کشورگشایی واگیردار اردوغان
محبوبه ولی
«کورد، فارس، ارمنی؛ بونلار تورکون دوشمنی»؛ این شبهضربالمثل که در ترکیه و آذربایجان طرفداران بسیار دارد، نمونه روشنی از سیاست فاشیستی مبتنی بر قومگرایی رجب طیب اردوغان در ترکیه است که در جمهوری آذربایجان نیز با ابعاد وسیع گسترده شده و کوبیدن بر طبل آن دستور کار اصلی و همیشگی رسانههای باکوست.
هر بار هم تنش میان تهران و باکو بالا میگیرد این دستور کار از میدان رسانه به ادبیات بالاترین مقامات باکو تسری مییابد؛ تازهترین نمونهاش اظهارات اخیر الهام علیاف در نهمین اجلاس سران سازمان کشورهای تُرک در سمرقند ازبکستان است که گفته است: «ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد تا هموطنان ما که به سرنوشت تلخ از کشور آذربایجان جدا شدهاند، زبان و سنت و فرهنگ ما را حفظ کنند و به اندیشه آذربایجانیگری وفادار بمانند.»
علیرغم خویشتنداری همیشگی و گاه مخرب ایران در برابر باکو، این گفتههای علیاف با واکنش برخی نمایندگان مجلس مواجه و موجب شد که نایب رئیس مجلس ایران با یادآوری جدایی آذربایجان از ایران طی عهدنامههای گلستان و ترکمانچای، اخطاری کنایهآمیز دهد که «نوه نمیتواند منکر پدربزرگ شود!»
دستنشاندهای برای تحقق یک رویا؟
اقدامات و اظهارات تحریکآمیز باکو علیه تهران و نشانههای شکنندگی روابط این دو تازگی ندارد. «توسعه ایرانی» هفته گذشته در گزارشی تحت عنوان «کار تهران- باکو به کجا خواهد کشید؟» به بررسی این موضوع پرداخت اما یک سوال اساسی دیگر در این میان، این است: «چگونه آذربایجانی که تا 200 سال پیش جزوی از خاک ایران بود، اینگونه سیاست تاختن بر ایران را در پیش گرفته است؟ پشت علیاف به کجا گرم است؟»
پاسخ این پرسش را بیش از هر چیز میتوان در رویای عثمانی بزرگ رجب طیب اردوغان جستجو کرد. الهام علیاف دو سال پیش، جشن پیروزی در قرهباغ را با دعوت از اردوغان برگزار کرد؛ هر دو کنار یکدیگر، دوش به دوش هم رژه نظامی دیدند، مارش نظامی شنیدند و پیروزی را جشن گرفتند؛ گویی دو رئیس جمهور در یک کشور بودند.
علیاف در دعوت از اردوغان حق داشت؛ چراکه پیروزیاش در قرهباغ را مرهون حمایت حداکثری او بود؛ هم حمایت سیاسی و هم حمایت نظامی و تسلیحاتی. همان زمان هم بود که اردوغان با خواندن شعر معروف آراز، شعر محبوب پانترکها برای جدایی آذربایجان از ایران، چشم طمع خود را به ایران نشان داد. بهار امسال هم وقتی اردوغان به دعوت علیاف به باکو رفت، دو رئیسجمهور با لباسهایی یکدست و یکشکل روبروی دوربینها نشستند و اردوغان گفت که «سطح روابط دوجانبه ما، نه تنها برای منطقه، بلکه برای کل جهان میتواند الگو باشد.»
تحلیلگران اما تاکید میکنند که رابطه رجب و الهام نه الگویی از روابط دوجانبه دو همسایه، بلکه الگویی از یک حکومت دستنشانده در باکوست!
اردوغان جزو اولین سیاستمدارانی بود که هفته گذشته پیروزی بنیامین نتانیاهو در انتخابات کنست اسرائیل را تبریک گفت. در پیام تبریک او آمده بود: «من معتقدم که کابینه جدید به همکاری میان کشورها در همه بخشها ادامه خواهد داد، تا صلح و ثبات در منطقه برقرار باشد»
کنار باکو، مقابل تهران
اردوغان در کنار تمام حمایتهایش از باکو، در مسئله ایران نیز همواره حامی علیاف بوده است. به باور بسیاری او درباره ایران نه تنها حامی، بلکه محرک علیاف است؛ تحریکی که تاکنون چندین بار در اظهارات اردوغان دیده شده است.
ولع اردوغان برای احیای عثمانی بزرگ و مداخله نظامی و تسلیحاتی آن در جبهههای مختلف منطقه از لیبی گرفته تا سوریه و عراق، زنگ خطری است که تحلیلگران چند سالی است نسبت به آن هشدار میدهند. موضع اردوغان در مواقع تقابل تهران و باکو، این خطر را برای ایران دوچندان میکند.
اردوغان همواره در این مواقع در کنار علیاف و در برابر ایران ایستاده است. علاوه بر شعر جداییطلبانهای که او پاییز دو سال پیش در جشن پیروزی قرهباغ در باکو خواند، پاییز پارسال هم وقتی جمهوری آذربایجان پس از تسلط بر قرهباغ، مانع تردد کامیونداران ایرانی و حاشیهساز شد، اردوغان از ایران خواست که «عاقلانه» رفتار کند.
او در واکنش به نزدیکی باکو - تلآویو هم گفت: «من این مسئله را با آقای علیاف صحبت کردم. او موضعی اصولی در این رابطه دارد و به نظر نمیرسد از مواضعش عقب بنشیند.»
اردوغان در دیدار با علیاف گفت که «سطح روابط دوجانبه ما، نه تنها برای منطقه، بلکه برای کل جهان میتواند الگو باشد.» تحلیلگران اما تاکید میکنند که رابطه رجب و الهام نه الگویی از روابط دوجانبه دو همسایه، بلکه الگویی از یک حکومت دستنشانده در باکوست!
اردوغان پاییز پارسال در اظهاراتی دیگر، در خصوص اختلافات پیش آمده میان ایران و جمهوری آذربایجان، بار دیگر به شمار ترکزبانان در ایران اشاره و اظهار کرد: «ایران به دلیل روابط آذربایجان و اسرائیل، به تقابل با آذربایجان نمیپردازد. شمار شهروندان ترک در ایران معلوم است و دولت این کشور هم این را در نظر دارد. این کار سادهای نیست.»
مطالعه گفتههای اردوغان در مقاطع و موقعیتهای مختلف نشان از اشارات هرازگاهی او به جمعیت ترکزبان ایران دارد؛ اشاراتی که اردوغان با احتیاط مطرح میکند، اما به هر حال بیانگر مواضع اوست.
تبریک به نتانیاهو؛ اهرمی برای پیروزی برابر ایران
آنهایی که علیاف را دستنشانده اردوغان میدانند، تاکید میکنند از همین روست که آنچه علیاف درباره ایران، روسیه، کردها و ارمنستان میگوید بازگویی و بازنمایی سیاست و قومگرایی اردوغان است. در عوض اردوغان نیز با حمایت حداکثری از علیاف دست او را در پیشروی به سوی گسترش مرزهای خود باز میگذارد.
در این میان اسرائیل نیز مانند همیشه نقش منحصر به فرد خود را دارد. اردوغان جزو اولین سیاستمدارانی بود که هفته گذشته پیروزی بنیامین نتانیاهو در انتخابات کنست اسرائیل را تبریک گفت.
در پیام تبریک او آمده بود: «من معتقدم که کابینه جدید به همکاری میان کشورها در همه بخشها ادامه خواهد داد، تا صلح و ثبات در منطقه برقرار باشد.»
در واقع اگر پشت علیاف به اردوغان در ترکیه گرم است، اسرائیل و به طور ویژه اسرائیلی با کابینه راست افراطی پشتگرمی دیگری برای هر دوی آنهاست چراکه اهرم بیبدیلی برای رقابت اردوغان با ایران در منطقه است.
با این تفاسیر در واقع آنچه امروز برای ایران مخاطرهآمیز است، نه باکو بلکه آنکارا، اردوغان و جنون کشورگشایی آن است که ثبات ایران در مرزهای شمالی را با تهدید مواجه کرده است؛ موضوعی که با غفلت در دیپلماسی ایرانی مواجه شد.
دو سال پیش وقتی جمهوری آذربایجان کلید جنگ قرهباغ را زد، بسیاری از کارشناسان، دیپلماسی ایران را منفعلانه ارزیابی کرده و نسبت به آن هشدار دادند. تحولات قرهباغ با حضور مستقیم ترکیه و روسیه و در غیبت ایران رقم خورد. نهایت دیپلماسی ایران در چندین رفت و آمد عباس عراقچی، معاون امور سیاسی محمد جواد ظریف، وزیر خارجه وقت به چهار کشور ترکیه، روسیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان خلاصه شد که در نهایت نیز تاثیری در روند تحولات قرهباغ نداشت.
در دولت کنونی نیز به نظر میرسد مانند تمام سالهای پیشین، تمرکز چنان بر دشمنی آمریکا و غرب است که از دشمنیها و رفتارهای خصمانه همسایگان غفلت شده و کماکان دیپلماسی انفعال ادامه دارد. این انفعال اما در صورت تداوم، در آینده نزدیک چالش بزرگی برای ایران خواهد آفرید.