شهربانو منصوریان درباره درگیری پدر یکی از ووشوکاران؛ ۳ نفری زدیمش / به زور وارد چادر دختران شد با لگد پرتش کردم بیرون
روزنو :از شب گذشته فیلمی از درگیری خواهران منصوریان با یک مرد که وارد سالن گرم مسابقات ووشوی قهرمانی کشور جوانان در ورزشگاه آزادی شده، در فضای مجازی بارها و بارها دست به دست شد و بازتابهای زیادی هم داشته است.
با اینکه هنوز اظهارنظری از سوی طرف دیگر این درگیری منتشر نشده، دقایقی با شهربانو منصوریان که در متن این درگیری حضور داشته، به گفتوگو پرداختیم. او بهعنوان مربی تیم ملی ووشوی جوانان در سالن حضور داشت و معتقد است خودش و خواهرش مجبور شدهاند که از خودشان و بقیه دفاع کنند.
در ادامه مشروح صحبتهای شهربانو منصوریان را میخوانید.
یک نفر پیش پدر آن دختر رفته و گفته حقش را خوردند!
من که خودم تا لحظات آخر در صحنه حضور نداشتم، اما اینطور که شنیدم این آقا با مربیان استانهای دیگر بیرون از سالن نشسته بوده است. تلویزیونی در سالن گرم وجود دارد که بچهها بتوانند بازیهای رقبایشان را ببینند. گویا مبارزه دختر این آقا توسط یکی از دوستانشان از روی صفحه تلویزیون ضبط شده است. بعد از باخت این دختر، همان فردی که فیلم را ضبط کرده، نزد پدر این ووشوکار میرود و میگوید که حق دخترت را خوردند! این باعث عصبانیت پدر آن ووشوکار میشود و او هم به داخل سالن حمله ور میشود.
اول فکر کردم دو ووشوکار بحثشان شده
خودم در سالن بودم و دیدم که این دختر با اختلاف بازی را باخت. بعد از چند دقیقه از داخل سالن گرم یا همان چادری که کنار سالن برپا شده بود، صداهای بلند شنیدم و فکر کردم این دو ووشوکار بحثشان شده است. به سهیلا گفتم برو و آنها را جدا کن. بعد متوجه شدم که یک آقا داخل چادر آمده و با همه درگیر شده است. اصلا نمیدانم هدف او چه بود و آنجا چه میخواست.
مجبور شدم با لگد بیرونش کن
من، سهیلا و پریناز مجبور شدیم که جلوی این آقا را بگیریم و او را بیرون کنیم. من دیدم یکی از بچههای ووشوکار زیر دست و پا است و به درگیری وارد شدم. وقتی دیدم این آقا مشت و لگد پرتاب میکند، من هم لگد زدم تا او از آنجا بیرون برود. خدا را شکر کسی آسیب ندید، اما اتفاق خوبی نبود و همه ناراحت شدند. پخش شدن فیلم هم که دیگر باعث شد همه متوجه ماجرا شوند.
چرا سالن گرم باید یک چادر داشته باشد
همه این مشکلات به این برمیگردد که سالن ما مناسب نیست. بارها از فدراسیون و وزارت ورزش پیگیری کردیم که سالنی به ما بدهند که در و پیکر داشته باشد. در کنار سالن همیشه برای گرم کردن ورزشکاران یک چادر برپا میکنند و یک خانم را هم دم در میگذارند. آن خانم که زورش نرسیده تا این آقا را کنترل کند. من واقعا این فرد را نمیشناختم، اما اگر یک سالن مناسب و استاندارد داشتیم، این اتفاق نمیافتاد.