انکار میکنید یا تحقیر؟!
روزنو :بیشتر از سه هفته است که فضای اعتراضی در شهرهای مختلف حاکم است و علیرغم کمکاری صداوسیما، شبکههای مجازی وبرخی از رسانههای مخالف نظام در خارج از کشور هر روزه تصاویری از این ناآرامیها را پوشش میدهند. همین موضوع سبب شد تا کارشناسان مختلفی در هفتههای اخیر درباره علت شکل گیری این اعتراضات سخن گفته بگویند وتلاش کنند تا تصویری کامل و شفاف از زیرپوست این اعتراضات و شیوههای بروز آن به دست دهند. عوامل مختلفی از جمله فقر اقتصادی، عدم عدالت، مشکلات ساختاری و فشارهای مختلف در سخنان جامعه شناسان، روانشناسان و برخی دیگر از کارشناسان مسایل اجتماعی برای این اعتراضات عنوان شده است که به کار بستن پیشنهادهای حاصل از این بررسی ها شاید نظام سیاسی را کمک کند تا با فهم ریشه ای این اعتراضات، نحوه برخورد با آنها را متناسبسازی کند اما در عین حال فعالان سیاسی عمدتا اصولگرا مسیری متفاوت با این تحلیلها را درباره اعتراضات در پیش گرفته اند. آنان تلاش می کنند که منکر ریشههای اجتماعی این اعتراضات شوند و آن را به عواملی ربط میدهند که بعضا باعث تمسخر دیگران میشود.در هفتههای گذشته یک بار بخشی از این اعتراضات را تنها به هیجاناتی ناشی از بازی های رایانهای نسبت دادند. یک چهره رسانهای مشهور اصولگرا که در مواردی محل رجوع برخی نمایندگان مجلس و حتی وزرای دولت فعلی است، نیز در تلویزیون صراحتا آن را به تمایلات و عقدههای جنسی جوانان و نوجوانان نسبت داد. او حتی جانفشانیهای رزمندگان دوران دفاع مقدس را هم ناشی از هیجانات دانست. اظهاراتی که با واکنش تند خانواده های شهدا مواجه شد.
پیشتر از آن نیز یک روحانی تندرو صراحتا علل اعتراضات را درخواست آزادی جنسی معترضین خواند.
همه موارد فوق البته در جامعه با واکنشهای شدیدی روبهرو شد؛ هم از سوی معترضین که با زبانی متناسب با این چهرهها پاسخ داده شد، هم از سوی کارشناسان وجامعهشناسان که با بیانی علمی این تحلیلها با چالش مواجه شد.
روز گذشته علیرضا مرندی، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی کشور و از چهرههای مشهور اصولگرا که در سطوح عالی به مقامات نظام مشاوره می دهد، نیز در گفت وگویی با خبرگزاری فارس برخی از این تحلیلها را تکرار کرد.
مرندی در تحلیل حوادث پیش آمده در کشور گفته: «به هر حال خیلی از این افراد حتی ممکن است اسم این خانم(مهسا امینی) را هم ندادند و اینکه چه شده است؛ اما این را بهانه میکنند. وقتی بچه ۱۵-۱۶ ساله میآید، اینها آدمهای روشن سیاسی نیستند که تصمیم گرفته باشند که مثلا به این دلیل باید این کار را کنیم، بلکه هیجاناتی در آنها ایجاد میکنند. مثلاً بازیای در اینترنت بود که منجر به این میشد که دختر و پسرهایی در انتهای بازی به خودکشی برسند. چندین ماه قبل تلویزیون نیز نشان میداد که افرادی به خاطر آن بازی خودکشی کردند.»
مرندی البته با کسانی همراه می شود که سعی دارند، تحقیر را نیز چاشنی تحلیلهای خود کنند و اعتراضاتشان را ناچیز و بیاهمیت جلوه دهند. مرندی توضیح داد: «بالاخره وقتی مغز افراد را بتوان شستوشو داد از اینگونه تخلفات بروز میکند؛ مانند گروه داعش؛ همان گروهی که آمریکاییها گفتند و رئیس جمهور سابق آنها نیز گفت که ما داعش را درست کردیم. خب بالاخره این داعش یکسری آدمکش از جوانان ظاهراً مسلمان درست کرد. این داعشیها با مسلمانان به خصوص شیعه برخورد میکردند؛ در نتیجه اگر دین و اعتقادات عمیق مذهبی نباشد، دیگر فرد ترمزی ندارد و ممکن است هر جنایاتی مرتکب شود. وگرنه تعداد اینها (افراد شرکت کننده در اغتشاشات) زیاد نبود، بلکه اینها به خاطر تحرکی بود که از اینجا به آنجا داشتند و بیشتر با موتورسیکلت در جاهای مختلف دیده میشدند، اما اینطور نیست که عده زیادی بوده باشند. وقتی ماشین آتشنشانی و آمبولانس را از بین میبرند طبیعتاً تعداد شهدا بیشتر میشود.» این وزیر پیشین بهداشت ودرمان بحث را به خانوادهها نیز میکشاند:« اینها اعتقادات مذهبی قوی ندارند، خانوادههایشان این افراد را تربیت نکردند و تحت تأثیر اینترنت قرار میگیرند؛ضمن اینکه شنیدم همه چیز را آموزش میبینند؛ مانند ساخت کوکتلمولوتف و ....»مرندی سعی کرده همه این حوادث را تنها به خارج از کشور و از سرناآگاهی جوانان ایرانی ربط دهد. او حتی از موضعی نزدیک به تکفیر سخن می گوید:«به دلیل اینکه این افراد ایمان و دین نداشته و خدا را قبول ندارند به مردم این ظلمها را میکنند و افراد را میکُشند و زخمی میکنند؛ یا چادر از سر خانمی درمیآورند و خیلی کارهای دیگر؛ اینها همه به دلیل نبود اعتقادات در یک عدهای از نوجوانانی است که تحت تأثیر احساسات و عواطف توسط ماهواره و ... قرار میگیرند.»
او پا را از این فراتر گذاشته و درباره برخی از چهرههای داخل نظام که با معترضان همدلی کرده اند نیز گفته است:«احتمال اینکه خواص نیز منحرف شوند یا زود قضاوت کنند یا بازی خورند وجود دارد. برخی که میخواهند به خارج از کشور بروند یا رفتند، بالاخره دوست دارند آن کشورها حامیشان باشند و لذا برای دلخوشی آنها خودفروشی میکنند.»
این مواضع سیاسی که تحت عنوان تحلیل از طرف برخی از این اشخاص ارایه میشود و بیم آن میرود که برخی از مقامات را نیز تحت تاثیر قرار دهد، عمدتا از نگاهی سخت به مسایل اجتماعی کشور حکایت میکند که هرگونه نرمش - حتی در مسایل اجتماعی- را نوعی شکست برای نظام سیاسی میداند و از این منظر هرگونه تحلیل جامعهشناسانه و روانشناسانه را نفی کرده وعمدتا به تحلیلهایی نظامی وامنیتی میپردازند.
اما موضوعی که در زیر پوست این موضعگیریها خود را نشان می دهد این است که این افراد یا به کلی قصد نادیده گرفتن و انکار اعتراضات و خواستههای معترضین را دارند وهمین مساله را به مسئولان منتقل میکنند ویا هم به خوبی از نظرات معترضین وانگیزههاشان خبر دارند، اما در یک برخورد کاملا سیاسی به قصد تحقیر آنان و مطالباتشان از سخنان را بر زبان میآورند که در هرصورت نادیده گرفتن واقعیتهایی است که اکنون در میانه ارتباط مردم و حاکمیت قرار گرفته واین رابطه را دستخوش بیاعتمادی متقابل کرده است و طبیعتا فضا را برای فهم بهتر واقعیتها مبهم و تیره میکند.