رگبار توئیتری باقری کنی؛ او میرود یا میماند؟
روزنو :درحالی که تاثیرات بنبست یا شکست مذاکرات برجام بر اقتصاد و جو روانی جامعه هر روز مخربتر میشود، علی باقری کنی در توییتر، دست به کار نوشتن چندین توئیت نامفهوم، متضاد، متناقض و شعاری شده که واکنش کارشناسان را در پی داشت.
: علی باقری کنی معاون سیاسی امیرعبداالهیان پس یک دوره نسبتا طولانی که حضور موثری در رسانهها نداشت به یک باره دست به قلم شد و حساب کاربری توییتر خود را گیج کرد! چند توییت گنگ و گیج کننده و نامرتبط - و اگر ادعا کنیم متوجه منظور او شدهایم – متضاد و متناقض باقری کنی موجب برداشتهای متفاوتی در فضای رسانهای کشور شد، تا جایی که شایعه شد، حساب کاربری او هک شده است. اما هک نشده بود، ولی همچنان گمانهزنی پیرامون آن وجود دارد.
در اینکه مذاکرات برجام و به گفته دولت جدید مذاکرات برای رفع تحریمها، به بنبست خورده و به گفته بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی چنین دفتری بسته شده، شکی نیست. اما به نظر میرسد وزارت امور خارجه ایران انتظار نداشت که کار به اینجا بکشد و گویا فکر میکردند این نازشان هم مانند گذشته خریداری خواهد داشت و به قولی دشمنان و مستکبرین مجبور خواهند شد همه شرایط برجامی و غیر برجامی ایران را گردن نهند. به نظر برداشت کلی در جمهوری اسلامی ایران این بود که آمریکا در چند نقطه دنیا مانند جنگ روسیه علیه اوکراین به شدت درگیر است و اینکه همه بر این نظرند که آمریکا برنامه بلند مدتی در خاورمیانه ندارد و حواس خود را به سمت شرق آسیا و موضوع چین و تایوان معطوف خواهد کرد.
اما نباید دنیای سیاست را به خصوص در بزنگاههای حساس در سطح بین المللی، سادهلوحانه تحلیل کرد و قرار نیست اگر کشوری نیت و برنامه بدی (یعنی بدتر از تحریمهای حداکثری) بر علیه ما در سر دارد، آن را فریاد بزند و بعید نیست در همین ایام و ساعات گذشته، دشمنان ایران در حال برنامه ریزی محرمانه متفاوت از آنچه ما فکر میکنیم، بوده باشند. بوی خوبی از کلیت ماجرای بین ایران، آمریکا و اسرائیل به مشام نمیرسد و گویا مسئولان بلند پایه دستگاه دیپلماسی ما در فضای بی تحلیلی و سردرگمی خود هستند به طوری که این شلختگی و گیجی را به آسانی میتوان از توییتهای رگباری باقری کنی استنباط کرد.
این حجم توئیت از سوی معاون سیاسی وزیر امورخارجه و رئیس تیم مذاکرهکننده ایران در مذاکرات مربوط به احیای برجام، شک و تردیدهای زیادی را به دنبال داشت و برخی از کاربران فعال در توئیتر گمان کردند خبری در راه است و برخی به تفسیر توئیتها باقری کنی روی آوردند. اما این توئیتها به حدی با هم و با اوضاع فعلی کشور و اصل مذاکرات نامرتبط بود که موجب بیشتر شدن سردرگمی دنبال کنندگان دیپلماسی ایران شد.
تحلیل توییتها
اولین توئیت حساب علی باقری این گونه شروع شد: ایرانی که توانست «کارزار فشار حداکثری» آمریکا را به شکست بکشاند، اجازه نخواهد داد صهیونیستها با «بازی شانتاژ حداکثری» ایرانهراسی و ایرانستیزی را مشروعیت بخشند. این توئیت را برخی کاربران تفسیر کردند که علامتی برای مذاکره است، اما بلافاصله در توئیت دوم باقری نوشت: «ما هرگز از گنجینه سیاست خارجی برای موفقیت دیپلماسی هزینه نخواهیم کرد، بلکه خود را فدای تحقق اهداف سیاست خارجی میکنیم.»
دومین توییت باقریکنی ضمن اینکه با اولی در تضاد بود، کلا نامفهوم بود. چون اینجا مشخص نیست که گنجینه سیاست خارجی چیست و چه تفاوتی با موفقیت دیپلماسی دارد و "فدا شدن یک دیپلمات برای تحقق اهداف سیاست خارجی" چه تضادی با آن گنجینه! و چه تقابلی با اصل موفقیت دیپلماسی دارد؟ پس از توئیت دوم باز نگاهها برگشت و برداشتها این شد که این توییت مربوط به ایستادن نظام پای خروج نام سپاه از فهرست ادعایی آمریکا است. در ادامه نیز ۵ توئیت دیگر به فاصله بسیار کمی از سوی حساب باقری کنی زده شد.
توئیت سوم؛ «گوش شنوای ما سربازان میدان دیپلماسی، پذیرای همه «نقدهای سازنده» و سینه فراخ ما پذیرای همه «نقدهای گزنده» است». این بیان هم بیان روشنی نیست و مشخص نیست، استفاده از لفظ سرباز و میدان، این روزها چه امتیازی برای یک دیپلمات محسوب میشود و اساسا ارتباط ساختاری این شعار با دو توییت متضاد و مبهم قبلی چیست؟ از همینجا است که برداشتها به سمت نوعی بی خبری و انفعال و شاید هم پشیمانی دیپلماتهای ایران از رویکردهای اتخاذ شده اخیر میرود. باقری کنی قلم حساب توییتری خود را روی حالت رگبار گذاشت و در پیام بعدی و چهارم خود نوشت: «هوشمندی راهبردی»، «جسارت تصمیمگیری» و «قدرت اقدام» جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی الگوی موفق دیپلماسی ایرانی را به نمایش گذاشت. این هم یک شعار تکراری بود که حاوی خبر مشخصی برای جامعه نبود. البته این توییت او شاید برای قشری خاصی از خواص این پیام را به همراه داشته باشد که گویا جمهوری اسلامی ایران آماده اتخاذ تصمیمات مهمی است و یا اینکه آمادگی دارد به هر اقدام احتمالی دشمنان پاسخ درخور بدهد.
بعد از توییت چهارم، آقای باقریکنی به موضوع جدیدی رفت که ظاهرا هیچ ارتباطی به ماموریت اصلی او که رهبری تیم مذاکره کننده ایران بود، نداشت و آدم درک نمیکند معاون وزیر خارجه ایران از کدام تنوع در تعاملات و طرفهای تجاری حرف میزند؟ در حالی که شرایط تجاری و اقتصادی ایران در تحریم جهانی است و نه تنها تنوعی وجود ندارد که تعاملات ما حتی با همسایگان هم تحت تاثیر روابط ایران و آمریکا قرار گرفته است؛ لذا در توییت پنجم خود عنوان کرد: «تنوع در تعاملات و طرفهای تجاری»، «پایداری روابط اقتصادی» و «ابزارسازی از مناسبات اقتصادی»، عناصر اصلی دیپلماسی اقتصادی دستگاه سیاست خارجی است». از این اظهار نظر او هم هیچ پیام روشنی به دست نمیآید، چون پایداری روابط اقتصادی ایران با یک توییت ایشان حاصل نمیشود و به نظر نمیرسد جز شعار، پشت و عقبه مشخص دیگری نمیتوان برای این اظهار نظر او تصور کرد.
به همین صورت در توییتهای ششم و هفتم خود هم از اتحاد ملی گفت و هم شعار زدگی در سیاست خارجی را تقبیح کرد، در حالی که میتوان بخش زیادی از این اظهار نظرهای خود او را شعاری دید. توئیت ششم: «اقناع ملی»، «وفاق ملی» و «همافزایی ملی» حول موضوعات اصلی سیاست خارجی، به ترتیب سه گام لازم برای تضمین «موفقیت سیاست خارجی» و «شتاببخشی به حرکت قطار دیپلماسی» است و در توئیت هفتم نوشت: خسارت «شعورزدایی از سیاست خارجی» کمتر از آسیب «شعارزدگی در سیاست خارجی» نیست.
از آنجا که هر آشنا به محیط رسانه و دیپلماسی با دیدن این سلسله توییت رگباری بی ارتباط، شعاری، مبهم، متضاد و متناقض نگران و شاید کنجکاو شود، دیاکو حسینی از مدیران سابق مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و کارشناس مسائل سیاست خارجی هم واکنش نشان داد و توییت زد: «امیدوارم حساب توئیتری آقای باقری کنی هک شده باشد. طوفان توئیتهای مبهم، بی مناسبت، بعضا بدیهی، پیش پا افتاده و شعارگونه دور از شان معاون سیاسی وزارت خارجه و مذاکره کننده ایران است».
اما هیچ هک شدنی در کار نبود، چون بلافاصله علی باقری کنی سخنرانی خود در اجلاسیه کانون دانشگاهیان ایران اسلامی که در دانشگاه تهران برگزار شده بود را توئیت کرد. سخنان دیشب معاون وزیر خارجه از دید بسیاری از تحلیلگران کمکی به شفاف شدن جریان مذاکرات از طرف ایران نکرد.
شفافیت در وزارت امور خارجه؛ گم شده بزرگ افکار عمومی
عباس عبدی فعال سیاسی و تحلیلگر مطبوعاتی اعتقاد دارد: وقتی طرف مقابل به رسانههای خود جزئیات مذاکره را میدهد مردم ایران نیز حق دارند چنین اطلاعاتی را داشته باشند، اما طرف ایرانی روزه سکوت گرفته است.
او این سکوت را نشانه خوبی برای مذاکرات نمیداند و تاکید کرد: وقتی اطلاعاتی داده نمیشود یعنی مذاکره کنندگان تمایلی به توافق ندارند.
با وجود این اوصاف و توضیحات؛ هنوز در بر همان پاشنه شکست مذاکرات میچرخد و تاثیرات این سیاست بر اقتصاد کلان کشور و معیشت جامعه از هر زمانی ملموستر و مخربتر شده است و به نظر میرسد نه امیرعبداللهیان، باقریکنی و رئیسی که اتاق فکر و هسته اصلی قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران باید راهبرد نهایی خود در رابطه با تعامل با جهان، بخصوص مسئله مهم و تاثیرگذار هستهای را اتخاذ و عملیاتی کند و اگر سزاوار است کار در همه حوزهها به کاردانها سپرده شود.