیرخارجه پاکستان به تهران و دیدار با مقامات دولت سیزدهم از سوی دیگر از جمله مهمترین اتفاقاتی بود که در روزهای اخیر در افغانستان و پیرامون افغانستان رقم خورده است. پاکستانی که بسیاری این کشور را بازیگر اصلی تحولات اخیر در افغانستان میدانند و شاید اگر پاکستان پا به این عرصه نمیگذاشت، طالبان نمیتوانست کابل را به تصرف درآورد. به همین جهت دیدار وزرای خارجه ایران و پاکستان به یک رویداد مهم در حوزه افغانستان تبدیل شده است. دیداری که شاید در آن خواسته ایران مبنی بر اینکه باید در افغانستان یک دولت فراگیر و نه یک دولت طالبانی شکل گیرد، مطرح شده باشد. اتفاقی که مشخصا به نفع خود کشور پاکستان به علت تحرکات طالبان در پاکستان نخواهد بود. طالبانی که امروز مهمترین متهم انفجارهای کابل شناخته می شود و بسیاری بر این باور هستند که این گروه با استفاده از نام داعش، اقدامات تروریستی خود را انجام میدهد تا هم به اهداف خود برسد و هم اینکه نام خود را در اذهان عمومی منفور نکند. بی شک امروز مدعیان صلح طلبی در طالبان نمیتوانند بر شاخههای مختلف جریان خود به خصوص شبکه حقانی تسلط داشته باشند. امری که منجر به جان باختن مردم بیگناه در افغانستان و تهدید شدن کشورهای همسایه میشود. در راستای بررسی این مسائل،گفت و گویی با پیرمحمد ملازهی، تحلیلگر ارشد مسائل افغانستان داشته است که در ادامه میخوانید.
انفجارهای کابل توسط چه گروههایی صورت گرفت و چه اهدافی را دنبال می کرد؟
از حدود 4 رو قبل منابع اطلاعاتی انگلیسی و آمریکایی هشدار داده بودند که احتمال دارد عملیاتی در اطراف فرودگاه انجام شود و برخی گروههای حاضر در افغانستان، مردم را از فرودگاه پراکنده کنند و اجازه خروج به آنها را ندهند. اینکه داعش میآید مسئولیت انفجار را برعهده میگیرد و سخنگوی طالبان این انفجار را به صورت همزمان محکوم میکند، بسیار ابهام برانگیز است. در وهله اول این صحبت مطرح شد که برخی کشورها قصد دارند تا به مردم افغانستان پناه دهند و همین امر سبب شد تا مردم کابل و حتی مردمی از شهرهای دیگر خود را به فرودگاه کابل برسانند تا بتوانند بهوسیله هواپیماها به خارج از افغانستان مهاجرت کنند. این یک شایعه بود که غالب آن محقق نشد. این شایعه سبب شد تا بسیاری از مردم افغانستان تصور کنند به راحتی میتوانند با هواپیما به خارج از افغانستان بروند و زندگی خوبی داشته باشند. فاجعه نخست کشته شدن مردم در ازدحام فرودگاه و پرت شدن آنها از هواپیما در آسمان بود. این اتفاق برای کشورهای غربی در فرودگاه کابل نیز مشکل ایجاد کرد زیرا توان انتقال این جمعیت را نداشتند. از طرف دیگر مشخص نبود که چه افرادی با چه وابستگیهایی وارد این جمعیت شدهاند و همین امر کنترل این جمعیت، انتقال مسافران را کند کرد زیرا آنها تصمیم گرفتند فقط جمعیتی را انتقال دهند که با آنها همکاری کردهاند. در این حین نیروهای تندرو موجود در افغانستان از فرصت سوءاستفاده کردند و نیروهای انتحاری خود را در قالب مردم عادی به فرودگاه رساندند و نتیجه آن انفجارهای متعدد در آن منطقه بود. در این انفجار هم نیروهای آمریکایی کشته شدند و هم مردم عادی افغانستان جان خود را از دست دادند. باید توجه داشت که در این روزها نباید طالبان را یک گروه یک دست دانست. طالب شورای کویته مشخصا چنین اقداماتی انجام نمیدهند زیرا آنها میخواهند هرچه سریع تر آرامش حاکم شود و دولت تشکیل دهند. این گروه از طالبان میخواهد با آرامش نیروهای خارجی را منتقل و کنترل فرودگاه را خود در اختیار گیرند. باید توجه داشت طالبان صرفا این یک قسمت نیست و برای مثال شبکه حقانی در چارچوب اقدامات شورای کویته حرکت نمیکنند. شبکه حقانی با داعش در ارتباط است و امروز از متهمان اصلی این انفجارها هستند. گروههای تندرو ثالثی نیز در افغانستان حضور دارند که از فرصت پیش آمده استفاده میکنند تا عملیات انتحاری انجام دهند. گروههای تندرو حاضر در افغانستان برای فرار از زیر مسئولیت انفجارها پرچم داعش را بالا میبرند تا مسئولیتی متوجه آنها نشود. قسمتی از داعش که خواستار تشکیل خلافت خراسان است در افغانستان حضور پر رنگ شده و همین گروه نیز مسئولیت انفجارهای کابل را برعهده گرفته است. با این وجود اما باز هم نمیتوان مشخصا این انفجارها را به آنها منسوب دانست. امروز طالبان در تامین امنیت مردم کوتاهی کرده و نتوانست جان مردم را حفظ کند. نیروهای آمریکایی و انگلیسی نیز در این عرصه ناتوان بودند. با وجود اینکه اطلاعاتی در دسترس بود که این حمله انتحاری رخ میدهد اما اقدامات جدی برای حفظ جان مردم صورت نگرفت. گروههای وابسته به طالبان شاید متهمین اصلی این انفجارها هستند و مشخص شد که طالبان نمیتواند این گروهها را کنترل کند.
داعش به ابزاری در دست طالبان بدل شده است؟
این اتفاق ممکن است رخ داده شده باشد. بسیاری از حملات تروریستی که در ماهها و سالها اخیر در افغانستان رخ داده است به قدری فجیع بود که هیچ گروهی نمیتوانست مسئولیت آن را به عهده گیرد. که اگر میپذیرفتند عملا از صحنه حذف میشدند. گروههای وابسته به طالبان مشخصا در برخی از این عملیاتهای تروریستی نقش داشتند و برای اینکه چهره آنها در جامعه خراب نشود، از داعش به عنوان ابزاری استفاده میکردند و این انفجارها را به داعش ربط میدادند. این اتفاق سابقهدار است. در این مقطع خاص شورای کویته به دنبال این است که در ابتدا مورد پذیرش کشورهای دیگر قرار گیرد و به سمت چنین اقداماتی نمی رود. شورای کویته به دنبال تشکیل یک دولت منسجم است. برخی شاخههای رادیکال نمیخواهند مصالحه را بپذیرند و این گروهها انگیزه برای چنین اقدامتی دارند و مشخصا شاید پشت انفجارهای روزهای اخیر کابل نیز باشند. این گروهها به نظر میرسد که از طالبان منشعب شده باشند و به داعش پیوسته باشند و امرو به همین علت حضور داعش در افغانستان پر رنگ شده است.
وزیرخارجه پاکستان در سفر به ایران چه اهدافی را دنبال میکند و آیا ایران ممکن است از طریق پاکستان، پیغامی را به طالبان منتقل کرده باشد؟
سفر وزیر خارجه پاکستان به ایران و سایر کشورهای منطقه با این هدف صورت گرفته است تا مقامات سایر کشورها را قانع کند که طالبان را به رسمیت شناسند. در این میان ایران و پاکستان در این خصوص اختلاف نظر دارند. ایران درست است که موضع بیطرف اتخاذ کرد اما مشخصا از سیطره طالبان بر کل قدرت موجود در افغانستان حمایت نمیکند و ایران خواستار تشکیل یک دولت فراگیر درافغانستان متشکل از تاجیکها، هزارهها، ازبکها، شیعیان و پشتونهاست و مشخصا از سلطه صرفا پشتونها و یا طالبان درافغانستان خشنود نخواهد بود. ایران میخواهد طالبان بخشی از قدرت در افغانستان باشد و نه همه آن زیرا راه حل پایان جنگ در افغانستان را تشکیل این شکل از دولت میداند. پاکستان نیز به این جمع بندی خواهد رسید که بهتر است کل قدرت در افغانستان در اختیار طالبان نباشد زیرا قسمتی از طالبان مشخصا امروز پاکستان را نیز تهدید میکند و خواستار این هستند تا در پاکستان یک حکومت اسلامی شکل دهند. آن دسته از طالبان که در پاکستان فعالیت میکند مشخصا یک تهدید برای دولت اسلام آباد است و شاید برای خود پاکستان نیز قدرت گیری کامل یک دولت تماما طالبانی در افغانستان مطلوب نباشد. ایران و پاکستان باید دراین خصوص اهداف مشترکی تعریف کنند و مقامات پاکستانی دراین خصوص آگاه شوند. پس از ترسیم اهداف مشترک میتوان با سایر کشورهای همسایه افغانستان نیز جلساتی برگزار کرد و یک دولت متوازن قومی مذهبی در افغانستان شکل دهند. نیاز است در این زمینه با چین و روسیه و تاجیکستان و ازبکستان نیز هم اندیشی شود زیرا آنها نیز در افغانستان نقش آفرینی می کنند. تشکیل یک دولت فراگیر در افغانستان مشخصا امروز به نفع تمامی طرفها و کشورهای همسایه خواهد بود و ایران نیز امروز چنین نظری دارد و احتمالا در دیدار وزیرخارجه ایران و پاکستان این موضوع به اطلاع پاکستانیها رسیده است.
خطر انحصار قدرت در افغانستان از سوی طالبان ممکن است بهواسطه شبکه حقانی و یا خلافت خراسان داعش، ایران را نیز تهدید کند؟
تمامی تحولات مذکور رابطه مستقیمی با شرایط افغانستان در روزها و ماههای آینده دارد. اگر وضعیت افغانستان به سمتی حرکت کند که آرامش بر این کشور به صورت نسبی حاکم شود و یک دولت فراگیر شکل گیرد که جنگها را تمام کند، فضا برای حرکات تروریستی و ناامن کننده که شاید ایران را نیز تهدید کند، مسدود میشود. طالبان به شدت به ایران نیاز دارد و مشخصا طالبان بدون ایران نمیتواند افغانستان را اداره کند. در حوزه انرژی و تجارت عملا بهترین مسیر تامین برای افغانستان، ایران است. مشخصا به علت شرایط اقتصادی که وجود دارد، افغانستان از طریق ایران میتواند مایحتاج خود را با قیمت ارزانتری تامین کند و پاکستان و چین شاید برای افغانستان پرهزینه تر باشند. از سوی دیگر کیفیت کالاهایی که از طریق ایران به افغانستان صادر میشود به مراتب بهتر از آن چیزی اســت کـــه از پاکستــان به افغانستـــان فرستاده میشود. تنها کشوری نیز که می تواند به افغانستان در این منطقه سوخت صادر کند، ایران است و بههمین علتها عملا طالبان بدون ایران نمیتواند حکومت تشکیل دهد زیرا نیازهای ضروری آنها امروز از طریق ایران تامین میشود. آنها به بندر چابهار نیاز دارند و این مسیر را بر روی خود نخواهنــد بسـت بهواسطه ناامن کردن مرزهای ایران. اگر این اتفاق رقم بخورد در وهله اول خود طالبان ضربه خواهد خورد. اگر افغانستان بار دیگر درگیر جنگ داخلی شود، فرصت برای گروههای تندرو در افغانستان نظیر داعش نیز فراهم می شود تا عملیاتهای تروریستی خود را ادامه دهند و حتی انتقام شکست در سوریه و عراق را در این منطقه از ایران و روسیه بگیرند. ناامنی افغانستان منجر میشود که گروههای ضد ایرانی رشد پیدا کنند. در شمال افغانستان نفوذ داعش ممکن است زیاد شود تا به ایران و روسیه ضربه وارد کنند. داعش انگیزه دارد و به همین علت این خطر وجود دارد. امروز دیگر تنها پایگاه اجتماعی طالبان پشتونها نبوده و در کسوت رهبری طالبان امروز مولویهای تاجیک و ازبک را نیز مشاهده می کنیم. انتخاب رهبرانی از میان ازبکها و تاجیکها سبب شده تا نفوذ طالبان در شمال افغانستان تسهیل شود. مدتهاست که دیگر منطقه شمال افغانستان از نظر قومیتی یک دست نیست و این نیز سبب شده تا طالبان راحت تر در آن مناطق حاضر شود. در میان انبوه تاجیکها و ازبکها، امروز پشتوهای مهاجر از جنوب نیز حضور دارند. آنها حتی در میان هزارهها نیز حاضر شدهاند. مشخصا پایگاه اصلی طالبان و گروههای تندرو در شرق و جنوب افغانستان است اما آنها توانستهاند به غرب و شمال افغانستان نیز وارد شوند. نفوذ طالبان سبب شد تا جبهه شمال آماده مقابله با طالبان نباشد و به شدت نیز روحیه مقاومت در این مناطق کم شده است و با وجود اینکه مسلح نیز هستند اما نتوانستند مقاومت کنند. طالبان امروز چند شاخه شده است اما قدرت اصلی و جریان اصلی طالبان امروز بیشتر به دنبال قدرت گرفتن در عرصه سیاسی است و کمتر به مسائل جهادی و جنگ اهمیت می دهد و صحبتها و عمل سیاسی نیز که در دستور کار قرار دادهاند در این راستا است که میخواهند بگویند به دنال اصلاحات در روند و عملکرد خود هستند اما هنوز به صورت دقیق مشخص نیست تا چه میزان صادق باشند.
آینده پنجشیر و گروه مقاومت در این منطقه چه خواهد شد؟
گروههای سیاسی مخالف طالبان امروز در پنجشیر جمع شدهاند. تا به امروز توافق شده است که گفت و گوهایی شکل گیرد و از جنگ نظامی پرهیز شود. گروههای مقاومت در پنجشیر به نظر م رسد تمایل دارند که از طریق سیاسی مسائل را حل و فصل کنند و وارد جنگ نظامی نشوند. اگر مذاکره میان احمد مسعود و طالبان به نتیجه برسد، این ظرفیت وجود دارد که در دولت مشارکت داشته باشند اما مسیر را برای نیروهای دولتی باز خواهند کرد. جریان پنجشیر اسلحههای خود را حفظ خواهد کرد و زیر بار خلع سلاح نمی روند. واقعیت این است که پنجشیر قابل دفاع است اما امروز نیروهایی که در این منطقه حضور دارند، این قابلیت را ندارند که از پنجشیر خارج شده و علیه طالبان در سایر مناطق وارد جنگ شوند. خروج از دره پنجشیر سخت است و احتمالا وضعیت در همین حالت تا به نتیجه رسیدن مذاکرات تثبیت شود زیرا طالبان هم نمیتواند وارد این منطقه شود. شوروی با آن امکانات گسترده نتوانست وارد پنجشیر شود و مشخصا طالبان هم در جنگ در این منطقه ناکام میماند. اگر توافق حاصل نشود شاید حملاتی به پنجشیر شود زیرا طالبان می خواهد گروههای مسلح را خلع سلاح کند. در حال حاضر روند سیاسی در پیش گرفته شده است تا شاید بدون جنگ مساله پنجشیر و طالبان حل و فصل شود.