پشت به برجام، رو به خرس و اژدها
روزنو :در سالروز تنفیذ حکم ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی، شاید هیچ بخشی بهاندازه بررسی عملکرد یکساله او در حوزه سیاست خارجی نتواند نمایانگر کلیاتی از رویکرد او در حوزه کشورداری و حکومتورزی باشد. سالیان درازی است که روسای جمهور ایرانی ریشه بسیاری از مصائب جاری کشور را جایی فرای مرزها جستجو کردهاند اما بااینوجود هم، هیچ تلاش عملی معطوف به نتیجهای برای بازگشایی درهای کشور به روی اقتصاد و سیاست جهانی انجام نگرفته است. آنان، اگرچه در رویارویی با آحاد ملت در سخنرانیها و سفرها، بر تقویت توان داخلی تأکید کردهاند اما بهوقت ضیق و حرج، بار دیگر نوایِ تحریم و بسته بودن درهای مرزی و دشمنیهای دیگران را ساز کرده و سعی کردهاند با دستاویز قرار دادن آن، از دامنه فشارها کاسته و همچنین تا حد امکان، دایره مسئولیتها و شعارهای دوره انتخاباتی خود را کوچکتر نشان دهند. در این میان، شخص ابراهیم رئیسی و دستگاه دیپلماسی او نیز از این امر مستثنی نبودهاند. بررسی کارنامه یکساله رئیسی در زمینه سیاست خارجی نشان میدهد که نهتنها دولت سیزدهم به سمت عملیاتی کردن شعارهای اولیه خود پیش نرفته است بلکه با تلاش در جهت کماهمیت نشان دادن مذاکرات هستهای بهعنوان راهحلی در جهت گشایش مرزهای اقتصادی و سیاسی و جایگزین کردن آن با توسل به شرق، سعی در آزمودن راهی دارد که بازگشت احتمالی از آن بهوقت اضطرار، به خروجی از دهان اژدهایی چینی و خرسی روسی همانند است که بهمانند زمان وصال، چندان هم آسان به نظر نمیرسد.در دیگر سو اما موازی با گردش به شرق، دستگاه دیپلماسی رئیسی خرسند از بروز نشانههایی برای تمایل کشورهای عربی به تجدید روابط با اعراب و همچنین تقویت مناسبات با کشورهای منطقه است؛ امری که با کاهش ارادی دایره نفوذ ایالاتمتحده آمریکا در خاورمیانه شکلگرفته و نسبت چندانی با سیاستهای اعمالی وزارت خارجه دولت سیزدهم ندارد. این در شرایطی است که در حال حاضر کشورهای عربی با درک صحیح از تغییر شرایط منطقهای و تحلیل درست فضای موجود، ایجاد رابطهای مسالمتآمیز با ایران را منطبق با منافع ملی خودارزیابی کرده و در این رویکرد جدید، کنایههایی چون «دستان دراز کشورهای عربی بهسوی تهران» که در رسانههای دولتی بهوفور دیده میشود را نادیده انگاشته و رفع نگرانیهای امنیتی خود را بر همهچیز مقدم میدانند.
دستگاه دیپلماسی کشور فاقد سرعت لازم
به نظر میرسد که فارغ از نتایج حاصلشده در این مدت یک سال در حوزه سیاست خارجی که بیشتر مشتمل بر دیدارهای رسانهای و آنهم در سطح منطقهای بوده است؛ دستگاه دیپلماسی کشور فاقد سرعت لازم در جریانسازیها بوده و عملاً هیچگاه نتوانسته است دستِ پیشتر را تعاملات خود داشته باشد. ادامه ترور مقامها و دانشمندان هستهای و همچنین خرابکاریهای سازمانهای خارجی در تأسیسات هستهای و زیرساختهای استراتژیک کشور، کندی در پیشرفت مذاکرات هستهای و بیاهمیت نشان دادن آن (شاید بهمنظور اثبات بینتیجه بودن تلاشهای دولت پیشین)، اختلافات پیشآمده با جمهوری آذربایجان، چالشهای مرزی با افغانستان، نوع مواجهه با تعلل اعضای اصلی بریکس و شانگهای در زمینه موافقت جهت عضویت کامل ایران در این سازمانها با وجود وعدههای پیشین و همچنین، ناتوانی در اتخاذ راهکارهایی جایگزین برای بازگرداندن توان اقتصادی کشور از طریق ارتباط با دنیا، تنها بخشی از نمونههای مهمی است که نشان از انفعال دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم و اتخاذِ سیاستِ انتظار جهت پاسخگویی احتمالی به تحرکات طرفین پیشرو دارد.
رفتوآمدهای بینتیجه برای احیای برجام
دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم، با تأخیر بسیار و نازوکرشمهای بیشمار که در صحنه سیاست بینالملل بسیار عجیب به نظر میرسید نهایتاً تصمیم گرفت که ادامه مذاکرات دولت پیشین را با رویکردهای نوینی که خود تدوین کرده بود، ادامه دهد. بر همین اساس بود که هشتم آذرماه 1400، علی باقری و تیم مذاکره دولت به وین رفتند تا برای احیای برجام تلاش کنند. اگرچه در روزهای آغازین دور ششم مذاکرات احیای برجام پالسهای مثبتی از سوی ایران و اعضای 1+4 به گوش میرسید، اما رفتهرفته این پالسهای مثبت از بین رفت و مذاکرات احیای برجام متوقف شد که تداوم اختلاف میان ایران و آمریکا بود و همچنین مخالفت آمریکا با خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی بهعنوان دلایل آن اعلام شد؛ اما روزها پس از توقف مذاکرات وین، خبری درباره نشست دوحه و گفتوگوی غیرمستقیم ایران و آمریکا با حضور انریکه مورا منتشر شد؛ نشستی دوروزه که به هدف نجات برجام برگزار شد اما، آنهم به سرانجام نرسید. در بحبوحه همین مذاکرات، صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز خبرساز شد. 18خردادماه بود که شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامه ارائهشده توسط آمریکا و تروئیکای اروپایی علیه ایران را تصویب کرد. طبق گزارش خبرگزاری رویترز، در پیشنویس این قطعنامه آمده بود: «شورای حکام از ایران میخواهد که هرچه فوری برای اجرای تعهدات قانونیاش اقدام و بدون اتلاف وقت به پیشنهاد مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای همکاری بیشتر جهت شفافسازی و حلوفصل مسائل باقیمانده پادمانی عمل کند.»در این زمینه میتوان گفت که مجموعه رفتارهای متعدد، متنوع و متضاد تهران، واشنگتن و دیگر شرکای برجامی عملاً هرگونه گزارهای را پیرامون شکست قطعی مذاکرات و عدم احیای برجام، نه بهطور کامل رد میکند و نه تائید؛ در راستای همین وضعیت مبهم برجامی درحالیکهاین روزها اخبار و گمانهزنیهایی از قوت گرفتن شکست کامل مذاکرات احیای توافق هستهای میگویند، یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم از احتمال ازسرگیری گفتوگوهای هستهای در روزهای آتی سخن گفته است.
رفع تحریمها؛ پروژه بیسرانجام
به عقیده ناظران سیاسی، در موضوع برجام دولت رئیسی تا اينجا هيچ موفقيتي به دست نياورده است. این در حالی است که آذرماه سال گذشته رئیسجمهوری در گفتوگويي تلويزيوني در تشريح كارنامه۱۰۰روزه خود با بيان اينكه رفع تحريمها با قوت دنبال ميشود، گفت: «برخي تصور ميكردند ما ابتكار عمل و حرفي براي گفتن نداريم و در مذاكرات شركت نميكنيم اما ايران مقتدرانه و عزتمندانه در مذاكرات حضور يافت و دو متن هم درباره هستهاي و تحريمها منطبق با برجام ارائه كرد.» اما حالا واقعيت سياست خارجي بهخصوص در حوزه برجام نشان ميدهد كه اين چشمانداز روشني پيش روي مذاكرات نيست. تيم مذاكرهكننده در سكوت فرورفته است و روند كار طي هفتههاي گذشته بهگونهای پيش رفته كه نهتنها چشمانداز روشني براي برداشته شدن تحريمها ديده نميشود، بلكه ظاهراً روند رويارويي ميان ايران و گروه ۵ بهعلاوه يك، مسير تندي را در پیشگرفته است.بخشی دیگر از تبلیغات رسانههای دولتی در زمینه رویکردهای نوین دستگاه سیاست خارجی رئیسی، اعلام عضویت ایران در سازمان شانگهای بود؛ امری که البته بهسرعت تکذیب شد و تنها تقویت احتمال آن مورد تائید قرار گرفت و البته این مسئله جدیدی نبود چرا کهایران در دورههای پیشین نیز بهعنوان عضو ناظر در اجلاس این سازمان حضور داشت و بارها از احتمال عضویت ایران بهعنوان عضو اصلی نیز سخن گفتهشده بود. این در شرایطی بود که رسانههای دولتی پس از پایان دور اخیر این اجلاس، سراسیمه گزارش کردند: «در پایان بیست و یکمین نشست سران سازمان شانگهای که در روزهای ۲۵ و ۲۶شهریورماه در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد، سران هشت کشور عضو اصلی سازمان، نظر موافق خود را با تبدیل عضویت جمهوری اسلامی ایران از عضو ناظر به عضو اصلی اعلام و اسناد مربوط به آن را امضا کردند.
از نگاه ناظران؛ اینکهایران به عضویت دائم سازمان همکاریهای شانگهای درآمده، یک مزیت و فرصت مغتنمی برای هر دو طرف است. در ارتباط با منافع آن برای ایران باید گفت که تغییر جایگاه میتواند نقطه آغاز استراتژی عملگرایانه نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد.»دراینبین نباید فراموش کرد که اصولگرایان در هشت سال دولت حسن روحانی، با تمام قدرت تلاش کردند توانمندیهای سیاست خارجی دولت او را زیر سؤال ببرند و بهعنوانمثال در تمام عکسها و اخبار منتشرشده از دیدارهای دیپلماتیک دولت به دنبال موضوعی برای حمله به روحانی بودند. این عادت خیلی زود تبدیل به ضربه به دولت رئیسی شد و حالا دامن خود اصولگرایان را گرفته که در هر شرایطی منتقد تیم مذاکرهکننده بودند و اکنونکه انتقادها به سیاست خارجی دولت مطرح میشود، اصولگرایان شاید با خود فکر میکنند کهای کاش در این مورد جناحی برخورد نمیکردند.برای نمونه، دیدار ابراهیم رئیسی با پوتین تا مدتها سوژه رسانهها شد و حتی بعد از دیدار پوتین با مکرون در موقعیتی مشابه هم این انتقادات فروکش نکرد. قسمت زیادی از تیم رسانهای دولت همچنان تلاش کردند کهاین دیدار را عادی و برخوردهای صورت گرفته را منطقی جلوه دهد. بااینحال حجم انتقادات نشان داد قسمت زیادی از جامعه هنوز به سیاست خارجی دولت رئیسی بیاعتماد هستند. این مسئله نشان میدهد که رئیسی در دستیابی به سرمایه اجتماعی تا چه اندازه ناتوان بوده است.نشریه فارن افرز، در مورد رویکرد سیاست خارجی دولت رئیسی مینویسد: «تیم رئیسی مصمم است تا با تقویت روابط اقتصادی خود با چین، روسیه و همسایگانش، ایران را از اثرات تحریمها مصون نگه دارد. از نگاه دولت رئیسی، احیای برجام میتواند روابط اقتصادی و امنیتی ایران با شرق را بهویژه پس از پذیرش اخیر این کشور در سازمان همکاری شانگهای تسهیل کند؛ اما حتی بدون توافق هستهای، ایران متحدان غیر آمریکایی را بهعنوان شرکای تجاری قابلاعتمادترمی بیند. علاوه بر این، ایران اکنون به دنبال اعمالنفوذ اقتصادی بیشتر در خاورمیانه، بهویژه در کشورهایی است که دارای نفوذ سیاسی است. از جمله اینکه در واکنش به بحران انرژی لبنان، ایران چندین محموله فرآوردههای سوختی را از طریق سوریه و بهواسطه حزبالله ارسال کرده است.»در همین حال، اشرف بروجردی، فعال سیاسی اصلاحطلب و رئیس سابق سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در گفتوگوی چند روز گذشته خود با روزنامه همدلی میگوید: «در طول یک سال گذشته که دولت و مجلس یکدست بودهاند چه چیزی بهتر شده است؟ من فکر میکنم که آقای رئیسی بهعنوان رئیسجمهوری ایران چشمان خود را روی واقعیتهای جامعه ایران بستهاند.» او همچنین در گفتگوی دیگری به خبرنگار سایت خبری جهان نیوز میگوید:
«نيمي از مشکلاتي که امروز در کشور وجود دارند و هر روز هم کار را سختتر ميکنند مرتبط با محدوديتهايي است که در عرصه بينالملل براي ما اعمالشده که البته بخش اعظمي از اين محدوديتها عللی در داخل کشور دارند. تحريمها و نوع تعاملي که ما با کشورهاي ديگر داريم اقتصاد ما را بيمار کرده و بايد براي آن راهي بيابيم. در عرصه بينالملل هم خدشهدار شدن چهره نظام از پيامدهاي چنين عملکردي است و ديگر به حرف کشور ما اهميت نميدهند و جهان به اين نتيجه ميرسد که وقتي ايران با اين حجم از مشکلات داخلي درگير است ديگر زماني براي مراودات بينالمللي ندارد.»بههرروی، سيد ابراهيم رئیسی به جناح محافظهكار قدرت تعلق دارد و طبيعي است عمل به وعدههاي فرهنگي و اجتماعي، در اولويت او نباشد. بهخصوص حالا كه اولويتها هم فراموششدهاند. هنوز ناظران سياسي از برنامههاي اقتصادي دولت و جزييات آن و جزييات مذاكرات برجام هيچ نميدانند. اين رفتار دولت حتي مجلس را نيز سردرگم كرده است. به نظر ميرسد كه تزلزل در تصميمگيري مانع از شفافيت اقدامات ميشود البته حاميان رئیسی ميگويند بايد به رئیسی بيشتر فرصت داد؛ اما واقعيت اين است كه در دنياي امروز زمان كيميا است.