واکنشها به ماجرای دردناک «مهسا امینی»
اما مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران در اطلاعیهای و در توضیح این اتفاق نوشت: «خانمی برای توجیه و آموزش به یکی از بخشهای پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که ناگهان در جمع سایر افراد هدایت شده به طور ناگهانی دچارعارضه قلبی شد.»
در ادامه توضیحات پلیس تهران آمده است: « بلافاصله این خانم با همکاری پلیس و اورژانس به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان و مداوا قرار دارد.»
مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران بزرگ ضمن «رد برخی اخبار و ادعاهای رسانههای معاند درباره این حادثه»، اعلام کرد: «مستندات مربوطه در این خصوص در اختیار پلیس بوده و اخبار تکمیلی در این خصوص متعاقبا اعلام خواهد شد.»
دایی مهسا میگوید: مهسا قرار بود به خانه برگردد. حالا توی بیمارستان به زور دستگاه نفس میکشد.
ورود مجلس به ماجرای «مهسا امینی»
وب سایت جماران نوشت: جلیل رحیمی جهان آبادی، عضو کمیسیون امنیت ملی در توئیتر خود اینگونه واکنش نشان داد:
مجلس باید موضوع مهسا امینی را پیگیری کند.
این طرز اداره کشور نیست
عباس عبدی، فعال سیاسی و روزنامهنگار به ماجرای مهسا امینی، دختری که به دلیل بدحجابی توسط گشت ارشاد بازداشت شده بود، واکنش نشان داد و نوشت: درباره خانم مهسا امینی چه باید گفت که پیشتر و در موارد کمابیش مشابه گفته نشده باشد؟ یک کلام این طرز اداره کشور نیست. نه قانونش مربوط مطابق خواست عمومی است، نه در اجرا می توانند متعادل رفتار کنند، و نه قادرند که به شفافیت تن دهند .انتظار هم دارند که ادعاهایشان پذیرفته شود.
این چه هدایتی است؟
در بخشهایی از نوشته احمد زیدآبادی، روزنامهنگار با عنوان «این چه هدایتی است؟» آمده است:
مرگ مغزی ژینا امینی، دختر خانمِ جوان سنندجی، پس از بازداشت توسط گشت ارشاد در تهران، ادامۀ روندِی است که کارشناسان امور اجتماعی بارها نسبت به آن هشدار دادهاند.
پلیس تهران گفته است که خانم امینی به قصد "هدایت" دستگیر شده، اما به طور ناگهانی دچار عارضۀ قلبی شده است. اگر این روایت را صد در صد هم معتبر بدانیم آیا پلیس نمیداند که صِرف دستگیری یک دختر مسافر شهرستانی در حضور خانوادهاش چه شوک روانی به او وارد میکند؟ دستگیری دختران جوان مردم و انتقال آنها به مقر گشت ارشاد، چگونه به "هدایت" آنها کمک میکند که پلیس تهران مدعی آن شده است؟
اتفاق رخ داده افکار عمومی جامعه را متاثر کرده است
در بخشهایی از اظهارنظر علی مجتهدزاده، حقوقدان و وکیل آمده است:
* در فاصله یک روز پس از سکته خانمی به نام مهسا امینی در ساعاتی که توسط گشت ارشاد بازداشت شده بود، مرکز اطلاع رسانی پلیس در رابطه با این اتفاق اطلاعیه ای منتشر کرده است. از روایت خانواده و نزدیکان خانم امینی اینطور به نظر می رسید که وی ساعتی پس از بازداشت توسط گشت ارشاد و انتقال به مقر پلیس امنیت اخلاقی، سکته کرده و به بیمارستان کسری منتقل شده است.
* درباره محتوا و جزئیات اطلاعیه صادر شده توسط پلیس در همین ساعات اولیه صدور این اطلاعیه، نقدهای مختلفی مطرح شده که بعضا از منظر حقوقی نقدهای درست و منطقی هستند. هدف از این نوشته اما نقد محتوای این اطلاعیه نیست بلکه توجه به اصل این کار است...
* پلیس تهران در این اطلاعیه از خود سلب مسئولیت کرده و سکته خانم امینی را ناشی از عارضه قلبی ناگهانی دانسته است. به عبارتی پلیس با آوردن واژه هایی چون «توجیه» و «آموزش» حتی زیر بار مسئولیت بازداشت این فرد هم نرفته و در حال سلب مسئولیت کامل از خود است.
*به عبارت دقیق تر روشن شدن ابعاد این موضوع و کشف حقیقت و تعیین و تکلیف میزان قصور عوامل مختلف در این ماجرا صرفا به تشکیل دادگاه و تشخیص نهایی مراجع قضایی بستگی دارد و لاغیر.
* پلیس به عنوان نهادی که وظیفه آن ارتباط مستقیم با حاکمیت قانون در جامعه دارد، باید بپذیرد در این مورد فعلا در مظان اتهام است و رفع این اتهام تنها به سبب ارائه مدارک و اسناد مستدل در محضر دادگاه ممکن خواهد بود، نه صدور اطلاعیه و بیانیه. بدون شک کرامت قانون و امنیت عمومی صرفا از پذیرش طی همین مسیر توسط نیروی انتظامی در مورد یاد شده حفظ خواهد شد.
* ماجرای خانم امینی حتما نیازمند طی فرایند دادرسی و تعیین تکلیف میزان قصور ماموران و دستگاه های مرتبط است و خانواده وی به طور کامل حق و امکان طرح شکایت در این مورد را دارند. مضاف بر آن دادستان نیز وفق مسئولیت قانونی خود و اینکه اتفاق رخ داده افکار عمومی جامعه را متاثر کرده است، می باید راسا برای شروع تحقیقات و پیگردهای قانونی در این زمینه اقدام کند.