تغییر به قیمت کنار گذاشتن خاتمی؟
روزنو :قاطبه اصلاحطلبان براین باورند که برای بازگشت به قدرت راهی جز بازگشت به مردم و بازیابی سرمایه اجتماعی وجود ندارد؛ اما لازمه این امر نیز نوعی بازنگری در رویکردها، راهبردها و سازوکارهاست که مناسب جامعه امروز در سال 1401 باشد نه 76و جامعهپذیر شود. این در حالی است که برخی فکر میکنند با تغییر در افراد مشکل اصلاحطلبان و شکاف عمیقی که بین آنها و جامعه ایجاد شده حل میشود. از همینرو است که برخی مثل عباس عبدی طرح کنارهگیری سید محمد خاتمی، رهبر جریان اصلاحات را مطرح میکنند. ناگفته پیداست که اگر اصلاحطلبان جایگاهی در جامعه دارند بهخاطر شخص سیدمحمد خاتمی و دولت اوست که بهترین شاخصها را در حوزههای مختلف به جا نهاد. حال اینکه عدهای حتی در حرف معتقدند که باید خاتمی کنار برود تا اصلاحطلبان خودشان ببینند چه میکنند، به نوعی انکار هویت دهنده جریانی خودشان است.
بازنگری در راهبردها؛ به جای انکار شناسنامه
شاید اگر بگوییم که اصلاحطلبان چندین سال است که به واقع از صحنه قدرت و تاثیرگذاری در صحن عمومی جامعه به دورند سخنی به گزافه نگفته باشیم. صحبت این نیست که با روی کارآمدن دولت سیزدهم یا پیش از آن مجلس یازدهم اصلاحطلبان عنان کار را از کف داده و به حاشیه سیاست عملی ایران رانده شدهاند. بلکه حتی پیش از آن در دولت روحانی نیز اصلاحطلبان به غریبهای در شهر میماندند که گرچه در کوی و برزن صحبت از دولت مورد حمایت اصلاحطلبان به میان میآمد اما واقعا اصلاحطلبان هیچ تاثیری یا دخل و تصرفی در دولت روحانی نداشتند. به عبارت دیگر دولت روحانی نیز با حمایت شخص سیدمحمد خاتمی و «تَکرار» او به پیروزی رسید و بر پایه آن اصلاحطلبان از دولت روی کار آمده روحانی حمایت کردند. هر چند که عملکردهای انتقادآمیز دولت نتیجهای جز کاهش سرمایه اجتماعی و بعضا رویگردان شدن مردم از این جریان سیاسی به بار نیاورد. چه اینکه به واسطه برخی عملکردهای اقتصادی دولت پیشین بود که در دی ماه 96 شعارها علیه اصلاحطلبان در جامعه بلند شد و در ماجرای افزایش قیمت سوخت در آبان 98 نیز جامعه اعتماد خود را به اصلاحطلبان و دولت مورد حمایتشان از دست دادند. مهمتر از آن نیز عدم برنامهریزی موفق دولت وقت برای حل مشکلات اقتصادی بود که موجبات نارضایتی جامعه را در همان زمان فراهم آورد و مردم از اصلاحطلبان به عنوان جریانی که میتوانند در آینده تغییری را به نفع مردم رقم بزنند ناامید شدند. این در حالی است که از همان سالهای 94 و 96 برخی چهرههای اصلاحطلب به این مساله تاکید میکردند که برای بالندگی، پویایی و روزآمد شدن جریان اصلاحات باید نوعی بازنگری در گفتمان، سازو کارها و راهبردها داشته باشیم. اما در حالی که بیش از 5 سال از آن زمان میگذرد نه تنها هیچگونه آسیب شناسی در جریان اصلاحات صورت نگرفته ؛ بلکه همه امورات در این جریان مشمول مرور زمان شده است و اصلاحطلبان نیز بهخاطر خالی نبودن عریضه هر از چندی بحثی از تغییرات درون جریانی مطرح میکنند که چندان بوی خوشی از آن به مشام نمیرسد. در این خصوص حاجت به گفتن نیست که برخی احزاب و افراد که شاید اگر ذیل جریان اصلاحطلبی حساب نشوند به تعداد اعضای حزب خود نیز طرفداری نداشته باشند طرحی را مطرح میکنند که پیش از این در اواخر دولت اصلاحات نیز به بنبست خورد. آن زمان اصلاحطلبان تندرو با توجه به شرایط و موقعیت طرح عبور از خاتمی را مطرح کردند که هیچ توفیقی نیافت. حال که حدود 2 دهه از آن زمان گذشته عدهای از افراد و برخی از احزاب گفته و میگویند که تشکیلات باید جای فرد بنشیند و خاتمی قابلیت رهبری تشکیلاتی جریان اصلاحات را ندارد و باید کنار برود. چنانکه عباس عبدی فعال سیاسی و روزنامهنگار اصلاحطلب در گفتوگویی با اشاره به این مساله بیان کرده «آقای خاتمی میتواند کلاً سکوت کند و کنار بکشد و بگذارد اصلاحطلبان هرکاری که میخواهند انجام بدهند.» جالب اینجاست که همه آنهایی که امروز صحبت از کنارهگیری خاتمی میکنند خودشان در روزگاری با خاتمی و اصلاحات شناخته شدهاند و جای تامل است که چرا درصددند محل شناسایی خود را انکار کرده و قلب محتوا کنند. به نظر میرسد اصلاحطلبان باید به جای طرح کنار گذاشتن خاتمی به سمت آسیبشناسی جریانی، نقد درونی و اصلاحات جامعه محور حرکت کنند تا بتوانند حداقل از بنبست موجود خارج شوند و سرمایه اجتماعی خود را بهدست آورند.
راهی جز اصلاحات واقعی وجود ندارد
یک نماینده مجلس ششم در این خصوص که برخی از درون جبهه اصلاحات معتقدند که سید محمد خاتمی توانایی لیدری جریان اصلاحات را ندارد و باید کنارهگیری کند، اظهار داشت: بارها گفتهام که اصلاحات به نام ایشان رقم خورده است؛ هویت اصلاحطلبی با نام او پیوند دارد و این موضوع انکار شدنی نیست. نامه نیوز نوشت: حجتالاسلام ناصر قوامی گفت: آقای خاتمی علاوه بر اینکه لیدرجریان اصلاحات بوده و هست، هشتسال هم ریاست دولت اصلاحات را برعهده داشته، دولتی که به گفته تمام کارشناسان منصف، بهترین دولت بود و توانست هم در حوزه اقتصادی آرامش به وجود آورد و گرانی و تورمی را شاهد نبودیم، هم در حوزه سیاست خارجی و ارتباط با دنیا شرایطی آرام و بیتنش را تجربه کردیم. این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: آقای خاتمی دارای چنین مختصاتی است و تصور نمیکنم کسانی که هنوز طرح عبور از خاتمی را مطرح میکنند، راه به جایی ببرند. وی نماد اصلاحات است اما مساله این است که اساسا دیگر امکان اصلاحات در کشور وجود ندارد و از این حیث است که مسیر اصلاحات بسته شده است. نماینده قزوین در مجلس ششم بیان کرد: اصلاحطلبنماهایی که یا از اول اصلاحطلب نبودهاند یا دیگر اصلاحطلب نیستند و وارد بازیهای قدرت شدهاند زیرکانه میخواهند آقای خاتمی را کنار بگذارند تا اساس اصلاحات را از بین ببرند. آنها برنامهای از پیشطراحیشده دارند و میخواهند هویت اصلاحطلبی نابود شود به همین دلیل است که نماد اصلاحات یعنی آقای خاتمی را نشانه رفتهاند. افرادی با ادعای اصلاحطلبی و با حرفهای کذبی مانند اینکه اگر خاتمی نباشد، اوضاع اصلاحات بهتر میشود، میخواهند اصلاحات را نابود کنند و با سیاست هم کارشان را پیش میبرند تا جامعه نسبت به آنها حساس نشود. قوامی تصریح کرد: من به همه کسانی که قدرت تصمیمگیری دارند میگویم که در شرایط سخت کنونی که گرانی، تورم، بحرانهای بینالمللی و... اوضاع را بر مردم تنگ کرده است، راهی جز اصلاحات واقعی وجود ندارد. امروز بیش از هر زمان ضرورت اصلاحات احساس میشود.