تصمیمگیران دولت با حوزه اجرا آشنا نیستند
روز نو :اشرف بروجردی فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتوگو با خبرنگار سیاسی روزنامه همدلی درباره وضعیت سیاسی دولت سیدابراهیم رئیسی در سال جدید اظهار کرد: «دولت از ابتدای شروع کار خود یکسری وعده هایی را برای مردم مطرح کرد. از میان وعده های مختلفی که دولت به مردم داد، بعضی از این وعدهها قابلیت تحقق داشتند و برخی دیگر از وعده ها هم تحقق آنها به راحتی و آسان نبود ولی بههرحال در چنین شرایطی اعضای دولت و حتی رئیس جمهوری از تریبونهای مختلف رسمی اعلام کردند که دولت آمادگی تحقق همه وعدهها را دارد و میتواند وعده=هایش را عملی کند. اما طی ماههای گذشته شاهد بودیم که دولت نتوانست وعدههای خود را عملی کند.»
بروجردی ادامه داد: «یکی از دلایلی که دولت نتواست وعدههایش را عملی کند بکارگیری مدیران غیرکارشناس و مدیران ناآشنا به حوزه عمل و اجرا بود. در واقع آن وعدههایی هم که امکان تحقق داشت، شاهد بودیم که به مرحله عمل نرسید. دولت در خیلی از این موارد و موضوعات مطرح کشور میتوانست کارهای مثبتی انجام دهد اما فقط به طرح شعارهای مختلف اکتفا کرد و مقامات دولت هم در سخنرانیهای خود تأکید داشتند که ما میتوانیم با این حال دیدیم که در مرحله عمل شرایط کشور به آنان نشان داد که تحقق وعدهها به این آسانی ممکن نیست و نیازمند برنامه و مدیران متخصص و کارآمد است.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: «طی ماههای گذشته بهطور پیوسته شخص رئیسجمهوری یعنی آقای رئیسی اعلام کردهاند که «باید بشود» ایشان به طور پیوسته به تمام دستگاهها و وزارتخانهها دستور داده که باید فلان شعار محقق شود و فلان کار انجام شود اما این نکته را در نظر نمیگیرند که این بایدها ملزوماتی و شرایطی دارد که بدون در نظر گرفتن آنها امکان تحقق هیچ امری وجود ندارد. این شیوه صدور دستور بدون در نظر گرفتن ملزومات نشان میدهد که تصمیمگیرندگان آشنایی با حوزه اجرا ندارند. بههرحال برای بهبود اوضاع کشور و اتخاذ تصمیمات صحیح باید شرایط را ابتدا فراهم کنند. من فکر میکنم اگر دولتی در هر زمینهای بخواهد تصمیمات کلان بگیرد ابتدا باید شرایط تحقق آن تصمیم را فراهم کند، این دقیقا همان موضوعی است که دولت آقای رئیسی به آن توجه نکرده است. این موضوع را میتوان در حوزههای مختلف به خصوص در مساله اقتصاد دید. چرا که یکی از اساسیترین مشکلات جامعه ما مسئله اقتصادی است. در حالی که دولت حتی در قیمتگذاری و تثبیت قیمتها هم موفق نبوده است و قیمتها در برخی از موارد چند برابر جهش را تجربه کردهاند. این اتفاق در حالی رخ داده که در سال گذشته دولت و وزرای اقتصادی چندین بار دستور «باید قیمت فلان کالا ثابت بماند» را صادر کردند.
بروجردی میافزاید: «باید به دولتیها متذکر شد که در تحقق بایدها ابتدا باید نیاز عامه مردم در نظر گرفته شود. چنانچه مطالبه مردم در اولویت قرار گیرد این میتواند هم تصمیمگیری را راحتتر کند و هم این که با ایجاد یک بازتاب خوب، دلگرمی برای مردم ایجاد کند. الان با توجه به عملکرد دولت و شرایط کشور ابهامات زیادی وجود دارد. در نظر بگیرید که ما منابع درآمدی در این ماههای اخیر کسب کردهایم. بنا بر گفته مقامات دولتی نفت ایران با افزایش فروش مواجه بوده است و در همین حال هم قیمت نفت افزایش چشمگیری داشته است. این باعث شده که منابع ارزی دولت افزایش داشته باشد و به تبع دست دولت برای اجرای بسیاری از طرح ها و تصمیمگیریها بازتر میشود. در کنار این ایران یک مبلغی هم از انگلستان دریافت کرد هرچند که شاید خیلی نباشد اما همه این منابع در کنار هم میتواند به ایران امروز کمک شایانی کند. در نهایت دولت با توجه به این منابع فرصت بسیاری برای کنترل اوضاع و حل مشکلات مردم داشت و میتوانست که حداقل به شعارهای خود لباس عمل بپوشاند اما باز هم موفق نبود و حالا سوال این است که با این منابع دولت چه کاری انجام داده است؟»
بروجردی می گوید: «الان قدرت خرید مردم خیلی کاهش پیدا کرده است. در حالی که دولت نمیخواهد این موضوع را ببینید و برخی حامیان دولت تلاش می کنند بگویند که اگر قدرت خرید مردم کاهش داشته چرا مردم این قدر به سفر میروند. این یک محاسبه اشتباه است. مردم دو سال است که به خاطر کرونا خانه نشین بودهاند و حالا بعد از دو سال فرصتی پیدا کردهاند تا از خانه خارج شوند این سفر مردم به معنای تغییر قدرت و توان خرید مردم نیست. کاهش قدرت خرید مردم در بسیاری از آمارها قابل مشاهده است که متأسفانه آنان نمیخواهند قبول کنند.»
بروجردی فعال سیاسی اصلاحطلب درباره وضعیت سیاسی دولت نیز معتقد است که خیلی از جایگاه و اعتبار حتی در میان اصولگرایان نیز برخوردار نیست. او در این باره توضیح میدهد: «علت این است که خیلی از مدیرانی که توانا بوند حذف شدند و این حذف اتفاق خوشایندی نبود. دولت مدعی بود که فراگیر است و میتواند از همه نیروها استفاده کند ولی میبینیم که حتی در ردههای پایین در ادارات جابحایی گستردهای صورت میگیرد و نیروها قدرت بالایی برای کار ندارند. این نشان میدهد که نمیتوانند خواسته مردم را برآورده کنند و همین هم باعث میشود که اعتبار سیاسی دولت کاهش پیدا کند. وقتی یک دولتی توان این را نداشته باشد که از نیروهای زبده و کاربلد استفده کند، سطح سیاسیاش هم پایین میآید.»
او می افزاید: «در عرصه بینالملل نگاه کنید که جمهوری اسلامی یک افت بسیار شدید پیدا کرده است. کسی ایران را به عنوان مرکزی که میتواند تصمیمات خوبی بگیرد، نمیشناسد. حتی برجام هم که آقای ظریف توانسته بود به موفقیت برساند و آماده احیا بود نتوانستند به پیش ببرند. هرچند که ما قبول داریم طرف مقابل ما هم قابل اطمینان نیست اما بالاخره میتوانستند با ابزارهای مختلف شرایط را تغییر دهند و برجام را احیا کنند و این اتفاق میتوانست به اعتبار سیاسی ایران کمک شایانی داشته باشد. بنابراین فعلا وضعیت بینالمللی ایران خیلی تعریفی ندارد. این موضوع در داخل هم جریان دارد. سیاست داخلی هم به عدلیل عدم به کارگیری نیروهای توانمند و نادیده گرفتن مردم باعث شده اعتبار سیاسی دولت کاهش یابد. شما در ماجرای همین فوتبال اخیر را ببینید که شاید جنبه اجتماعی آن بیشتر باشد اما بالاخره این اتفاقات جنبه سیاسی هم دارد و بازتاب آن این است که دولت توان این را ندارد که بتواند اوضاع را کنترل کند یا اینکه اراده آن را ندارد و یا اینکه نمیخواهد این کار صورت بگیرد و این باعث میشود که بیشتر بحثها به این سمت برود که دولت دچار ضعف شدید است. »