برگزاری انتخابات رقابتی راه برون رفت از بحران است
روزنو :« برخی مسائل مهم کشور را میتوان به رفراندوم گذاشت. به عنوان مثال پرونده هستهای و سیاست کلی که در این زمینه اتخاذ شده را میتوان به رفراندوم گذاشت تا مردم رأی نهایی را در این زمینه بدهند. در موضوعات دیگر نیز میتوان رفراندوم برگزار کرد. در ابتدای انقلاب، قانونگذار با پیشبینی وضعیت امروز رفراندوم را در قانون قرار داده تا در شرایط تعیین کننده مردم سرنوشت کشور را با رفراندوم تعیین کنند. رفراندوم یک پدیده جدید هم نیست و در کشورهای توسعهیافته حتی برای دادن یا ندادن سوبسید نیز رفراندوم برگزار میشود.» جملات ذکر شده سخنان دکتر اسماعیل گرامیمقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملی در گفتوگو با «آرمان ملی» است. گرامیمقدم در این گفتوگو به مهمترین چالشها و فرصتهای پیشروی کشور پس از آرامش پرداخته است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
برای عبور از بحران اجتماعی چه باید کرد؟ از دیدگاه شما چه تغییراتی باید در کشور رخ بدهد که دیگر کار به اعتراضات خیابانی کشیده نشود و مشکلات از نظر مدنی حل شود؟
واقعیت این است که ما در گذشته و از سر دلسوزی و خیرخواهی این روزها را هشدار دادیم و عنوان کردیم اگر این وضعیت ادامه پیدا کند بروز ناآرامی و اعتراضات خیابانی در کشور اجتنابناپذیر خواهد بود. این هشدارها به خصوص در انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم داده شد. این در حالی بود که به این هشدارها بیتوجهی شد و به همین دلیل شاهد اعتراضات خیابانی بودیم. نظام جمهوری اسلامی بر مبنای جمهوریت و اسلامیت بنا گذاشته شده و به همین دلیل مردم انتظار دارند هر دو موضوع وجود داشته باشد و هیچ کدام تحت تأثیر دیگری قرار نگیرد. جمهوریت نظام به این معناست که مردم در انتخابات بتوانند در انتخاب مدیران جامعه و کسانی که قرار است بر مسند قدرت قرار داشته باشند مشارکت داشته باشند. جمهوریت به صورت طبیعی به دنبال این است که نخبگان را بر مسند کار قرار بدهد. در دو انتخابات گذشته به هشدارهای نخبگان و دلسوزان جامعه توجه نشد و به همین دلیل با رویکردی که برخی نهادها در پیش گرفتند برخی از چهرههای سیاسی تأثیرگذار به دلایل مختلف اجازه حضور در انتخابات را پیدا نکردند. در هر کشوری اگر میزان مشارکت در انتخابات کاهش پیدا کند به همان نسبت احتمال به وجود آمدن بیاعتمادی و زمینه اعتراض به وجود خواهد آمد. ما یک کشور در حال توسعه هستیم و از سوی دیگر در منطقهای زندگی میکنیم که رأی مردم در آینده سیاسی یک کشور تعیین کننده است. در چنین جوامعی صندوقهای رأی از مهمترین ابزارهایی است که مردم میتوانند دیدگاههای خود را در مدیریت کشور اعمال کنند.
شما ریشههای اعتراضات اخیر را در کاهش مشارکت سیاسی میدانید؟
بله؛ هنگامی که در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری همه افراد مورد نظر یک جریان سیاسی تأیید صلاحیت میشوند و در مقابل اکثریت گزینههای جریان سیاسی مقابل رد صلاحیت میشوند به صورت طبیعی زمینه مشارکت مردم در انتخابات کاهش پیدا میکند. در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری جریان اصلاحات که به اصلاح ساختارها و وضعیت موجود باور دارد و معتقد است باید با حفظ همین ساختارها اصلاحات انجام داد نماینده زیادی در انتخابات نداشت و اغلب چهرههای موثر این جریان سیاسی رد صلاحیت شدند. هنگامی که به عنوان ناظر بیرونی این اتفاقات را بررسی میکنیم این سوال را مطرح میکنیم که چه اتفاقی رخ داده که شرایط برای رقابت جریانهای سیاسی از بین رفته و یک جریان نمیتواند از ظرفیتهای خود برای افزایش مشارکت سیاسی استفاده کند. فردی مانند آقای جهانگیری که در گذشته استاندار، وزیر و معاون اول رئیسجمهور بوده در دور قبلی انتخابات تأیید صلاحیت میشود اما در انتخابات اخیر ردصلاحیت میشود. نمونه دیگر این افراد آقای پزشکیان است که در گذشته وزیر بوده و چندین دوره نماینده مجلس بودهاند.با این وجود برای این دور از انتخابات تأیید صلاحیت نمیشوند. آقای لاریجانی که تا چند ماه قبل از انتخابات رئیس مجلس این کشور بوده به دلایلی تأیید صلاحیت نمیشود. در چنین شرایطی کسانی در انتخابات تأیید صلاحیت میشوند که از نظر اجرایی از کسانی که ردصلاحیت شدهاند در رتبه پایینتری قرار میگیرند. اینکه چرا چنین اتفاقی در کشور رخ داده سوال بیپاسخی است که هضم آن برای نخبگان سیاسی سخت است. این وضعیت باعث میشود مدیرانی روی کار بیایند که از توانایی حل مشکلات مردم برخوردار نیستند و به همین دلیل زندگی مردم با چالشهایی مواجه میشود. در چنین شرایطی مشکلات فرهنگی و اجتماعی به وجود میآید و نارضایتیها در خیابان خود را نشان میدهد. در شرایط کنونی اگر قرار است کشور به آرامش برسد و اعتراضات به صورت ریشهای پایان پیدا کند باید از این مسیر بازگردیم.
چگونه میتوان از این مسیر بازگشت؟
مهمترین راهی که میتوان از این مسیر بازگشت برگزاری انتخابات رقابتی است. این رویکرد پذیرفتنی نیست که کسانی که دلسوز نظام و انقلاب هستند و من برخی از آنها را نام بردم به دلایل نامشخص رد صلاحیت شوند. هنگامی که یک جریان سیاسی که دارای پایگاه اجتماعی قابل توجهی است در انتخابات نماینده چندانی ندارد به صورت طبیعی جوانانی که حامی این جریان سیاسی هستند انگیزه خود را برای حضور در انتخابات از دست میدهند و به همین دلیل میزان مشارکت در انتخابات کاهش پیدا میکند. چه تضمینی وجود دارد که در چنین شرایطی کاهش میزان مشارکت در انتخابات به نارضایتی و پس از آن ناامیدی و در نهایت به اعتراضات منجر نشود؟من بر این باورم که کم هزینهترین راه برای بازگشت کشور به آرامش بازگشت به انتخابات رقابتی است. نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که برخی مسائل مهم کشور را میتوان به رفراندوم گذاشت. به عنوان مثال پرونده هستهای و سیاست کلی که در این زمینه اتخاذ شده را میتوان به رفراندوم گذاشت تا مردم رأی نهایی را در این زمینه بدهند. در موضوعات دیگر نیز میتوان رفراندوم برگزار کرد. در ابتدای انقلاب قانونگذار با پیش بینی وضع امروز رفراندوم را در قانون قرار داده تا در شرایط تعیین کننده مردم سرنوشت کشور را با رفراندوم تعیین کنند. رفراندوم یک پدیده جدید هم نیست و در کشورهای توسعه یافته حتی برای دادن یا ندادن سوبسید نیز رفراندوم برگزار میشود. اگر در انتخابات ریاست جمهوری نامزدهای باتجربهتر و کارآمدتر در انتخابات حضور پیدا میکردند یک فضای رقابتیتر در کشور شکل میگرفت در چنین شرایطی میزان مشارکت حتی به75 درصد نیز میرسید. در چنین وضعیتی زمینههای اعتراضات تا حدود زیادی در کشور از بین میرفت.
آیا کشور در شرایطی هست که بتوان در آن رفراندوم برگزار کرد؟
بهترین راه برای حل مشکلات مختلف پرسش از مردم است. به همین دلیل باید در مسائلی که حل آن برای مدیران کشور پیچیده شده رفراندوم برگزار و براساس آن عمل کرد. برگزاری رفراندوم به معنای عقبنشینی نیست. در اغلب کشورهایی که برای حل مسألهای به مشکل میخورند رفراندوم برگزار میکنند تا مردم رأی نهایی را بدهند. این انتخابات زودهنگام حداقل میتواند پاسخگوی بخشی از مطالبات هر جامعه به شمار برود.
اصلاحطلبان به تازگی با برخی مقامات نظام دیدار کردهاند. در این دیدارها اصلاحطلبان چه پیشنهادهایی به حاکمیت دادهاند و واکنش حاکمیت به این پیشنهادها چه بوده است؟
در این دیدارها اصلاحطلبان به جلوگیری از خشونت و درک صحیح از دلایل این اعتراضات تأکید داشتهاند. اصلاحطلبان به این نکته تأکید داشتهاند که جوانانی که در اعتراضات شرکت میکنند متعلق به همین کشور هستند و به همین دلیل تا آنجا که امکان دارد باید ملاحظه آنها صورت بگیرد. جوانان در شرایط کنونی دارای نیازهایی هستند و مهمترین نیازی که دارند امیدواری نسبت به آینده است. اصلاحطلبان به این نکته تأکید دارند که حاکمیت باید به شکلی برخورد کند که شاهد عمیقتر شدن چالشها و پیامدهای منفی آن نباشیم. در شرایط کنونی در شهرهای مختلف کشور اعتراضاتی وجود دارد که در برخی مناطق برخی افراد نیز کشته شدهاند. در شرایط بحرانی و اعتراضات خیابانی حاکمیتها باید صبوری و بردباری داشته باشند. این صبوری و بردباری جزئی از اقتدار آنها به شمار میرود. براساس اطلاعاتی که بنده در اختیار دارم مقامات ارشد نظام بخشهایی از پیشنهادها و برنامههای اصلاحطلبان برای عبور از بحران کنونی را تحمل کرده و نه اینکه پذیرفته باشند. به نظر میرسد هنوز اتفاق خاصی رخ نداده و این دیدارها به نتیجه قابل مشاهدهای منجر نشده است. در شرایط کنونی طرفین همچنان روی مواضع خود پافشاری میکنند. در ابتدا نیز صحبتهایی درباره گفتوگو مطرح شد. تنها راهی که در شرایط کنونی وجود دارد این است که با مشارکت مردم بتوان مشکلات کشور را حل کرد و زمینه را برای مشارکت مردم به وجود آورد.