اعلام خطر از وضع دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
روز نو :در هفتهی گذشته نامهای سرگشاده با عنوان «اعلام خطر دربارهی وضعیت دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران» در مورد ریاست ششماههی دکتر عبدالرضا سیف بر این دانشکده خطاب به «تمام کسانی که خود را دلسوز علوم انسانی و آموزش عالی کشور میدانند» منتشر شد که تاکنون توسط بیش از ششصد نفر از دانشجویان و دانشآموختگان این دانشکده امضا شده است.
این نامهی سرگشاده در چهارده بند به قانونشکنیها و سوءمدیریتهای رئیس جدید این دانشکده در شش ماه گذشته میپردازد.
مقدمهی نامه، مسئلهای را یادآوری میکند که فعالان حوزهی آموزش بارها به آن اشاره کردهاند: «بیاهمیتی علوم انسانی برای تصمیمگیران». امضاکنندگان این نامه رئیس دانشگاه تهران را خطاب قرار ندادهاند؛ آنها ذکر میکنند که امید دارند شاهد اصلاح مشکلات و سوءعملکردها باشند تا کار به جایی نرسد که نهادهای نظارتی خارج از دانشگاه و وزارت علوم مجبور به ورود شوند.
«عبدالرضا سیف» رئیس جدید دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برای دانشآموختگان این دانشگاه نامی آشناست؛ کسی که در اوایل دهه ۹۰ به سمت معاونت فرهنگی در دوران ریاست فرهاد رهبر بر دانشگاه تهران منصوب شد و با اظهارنظرهای جنجالی در مورد اخراج دانشجویانی که به شکل «مانکن» در سطح دانشگاه رفتوآمد میکنند، بر سر زبانها افتاد.
اهالی فرهنگ و ادبیات فارسی نیز او را از سخنان دکتر محمد دهقانی به خاطر دارند که وی را از عوامل اصلی اخراج خود از دانشگاه تهران دانسته بود. او که چندی به دور از هیاهو مشغول به فعالیت در سمت رئیس بسیج اساتید دانشگاه تهران بود، حالا بار دیگر در صدر خبرهای دانشگاهی قرار دارد.
چندی پیش خبر تخریب دانشکدهی ادبیات تهران در رسانهها بازتاب یافت. در طی پروژهی موسوم به «مقاومسازی»، عملیات عمرانی گستردهای در دانشکدهی ادبیات در حال انجام است. هماکنون نیمکتهای دانشکده بهکلی کنده شدهاند، کتابخانهها خالی از هر کتابی و دور از دسترس دانشجویان و پژوهشگران قرار دارند و کل دانشکده به شکل انباری بزرگی برای ضایعات ساختمانی درآمده است. مشخص نیست مسئولان وزارت میراث فرهنگی نظارتی بر این عملیات عمرانی دارند یا خیر و نقش رئیس دانشکده در این عملیات چیست.
اظهارات سیف حکایت از مواضعی متفاوت دربارهی این پروژهی عمرانی و زمان به پایان رسیدن آن دارد و مشخص نیست با آغاز سال تحصیلی جدید، دانشجویان در چه فضایی به تحصیل خود ادامه خواهند داد.
اما عبدالرضا سیف در چنین مدت کوتاهی چه کرده که دانشجویان را به نوشتن چنین نامهای واداشته است؟ شاید شرح برخی از بندهای این نامه وضعیت را از نظر نویسندگان کمی روشنتر کند. اولین مورد ذکرشده در این نامهی سرگشاده «قانونشکنی در عزل و نصب مدیران گروههای آموزشی» است.
بر اساس آییننامهی جامع مدیریت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور، اختیار عزل و نصب مدیران گروههای آموزشی با رئیس دانشگاه است. تا پیش از این، رؤسای دانشگاه تهران به علت گستردگی رشتههای آموزشی این دانشگاه، از اساتید هر رشته نظرسنجی میکردند تا استادی را بگزینند که بهترین عملکرد را داشته باشد. با این وجود و در حالی که حکم مدیر پیشین گروههای تاریخ و فرهنگ و زبانهای باستانی هنوز پابرجا بود، عبدالرضا سیف بدون اطلاع اساتید این دو گروه آموزشی، برای عضو دیگری از هیئت علمی حکم مدیریت گروه صادر کرد.
بند دوم بیش از تمام بندهای دیگر این نامه میتواند نشاندهندهی عمق تخلفات جاری در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی باشد. بنا به نقلقول مدیر وقت بخش تخصصی زبانهای باستانی و ایرانشناسی در جلسهی پرسش و پاسخی با رئیس جدید دانشکده، سؤالات کتبی آزمون دکتری رشتهی فرهنگ و زبانهای باستانی یک روز پیش از آزمون از گاوصندوق خارج شده و با سؤالات دیگری جایگزین شده است!
همچنین از حضور استادان این بخش تخصصی در مصاحبهی شفاهی آزمون دکتری ممانعت شده و در عوض، افرادی از بیرون دانشکده بهعنوان ممتحن در جلسه حضور یافتهاند. چنان که پیداست، این عمل تخلفی محرز در برگزاری یک آزمون سراسری است. اگر این قانونشکنی منجر به تغییری در نتایج کنکور دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی شود، اقدامی جبرانناپذیر خواهد بود.
موارد نقلشده تحت عنوان تخلف در این نامه فقط به اینها ختم نمیشود و مسائلی همچون «سوءمدیریت و ممنوعیت سلیقهای استفاده از اساتید مدعو توسط گروههای آموزشی»، «به خطر انداختن سلامت دانشجویان با تداوم فعالیت غیربهداشتی بوفه» و «ایجاد فضای رعب و وحشت در میان دانشجویان و اساتید و شکایت از دانشجویان به کمیتهی انضباطی» را نیز در بر میگیرد.
مشخص نیست واکنش سیف و مهمتر از آن، رئیس دانشگاه تهران به افشای چنین مواردی چه خواهد بود. با این حال دغدغهی امضاکنندگان این نامه مشخص است: «وضعیت یکی از مهمترین و پرسابقهترین دانشکدههای علوم انسانی کشور به گونهای است که میان دانشجویان فعلی علوم انسانی نیز دافعه ایجاد میکند».
بنا به گفتهی نویسندگان، ادامه یافتن چنین اقدامات و رفتارهایی نشاندهندهی بیاهمیتی علوم انسانی برای متولیان و تصمیمگیران آموزش عالی خواهد بود، حوزهای که همواره با بیاعتنایی مواجه بوده و سالهاست در وضعیت «اعلام خطر» به سر میبرد.