از رشد مديران چاپلوس تا توازن با غرب و شرق
روز نو :مسیری که دولت سیزدهم در پیشگرفته درنهایت به کجا منتهی خواهد شد؟ شواهد و قرائن موجود در کشور نشاندهنده چه وضعیتی است؟ آیا استراتژیها و رویکردهایی که انتخابشده متناسب با شرایط موجود جامعه است؟ چرا آقای رئیسی تلاش موثر برای کاهش مشکلات معیشتی مردم در کوتاهمدت نکرد و در شرایط کنونی قیمت کالاهای اساسی همچنان در مسیر صعودی قرارگرفته است؟ برای پاسخ به این پرسشها با حجتالاسلام حسین انصاری راد نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی گفتوگو کرده است.
انصاری راد معتقد است:« شرایط کشور به شکلی نیست که افراد جوان و بیتجربه بتوانند بحرانها را مدیریت کنند. شرایط کشور به شکلی است که حتی افراد باتجربه و تخصص که از دانش کافی برخوردار هستند نیز بهراحتی نمیتوانند مشکلات را حل کنند. سیاستهایی که تاکنون اتخاذشده همان سیاستهایی است که در چهل سال گذشته اصولگرایان دنبال کردهاند. کسانی که امروز در مناصب مختلف کشور حضور دارند طرفدار همان سیاستهایی هستند که در چهل سال گذشته امتحان خود را پس داده و مسبب وضعیت موجود جامعه بوده است. نتیجه ادامه این سیاستها این است که امروز مردم ایران با بحرانها و ابر بحرانهای متعددی مواجه هستند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
دولت در حالی کار خــود را آغاز کرده که هنوز به برخی از وعدههای خود و بهخصوص جلوگیری از گرانی کالاها عمل نکرده و همچنان قیمت کالاهای اساسی روند صعودی دارد. ارزیابی شــما از روند آغاز دولت سیزدهم چیست؟
بین وضعیت اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی جامعه و تفکراتی که اصولگرایان و آقای رئیسی دنبال میکنند سازگاری دقیقی وجود ندارد. راه نجات برای اینکه وضعیت اقتصادی مردم بهتر و تحریمها برداشته شود و مدیران کشور بتوانند ایدههای خود را اجرایی کنند، این است که متخصصان و کارشناسانی که امروز به دلایل مختلف منزوی هستند، بتوانند درصحنه حضور پیدا کنند و باکار کارشناسی و تخصصی وضعیت موجود را تغییر بدهند. امروز بسیاری از نخبگان به دلایل مختلف و مبهم از حضور در عرصه تصمیمگیری جامعه محروم شدهاند و برخی اجــازه نمیدهند این نیروهای متخصص در مدیریت جامعه نقشآفرینی کنند. هنگامی نخبگان و متخصصــان میتوانند در صحنــه حضــور داشته باشند که شرایط یک انتخابات آزاد در کشور وجود داشته باشد تا گروههای مختلف فکری در فضــای انتخابات نماینده داشته باشند. بسیاری از افرادی که امروز خانهنشین شدهاند مومن به جمهــوری اسلامی هستند و درگذشته خدمات ارزشمندی برای نظام و کشـور انجام دادهاند. قدرت نباید در تضاد با نخبگان و شایستهسالاری باشد به شکلی که این افراد را محدود کند و اجازه ندهد در عرصه مدیریت جامعه فعالیت داشته باشند. متأسفانه در شرایط کنونی این اتفاق رخداده است. نمونه بارز این رویکرد مساله حصر است. از سوی دیگر بسیاری از نخبگان کشور نیز به دلیل محدودیتهای داخلی به خارج از کشور مهاجرت کردهاند وهم اکنون در خارج زندگی میکنند. بدون تردید اگر این نخبگان در داخل کشور حضور داشتند میتوانستند به حل مشکلات کشور کمک کنند. شاید این افراد با برخی از اصحاب قدرت اختلافسلیقه داشته باشند اما نسبت به منافع ملی و مردم حساسیت دارند و از همه ظرفیتهای خود برای تحقق منافع ملی استفاده خواهند کرد. نکته مهم دیگر موضوع آزادی است. تا زمانی که مردم و نخبگان جامعه از موهبت آزادی در کشور به معنای دقیق و کامل کلمه برخوردار نباشند، نباید انتظار یک جامعه پویا و روبهجلو را داشت.
مهمترین دلایل عدم حضور نخبگان در مدیریت کشور چیست؟ چرا نخبگان بهمرور زمان به حاشیه رانده شدهاند؟
یکی از شروط اصلی حضور نخبگان در عرصه تصمیمگیری جامعه، برگزاری انتخابات رقابتی صدرصدی است. این در حالی است که در انتخابات مجلس یازدهم چنین وضعیتی وجود نداشت و طیفهای مختلف فکری نتوانستند در فضای انتخابات کاندیدا داشته باشند. شرایط این انتخابات به شکلی بود که در تهران بهعنوان مهمترین شهر کشور تنها20 درصد مردم در انتخابات مشارکت داشتند. انتخابات ریاست جمهوری نیز دارای چنین وضعیتی بود و ما مشاهده کردیم میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به همه انتخابات گذشته کمتر بود. در انتخابات1400 در حدود چهار میلیون رأی سفید وجود داشته که بهمنزله نداشتن کاندیدا در انتخابات است.کسانی که در این انتخابات رأی سفید به صندوق انداختند به دنبال این بودند که زندگی خود را تأمین کنند در عینحال که کاندیدا نیز نداشتند. کسانی که به آقای رئیسی رأی دادند نیز در حدود هفده میلیون نفر بودند این در حالی است رأی آقای روحانی در انتخابات1396 بیش از24 میلیون بود. در انتخابات ریاست جمهوری صلاحیت افرادی مانند علی لاریجانی که همواره در خدمت نظام و اصولگرایان بوده رد شده است. از سوی دیگر صلاحیت افرادی مانند آقای جهانگیری که همواره در خدمت نظام بوده و در سمتهای مختلف نقشآفرینی کرده رد شد و اجازه داده نشد ایشان در انتخابات حضورداشته باشند. حداقل شرایط یک انتخابات رقابتی این است که طیفهای مختلف فکری در انتخابات کاندیدا داشته باشند و از سوی دیگر احزاب موجود در کشور اجازه فعالیت داشته باشند و بتوانند در رقابتهای انتخاباتی کاندیدا معرفی کنند. احزابی که از وزارت کشور مجوز دارند و در چارچوب قانون اساسی فعالیت میکنند به دنبال مصالح و منافع ملی هستند و تلاش میکنند مطالبات مردم را نمایندگی کنند. نکته مهم دیگری که باید در دستور کار قرار بگیرد ارتباط مثبت و سازنده ایران با کشورهای جهان است.
آیا دولت رئیسی در این زمینه اقدامات لازم را انجام داده و رویکرد این دولت در مسیری قرار دارد که تعامل به کشورهای جهان شکل بگیرد؟
در قانون اساسی ذکرشده که در عرصه سیاست خارجی باید رویکرد نه شرقی و نه غربی در پیشگرفته شود. به همین دلیل اگر دولت آقای رئیسی قصد دارد با شرق ارتباط نزدیکی داشته باشد، بهتر است با غرب نیز تعامل داشته باشد و یک سیاست خارجی متوازن را پیش ببرد. دوران شعار دادن علیه کشورهای مختلف گذشته است. درگذشته برخی در کشور همواره علیه استکبار جهانی شعار میدادند و اجازه نمیدادند یک تعامل مثبت در این زمینه شکل بگیرد. این در حالی است که نتیجه شعارهایی مرگ بر... این بوده که برخی از کشورهای عربی بهجای اینکه از ایران حمایت کنند، به آمریکا نزدیک شدهاند و در شرایط کنونی نیز سفارت اسرائیل در برخی کشورهای عربی بازشده است. نزدیکی کشورهای منطقه به اسرائیل و بازگشایی سفارت این کشور در کشورهای عربی یک هشدار جدی به ایران است. به نظر میرسد اسرائیل از شعارهایی که ایران مبنی بر محو این کشور میدهد به سود خود استفاده میکند و روزبهروز نفوذ بیشتری در بین کشورهای منطقه پیدا میکند. تردیدی در این موضوع وجود ندارد که در ماجرای اسرائیل و فلسطین حق ملت فلسطین ضایعشده و اسرائیل به توسعهطلبی سرزمین مردم فلسطین را اشغال کرده است. با اینوجود جمهوری اسلامی باید موضوع اسرائیل را به ملت فلسطین واگذار کند و اجازه بدهد کشورهای اسلامی در این زمینه تصمیم بگیرند. امروز مردم از یک اقتصاد ورشکسته که در کشور بهوجود آمده رنج میبرند و با چالشهای مهمی مواجه هستند. از سوی دیگر وضعیت فرهنگی و اخلاقی جامعه قابلقبول نیست. این در حالی است که فساد نیز بهصورت سیستماتیک در کشور عمل میکند و در سالهای اخیر پیامدهای منفی زیادی برای کشور به همراه داشته است. رابطه ایران با کشورهای خارجی باید به همان شکلی انجام شود که در قانون اساسی ذکرشده است. اگر آقای رئیسی به دنبال این است که با کشورهای شرق ازجمله چین و روسیه ارتباط داشته باشد باید در مسیری قرار بگیرد که با کشورهای غربی نیز ارتباط داشته باشد و توازن در سیاست خارجی برقرار شود.
این توازن چگونه برقرار میشود؟ آیا در شرایطی که رابطه ایران و غرب در سالهای اخیر همواره با موانع جدی مواجه بوده میتوان امیدوار بود که این موانع برداشته شود و شاهد یک تعامل متوازن بین رابطه ایران با شرق و غرب باشیم؟
نزاعی که بر سر مقابله با آمریکا و کشورهای غربی صورت میگیرد پیامدهای مناسبی برای ما به همراه نداشته است و به همین دلیل این نزاع باید پایان بپذیرد. اسلام دین مسالمت و مصالحه است. پیامبر اسلام(ص) پس از فتح مکه به ابوسفیان امتیاز داد و همه کفار قریش را مورد مرحمت و رحمت خود قرارداد. مقتضای فرهنگ اسلام و منافع ملی ایران ایجاب میکند که دولت یک رابطه متعادل و متوازنی با شرق و غرب ایجاد کند و این جنگ و نزاع را با غرب خاتمه بدهد. اولین گام در راستای تعامل مثبت و سازنده با جهان این است که برجام بدون معطلی و از همانجایی که متوقفشده دوباره آغاز شود تا تحریمهای بینالمللی علیه ایران و جنگ اقتصادی که وجود دارد از بین برود. واقعیت این است که تحریمهای بینالمللــی که علیــه ملــت ایران اعمالشده در وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم تأثیر منفــی گذاشته است. این وضعیت باید تغیــیر کند. تغییر این وضعیت نیز تنها با مذاکره و تعامل سازنده شکل خواهد گرفت. در شرایط کنونی دولت آقای رئیسی تلاش میکند مذاکرات را به تعویق بیندازد. شاید در درون دولت این نوع نگاه وجود دارد که اگر مذاکرات به تعویق بیفتد و دولت عجلهای برای مذاکره نداشته باشد این احتمال وجود خواهد داشت که در مذاکرات آینده ایران بتواند امتیازات بیشتری بگیرد. با این وجود سخت است چنین رویکردی نتیجه دلخواه را بدهد. بههرحال طرف مقابل نیز دارای دیدگاهها و استراتژی خاص خود است و در مقابل سیاستهایی که ایران در پیش میگیرد، سیاستهای متقابل را در دستور کار خود قرار میدهد.به نظرم باید با زبان دیپلماسی و رعایت اصول قواعد دیپلماتیک با جهان سخن گفت. این اتفاق توسط آقایظریف و تیمی که ایشان سرپرستی آن را بر عهده داشتند که زیر نظر رهبری فعالیت میکرد بهخوبی مشاهده میشد و ما شاهد دوران خوبی درزمینه دیپلماسی کشور در دولت آقای روحانی بودیم. به همین دلیل نیز توافق مهمی چون برجام در این دوران شکل گرفت. در شرایط کنونی نیز با تغییر دولت در آمریکا و حضور بایدن در کاخ سفید شرایط برای احیای برجام برخلاف دوران ترامپ وجود دارد.
استراتــژی دولــت در زمینــه سیاست خارجی و اقتصادی هنوز بهصــورت دقیــق مشخص نیست. بااینوجود با انتخاب مدیرانی که در این زمینه فعالیت خواهند کرد، میتواند مشی دولت را در این زمینهها مورد ارزیابی قرارداد.آیا مدیرانی که در این زمینه انتخاب شدهاند، متناسب با بحرانها و مشکلات کشور است؟
چنین تناسبی در دولت وجود ندارد. در شرایط کنونی جامعه ایران با بحرانها و چالشهای متعددی مواجه است. به همین دلیل نیاز بود دولت از افرادی در کابینه خود استفاده کند که از تجربه و تخصص کافی برای مدیریت بحرانها برخوردار باشند. پس از آغاز به کار دولت اغلب کارشناسان و تحلیلگران به این نکته اشاره کردند که تیمی که آقای رئیسی برای مدیریت کشور انتخابشده ضعیف است و میتوانست افراد بهتری را انتخاب کند. اغلب افرادی که امروز در دولت حضور دارند دارای کارنامه موفقی درگذشته نیستند. از سوی دیگر برخی از افراد دارای تجربه کافی نیستند. شرایط کشور نیز به شکلی نیست که افراد جوان و بیتجربه بتوانند بحرانها را مدیریت کنند. شرایط کشور به شکلی است که حتی افراد باتجربه و تخصص که از دانش کافی برخوردار هستند نیز بهراحتی نمیتوانند مشکلات را حل کنند. سیاستهایی که تاکنون اتخاذشده همان سیاستهایی است که در چهل سال گذشته اصولگرایان دنبال کردهاند. کسانی که امروز در مناصب مختلف کشور حضور دارند طرفدار همان سیاستهایی هستند که در چهل سال گذشته امتحان خود را پس داده و مسبب وضعیت موجود جامعه بوده است. نتیجه ادامه این سیاستها این است که امروز مردم ایران با بحرانها و ابر بحرانهای متعددی مواجه هستند.
با توجه به همراهی قوای مقننه و قضائیه با دولت آیا شرایط تصمیمگیری بــرای تصمیمــات سخت و مهم بیشتر فراهمشده و یا اینکه یکدستی قدرت را برای کشور مفید نمیدانید؟
هر جامعهای نیاز به منتقد و انتقاد دارد و گروههایی باید وجود داشته باشند که آزادانه شرایط را تحلیل و نقد کنند و نتیجه را به مسئولان منعکس کنند. البته ممکن است یکدستی قدرت نتایجی به همراه داشته باشند که بیشتر کوتاهمدت و مقطعی است. با این وجود نتیجه یکدست شدن قدرت در جوامع مختلف همواره این بود که چاپلوسان، متملقان و افراد ضعیف همواره برگرد اصحاب قدرت میگردند و تلاش میکنند از این وضعیت به سود خود استفاده کنند. یکدستی قدرت شرایطی را فراهم میکند که اصحاب قدرت نمیتوانند به اطلاعات آزاد و واقعی دست پیدا کنند و به همین دلیل تصمیماتی که در این شرایط گرفته میشود، ممکن است به سود منافع ملی نباشد.