چشم انداز آینده مذاکرات مثبت شده است
روزنو :سفر جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران از یک طرف و از سوی دیگر سفر لاوروف به تهران نشانههایی برای بهبود چشمانداز برجام بود. این در حالی است که سفر نخست وزیر عراق به عربستان و ایران نیز معادلات منطقهای را تغییر داده است. به همین دلیل آینده برجام و معادلات منطقهای با چشم انداز جدیدی مواجه شده است. برای تحلیل و بررسی این موضوع با صباح زنگنه،تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده است. زنگنه معتقد است:«با سفرهایی دیپلماتیکی که در روزهای اخیر صورت گرفت برخی معادلات منطقهای تغییر کرده است. سفر بن سلمان به اردن، مصر و ترکیه از یک طرف و از سوی دیگر سفر نخست وزیر عراق به عربستان و بلافاصله سفر وی به ایران اتفاقاتی بود که در معادلات منطقهای تغییر ایجاد کرده است. به نظر میرسد عربستان نیز به جمعبندیهای جدیدی درباره ایران رسیده است. عربستان به این نکته پی برده که تفاهم بین ایران و کشورهای بزرگ جهان را نمیتوان به تأخیر انداخت. به همان میزان که این تفاهم به تأخیر بیفتد به همان اندازه چالشهای منطقهای نیز افزایش پیدا میکند و کشورهای منطقه باید هزینههای بیشتری پرداخت کنند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
مهمترين دستاوردهاي سفر جوزف بورل به ايران چه بود؟چه گرههايي در اين سفر باز شد که مذاکرات در آينده ادامه پيدا خواهد کرد؟
در شرايط کنوني و پس از جنگ اوکراين کشورهاي اروپايي با بحران انرژي مواجه شدهاند. به همين دليل کشورهاي اروپايي با رايزنيهايي که با آمريکا داشتهاند به اين نتيجه رسيدهاند که مذاکرات هستهاي ايران و برداشته شدن تحريمها بايد به نتيجه برسد. اين نتيجه نيز به کاهش سقف انتظارات دو طرف اصلي ميتواند محقق شود. اگر ايران و آمريکا از مطالبات حداکثري خود فاصله بگيرند و از سقف انتظارات خود عدول کنند اين احتمال وجود دارد که در آينده مذاکرات به نتيجه برسد. اين سفر پس از ملاقات بورل، مالي و مورا صورت گرفت که به نظر ميرسد هر سه نفر به اين جمع بندي رسيدهاند که بايد گامهاي جديدي در مذاکرات برداشته شود. به همين دليل نيز آقاي بورل به تهران سفر کردند و درباره آينده مذاکرات با مسئولان جمهوري اسلامي ايران گفتوگو کردند. تلاش بورل در سفر به ايران اين بود که طرفين در مذاکرات آينده به نقاط اشتراک بيشتري دست پيدا کنند. به نظر ميرسد سفر بورل به ايران همراه با نتيجه مثبتي بوده و ميتوان نسبت به آينده مذاکرات خوشبين بود. در روند مذاکرات نيز تغييري ايجاد نخواهد شد و تنها تفاوتي که مذاکرات آينده با گذشته خواهد داشت اين است که مذاکرات در کشور ديگري يعني قطر برگزار خواهد شد. به همين دليل ميتوان اين اميدواري را داشت که طرفين در نهايت به يک نتيجه روشنتري دست پيدا کنند.
چرا مذاکرات از وين به قطر منتقل شد؟ چه عواملي در تغيير مکان مذاکرات نقش داشته است؟آيا نزديکي محل مذاکرات به ايران را ميتوان يک امتياز براي ايران به شمار آورد؟
امير قطر در زمينه مذاکرات هستهاي تلاشهاي زيادي انجام داد. وي در ابتدا به تهران سفر کرد. پس از آن نيز وزير خارجه قطر به ايران آمد. پس از آن امير قطر به کشورهاي اروپايي سفر کرد و با مقامات کشورهاي اروپايي در زمينه مذاکرات هستهاي ايران گفتوگو و رايزني کرد. به نظر ميرسد تلاشهايي که امير قطر براي مذاکرات انجام داده در نهايت به نتيجه رسيده و مکان مذاکرات از اتريش به قطر تغيير کرده است. نکته ديگر اينکه تغيير مکان مذاکرات به صورت نمادين ميتواند يک دستاورد براي دولت سيزدهم به شمار برود.
به نظر شما واکنش کشورهاي منطقه و به خصوص عربستان نسبت به اين موضوع چه خواهد بود؟
با سفرهاي ديپلماتيکي که در روزهاي اخير صورت گرفت برخي معادلات منطقهاي تغيير کرده است. سفر بن سلمان به اردن، مصر و ترکيه از يک طرف و از سوي ديگر سفر نخست وزير عراق به عربستان و بلافاصله سفر وي به ايران اتفاقاتي بود که در معادلات منطقهاي تغيير ايجاد کرده است. به نظر ميرسد عربستان نيز به جمع بنديهاي جديدي درباره ايران رسيده است. عربستان به اين نکته پي برده است که تفاهم بين ايران و کشورهاي بزرگ جهان را نميتوان به تأخير انداخت. به همان ميزان که اين تفاهم به تأخير بيفتد به همان اندازه چالشهاي منطقهاي نيز افزايش پيدا ميکند و کشورهاي منطقه بايد هزينههاي بيشتري پرداخت کنند. به همين دليل بايد ميدان براي نتيجه گيري از اين گفتوگوها آماده شود. نکته ديگر اينکه زماني سطح تنش در منطقه کاهش پيدا ميکند که وضعيت جنگ يمن به پايان رسيده باشد و اين تنش فروکش کرده باشد. در شرايط کنوني عربستان راهي جز همراهي با مذاکرات هستهاي ندارد. شايد نتوانيم از کلمه موافقت در اين زمينه استفاده کنيم اما عربستان ميداند که بايد نسبت به مذاکرات هستهاي ايران با کشورهاي غربي همراهي کند.
اتفاق ديگري که در روزهاي اخير مرتبط با برجام بود سفر لاوروف به ايران بود. در اين سفر اميرعبداللهيان گفت در مذاکرات برجام بايد منافع روسيه حفظ شود. اين سفر چه تأثيري در باز شدن گرههاي برجام داشت؟
روسيه به هر حال يک قدرت جهاني است و عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد است. سفر وزير خارجه اين کشور به ايران نيز از جنبههاي مختلف حائز اهميت است. در اين زمينه سخني که از آقاي اميرعبداللهيان نقل شده من بعيد ميدانم چنين سخني از جانب ايشان مطرح شده باشد. ممکن است در حين گفتوگوهايي که بين طرف ايراني و روسي انجام شده لاوروف چنين اظهاراتي را بيان کرده باشد. به همين دليل من بعيد ميدانم که وزير خارجه کشورمان چنين مسألهاي را مطرح کرده باشد. به صورت طبيعي هر کشوري ميتواند از منافع خود دفاع کند. نکته مهم در اين زمينه اين است که بيان سياستها يک موضوع است و در مقابل تحقق آن سياستها موضوع ديگري است. بايد اين نکته را نيز در نظر داشت که مذاکراتي که مبتني بر «برد- برد» نباشد به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. به همين دليل مذاکرات بين ايران و کشورهاي غربي زماني به نتيجه ميرسد که منافع همه کشورهاي مذاکره کننده تأمين شود و کشورها بتوانند منافع خود را محقق کنند. همه طرفين بايد نگرانيهاي طرف مقابل را کاهش داده و به جاي آن نقاط اشتراک را افزايش بدهند. به همين دليل حفط تعادل در همه اين گفتوگوها و مذاکرات يک امر عقلايي است. نميتوان مدعي بود که تنها يک کشور بايد به همه خواستههاي خود دست پيدا کند و در مقابل کشورهاي ديگر به مطالبات خود دست پيدا نکنند.
آيا رفتارشناسي کنوني روسيه نشان دهنده اين است که اين کشور در مذاکرات مانع تراشي خواهد کرد؟
من فکر نميکنم اين اتفاق رخ بدهد. به هر حال مذاکرات داراي يک انرژي دروني است که بايد به حرکت خود ادامه بدهد تا به نتيجه برسد. در شرايط کنوني به دليل اينکه روسيه توسط آمريکا و کشورهاي اروپايي تحريم شده در وضعيت خاصي قرار دارد. با اين وجود اين وضعيت خاص باعث نخواهد شد که در يک تلاش و روند بينالمللي اخلال ايجاد کند. اين در حالي است که روسيه در برنامه هستهاي ايران نقش بزرگي دارد و يکي از مهمترين نيروگاههاي هستهاي ايران را راهاندازي کرده و دو نيروگاه ديگر نيز در دست اقدام است. به همين دليل ادامه مذاکرات و در نهايت به نتيجه رسيدن آن براي همه طرفين و به خصوص روسيه ميتواند قابل توجه باشد. در نتيجه نميتوان روسيه را مانعي بر سر راه مذاکرات آينده قلمداد کرد. اتفاقي که با حمله روسيه به اوکراين رخ داد در پرونده هستهاي ايران تأثير گذاشت. پس از حمله روسيه به اوکراين اين جنگ فضاي بينالمللي را بيشتر تحت تأثير قرار داد. امروز بهواسطه اين اتفاق موضوع اول فضاي بينالمللي جنگ اوکراين به شمار ميرود و نگاه افکار عمومي جهان به سمت اين است که درنهايت چه اتفاقي در اوکراين رخ خواهد داد و سرنوشت اين جنگ و تحريمهايي که عليه روسيه بهواسطه اين جنگ صورت گرفته درنهايت چه سرانجامي پيدا خواهد کرد. شايد تا قبل از جنگ اوکراين موضوع تحريمهاي ايران و مذاکرات هستهاي پيرامون برجام يکي از مهمترين موضوعات فضاي بينالمللي بود اما پس از حمله نظامي روسيه به اوکراين موضوع مذاکرات هستهاي بين ايران و کشورهاي غربي تحت تأثير جنگ اوکراين قرار گرفته و به موضوعي با درجه اهميت کمتري تبديل شده است. تحرکاتي که در عرصه جهاني مشاهده ميشود نشاندهنده نوعي قطببندي جديد از فضاي بينالمللي است. بهصورت طبيعي در اين قطببندي هر طرف تلاش ميکند قدرت بيشتري را به دست بياورد تا بتواند در معادلات بينالمللي آينده نقش تعيينکنندهتري داشته باشد. با اين وجود با اتفاقاتي که به تازگي رخ داده اين احتمال که روسيه بخواهد در مسير برجام مانع تراشي کند وجود ندارد و اين کشور نيز براي تأمين منافع خود ترجيح ميدهد برجام زودتر به نتيجه برسد.
با توجه به شرايط موجود و قطببنديهايي که در آينده در فضاي بينالمللي شکل خواهد گرفت آينده برجام چه خواهد شد؟
من در اين زمينه سه احتمال را بيشتر ميدانم و معتقدم مسير برجام در آينده از يکي از اين سه مسير خواهد گذشت. نخست اينکه نوعي دخالت، تعقل و يا اعمال فشار از سوي کشورهاي اروپايي ممکن است صورت بگيرد که گشايشهايي را در مسير برجام ايجاد خواهد کرد. احتمال دوم اينکه آمريکا همچنان بر مواضع خود تأکيد داشته باشد و روي آنها پافشاري کند و باعث انشقاق در بين کشورهاي1+5 شود و خود را مشغول مسائل فرا آتلانتيکي کند. در چنين شرايطي نيز برجام به محاق خواهد رفت و شرايط براي رسيدن به توافق سخت خواهد بود. بههرحال براي رسيدن به نتيجه بايد طرفين از مواضع حداکثري خود کوتاه بيايند و به يک جمعبندي مشترک دست پيدا کنند. اينکه آمريکا همچنان روي مواضع خود پافشاري ميکند باعث ميشود که ايران نيز به سمت مواضع حداکثري برود و درنتيجه شرايط براي به نتيجه رسيدن برجام سختتر از گذشته ميشود. انعطاف هرکدام از طرفين باعث انعطاف طرف مقابل ميشود و در مقابل پافشاري روي مواضع حداکثري باعث ميشود که طرف مقابل نيز در همين مسير حرکت کند. احتمال سوم که تنها مسيري است که ميتواند برجام را به نتيجه برساند اين است که ايران و آمريکا به راهحلهاي ميانه فکر کنند. تنها در چنين شرايطي است که هر دو طرف به خواستههاي خود دست پيدا ميکنند. از يکسو ايران با گشايشهايي در زمينه تحريمها و اقتصاد خود مواجه ميشود و ميتواند برخي از مشکلات خود را حل کند و از سوي ديگر آمريکا ميتواند اعتبار ازدسترفته خود درباره برجام را که با خروج ترامپ از برجام صورت گرفت دوباره به دست بياورد. من معتقدم راهحل سوم همچنان بهترين راه حل و شايد تنها راهحل باشد که برجام را از محاق بيرون بياورد. نکته مهمي که در اين زمينه وجود دارد اين است که آثار مثبت و منفي برجام در شرايط کنوني ميتواند شديد باشد. اين سخن به معناي اين است که اگر آثار برجام مثبت باشد اين آثار شدت دارد و اگر منفي باشد نيز همين وضعيت وجود خواهد داشت.