راستش را بگوييم كه به خاطر مسائل امنيتي دربي بدون تماشاچي شد
دربي تهران عصر سهشنبه برگزار شد و دو تيم به تساوي دو بر دو رسيدند. بدون تماشاچي بودن بازي و رفتار عجيب تلويزيون و حاشيههاي قبل از مسابقه همه روي اين رقابت حساس اثرگذار بود. با رضا جباري، ستاره سالهاي گذشته پرسپوليس به گفتوگو نشستيم تا تحليل ايشان را از دربي ۹۹ بشنويم.
در مورد دربي بگوييد؛ آيا اين بازي انتظارات را برآورده كرد؟
فكر ميكنم بازي بدي از آب در نيامد، چون من خودم انتظار داشتم هر دو تيم محتاط بازي كنند و بازي خوب نشود به خاطر شرايطي كه وجود داشت؛ اينكه بدون تماشاچي و به تعويق افتاده بود و حساسيت بازي. ولي هر دو مربي شجاعانه وارد زمين شدند و هر دو براي برد بازي كردند و اين به كيفيت بازي كمك كرد كه بازي بهتري را ببينيم. البته از نظر تاكتيكي مشكلاتي وجود داشت. مشكلاتي كه البته مربوط به كل فوتبال ايران ميشود و در اين بازي هم وجود داشت. در مجموع فكر ميكنم بازي بدي نبود. به هر حال ۴ تا گل داشت ولي از نظر تاكتيكي جا دارد كه بتوانيم بهتر هم بشويم.
نبود لوكاديا و تغيير تاكتيكي يحيي گلمحمدي را چطور ارزيابي ميكنيد؟
براي اين بازي وقتي شما مهرهاي مثل لوكاديا را از دست ميدهي به لحاظ فني، روحي و رواني مشكلاتي به وجود ميآيد. ولي فكر ميكنم كه خيلي خوب اين مساله مديريت شد و تاثير آنچناني نداشت. اينكه ما بدون مهاجم بازي كرديم، قابل بررسي است. به هر حال بازيكناني مثل اميد عاليشاه و مهدي ترابي بازيكنان تهاجمي هستند. شايد به عنوان يك مهاجم هدف در نظر گرفته نشوند ولي ميتوانيم از اينها به عنوان مهاجم سايه استفاده كنيم. كاري كه به هر حال برخي تيمهاي بزرگ دنيا هم انجام ميدهند و بدون مهاجم هدف بازي ميكنند. به نظرم تفكر، تفكر بدي نبود؛ چون در زمين هم آن نحوه بازي كه از تيم ديديم، حتي بعد از تعويضها و آمدن عبدي نمره قبولي گرفت. يكسري مشكلات بود. نميخواهم بگويم تيم مشكل نداشت ولي نسبت به شرايط و نبود دو مهاجم تيم يعني لوكاديا و دياباته كه صرفا مهاجمان هدف و گلزني هستند تيم و آقاي گلمحمدي نمره قبولي گرفتند.
به سعيد صادقي خيلي انتقاد ميشود؛ ميگويند او با كلي سروصدا به پرسپوليس آمد، اما عملكرد خوبي نداشته. نظر شما چيست؟
من معمولا با امواجي كه عليه يك نفر راه ميافتد دوست ندارم همراه شوم. اين شكلي بازيكن تخريب ميشود. البته من خودم نقدهايي به سعيد صادقي دارم. ولي اينكه موجي راه بيفتد و بازيكن را دچار مشكل بكند درست نيست، چون اين نگاه هيچ كمكي به سعيد صادقي نميكند. الان بگويم سعيد فلان ضعف را دارد يا بهمان مشكل را دارد و پيشكسوت ديگر بيايد يك حرف ديگر را بزند، خبرنگار هم يك چيز ديگر بگويد تنها باعث ميشود اين بازيكن تحت فشار بيشتر قرار بگيرد. من فقط يك چيز در مورد سعيد بگويم؛ دوست دارم سعيد روي اين مساله كار كند. آن هم تصميمگيريهاي آخر اوست. سعيد بازيكن بسيار خوبي است. در نيمه نخست دربي هم اكثر حملات ما از سمت سعيد صادقي بود و به واسطه فضايي كه براي خودش ايجاد ميكرد. وقتي بازيكني ميتواند چنين فضايي براي خودش ايجاد كند يعني بازيكن قابلي است. ولي سعيد در تمام تصميمگيريهاي نهايياش دچار مشكل است و اين هم با تمرين و تمركز حل ميشود. چيزي نيست كه درست نشود. سعيد خوب حركت ميكند ولي وقتي ميرسد به جايي كه بايد تصميم نهايي را بگيرد اين كار را به درستي انجام نميدهد. فكر ميكنم اگر روي اين مساله كار كند بازيكن قابلي است. او شوتزن است. موقعيت ايجاد ميكند. دريبل ميزند. پاسور است. همه اينها را دارد ولي اينكه مشكلاتش به چشم ميآيد و مورد نقد قرار ميگيرد به خاطر تصميمات نهايياش است.
بازيكن شاخص پرسپوليس از نظر شما كدام بازيكن بود؟
من كاري با نظر بقيه ندارم؛ من چيزي كه به چشم خودم ديدم را ميگويم. الان ميگويند آقاي ولسياني دو گل زد و قطعا نمره بالايي هم ميگيرد. ولي به لحاظ تيمي كمال كاميابينيا و ميلاد سرلك خيلي خوب بازي كردند. يعني آن چيزي كه نياز تيم بود، انجام دادند. كمال تا موقعي كه در زمين بود مركز زمين را نگه داشت. اين خيلي مهم است. مخصوصا در دربي. در اين بازي اگر شما مركز زمين را از دست بدهي كاملا بازي را از دست دادي. تعويضهاي استقلال را نگاه كنيد. همه هافبكهاي مركزياش عوض شدند. اين به اين دليل بود كه هافبكهاي پرسپوليس توانستند به نحو احسن وظيفهشان را انجام دهند. كمال هم اگر تعويض شد به خاطر ميل به گلزني بود. تيم دو بر يك عقب بود و نياز داشت تهاجميتر كار كند. سروش هم كه آمد در آن پست خيلي خوب بازي كرد. البته من يك مقدار متعجب بودم، چراكه فكر ميكردم سروش از ابتدا بازي كند و مهاجم هم باشد. يعني نقشي كه به مهدي ترابي و عاليشاه داده بودند را سروش بگيرد ولي هميشه براي من اينطور است كه آن تصميمي كه مربي ميگيرد بهترين تصميم است مگر اينكه خلافش ثابت شود. فكر ميكنم تصميماتي كه كادرفني پرسپوليس گرفت تصميمات معقولي بود.
در استقلال كدام بازيكن شاخص بود؟
بهطور كلي من يك چيزي در مورد ارسلان مطهري در حين بازي گفتم آن هم با اينكه او بازيكن رقيب ماست. ارسلان كسي است كه از ليست استقلال كنار گذاشته شده بود. يعني حتي در تمرينات هم اين بازيكن را راه نميدادند. ولي با تلاش و انگيزه و استمراري كه داشت و آن خودباوري خودش را رساند و در تركيب تيم قرار گرفت و در دربي هم گل زد. اين به نظرم خيلي نكته مهمي است. دوستان به من ميگفتند تو پرسپوليسي هستي چرا اين حرف را ميزني؟ فرقي ندارد؛ هر جواني كه امروز دارد فوتبال بازي ميكند، ميتواند اين رفتار آقاي مطهري را الگو قرار بدهد. من فكر ميكنم مطهري نمره قبولي گرفت آن هم به خاطر شرايطي كه قبلا داشت. او الان آن شرايط را كاملا متضاد كرده و فيكس بازي ميكند و در دربي هم گل ميزند.
دربي دو روز بعد از فينال جام جهاني برگزار شد و طبيعتا توي ذهن فوتبالدوستان مقايسه صورت ميگيرد. به نظر شما گل سرسبد فوتبال ايران با فوتبال روز دنيا چقدر فاصله دارد؟
اگر 10 سال پيش اين سوال را ميكردي، ميگفتم چهل، پنجاه سال عقبيم. الان به لحاظ علم مربيان ما خيلي نزديكيم به فوتبال روز دنيا. يعني آن چيزي كه در فوتبال روز دنيا در حال رخ دادن است را مربيان ما دارند انجام ميدهند. منتها به لحاظ سختافزاري ما مشكل داريم و اين مشكلات اگر رفع نشود شما هر قدر مربي يا بازيكن قدرتمندي باشي هم نميتواني در اين ساختار حرفهاي عمل كني. شما زمين بازي دربي را ببينيد. زمين آزادي كه يكي از بهترين زمينهاي ماست. بازيكن ميخواست كنترل كند دچار مشكل بود. اين روي كيفيت بازيكن اثر ميگذارد. بعد من تماشاچي ميگويم اي بابا! چرا نتوانست كنترل كند؟ چرا نتوانست درست ضربه بزند؟ خب توپ موقعي كه او ميخواسته ضربه بزند بلند شده. همين كيفيت بازيكن را ميآورد پايين. يا زمين تمريني كه مربي ندارد. خود پرسپوليس در اين زمينه دچار مشكل است. الان مربيهاي بزرگ دنيا كه دارند در آرژانتين و آلمان كار ميكنند دچار معضل زمين هستند؟ هرگز چنين چيزي نيست. پس مربي ميتواند آن افكاري كه دارد را با خيال راحت پياده كند. من ميخواهم بگويم مربيان و بازيكنان ما به سمت حرفهاي شدن حركت كردند، چون دسترسي به منابع امروز راحت شده. ولي مهم است ما زيرساخت و امكانات و سختافزار را براي اينها فراهم كنيم. اگر زمين و استاديوم خوب نداشته باشيم، فايده ندارد. اگر شرايط به شكلي نباشد كه بازيكن ما صبح برود سر تمرين و عصر بيايد بيرون هيچ وقت نميتوانيم شرايط حرفهاي داشته باشيم. در تمام دنيا بازيكن صبح ميرود باشگاه در اختيار باشگاه است و ناهار را هم همانجا ميخورد و بعدازظهر مرخص ميشود. اينجا بازيكن يك ساعت و نيم سر تمرين است و بعد خداحافظ شما! بازيكن بعدش بايد برود دنبال كار و زندگي و بيزينسش. شما ببينيد با چه معضلاتي درگير ميشود. همينها مشكلساز است. من بارها اين حرف را زدم كه مشكل از راس ورزش است. از برنامهريزي وزارت ورزش و رييس فدراسيون. منظورم شخص آقاي تاج نيست. هر رييس فدراسيوني اين وضعيت را دارد. بايد از آنجا ساختار درست شود. امروز بازيكن و مربي ما حرفهاي هستند ولي ساختاري كه در آن قرار گرفتند اصلا حرفهاي نيست. اگر اين ساختار درست شود ما از لحاظ علم فوتبال به فوتبال روز دنيا نزديك شدهايم.
به نظر شما بدون تماشاچي برگزار شدن دربي چه تاثيري بر كيفيت رقابت گذاشت؟ فكر ميكنيد خالي ماندن استاديومها تا چه زماني ادامه پيدا ميكند؟
يعني واقعا آدم دلش ميگيرد. من سر دربي نگاه ميكردم، ميديدم گل زده شده، اما هيچ هيجاني نيست. تصور كنيد 50 هزار هوادار پرسپوليس در ورزشگاه بودند. چه اتفاقي سر گل دوم اين تيم رخ ميداد؟ اصلا فوتبال بدون تماشاچي چه معنايي دارد؟ استقلال و پرسپوليس چرا اينقدر محبوب هستند؟ چون طرفدار پشت اين دو تيم است. تيمي كه ۲۰۰ نفر هوادار دارد، معلوم است آن جايگاه را ندارد. تمام زيبايي فوتبال براي هواداراني است كه دوست دارند بازي را ببينند. چه از تلويزيون و چه در استاديوم. در استاديوم كه داستانش فرق ميكند. اگر تماشاچي نباشدفوتبال لذتي ندارد. به نظرم دائم در حال طفره رفتنيم. مثلا آقاي تاج ميگويد بازي با تماشاچي است در صورتي كه خودش هم ميداند نميگذارند. به هر حال بايد بگوييم نهادهاي امنيتي در حال حاضر اجازه نميدهند. اصلا مشكل، مشكل فوتبالي نيست. مشكل كرونا و آلودگي هوا نيست. چرا بايد دروغ بگوييم؟ ما كه ميدانيم به خاطر چيست. شما ميدانيد و ما هم ميدانيم. فقط اين جمله را به كار ببريد. بگوييد به خاطر مسائل امنيتي. كرونا چيست؟ آلودگي هوا چيست؟ اينها تمامش بهانه است. به خاطر موقعيتي كه ما داخلش هستيم بازيها بدون تماشاچي است. اصلا دخلي هم ندارد فوتبال با سياست. اينها از هم جدا هستند. اگر اجازه ميدادند هواداران به استاديوم بروند اينها ميرفتند خيلي راحت فوتبال را ميديدند و خيلي راحت خارج ميشدند. اين معضل بسيار بزرگي است و از لحاظ اقتصادي هم ضربه ميزند. هم به خود هيات برگزار كننده و هم به باشگاهها.