ایران؛ غایب بزرگ عراقِ آینده
محسن رفیق: عراق، اسب زاویه گرفتن از جمهوری اسلامی ایران را زین کرده است. این امر، دیگر از حد یک گزاره خبری ساده و پیشبینی کننده، فراتر رفته و مصادیق بارز آن، جای هر گونه شک و شبههای را از بین برده است. این در حالی است که پس از سقوط صدام، حکام جدید عراق بیش از هر کشور دیگری از حمایتهای سیاسی و مالی ایران برخوردار بوده-اند.
پر واضح است که در حال حاضر، تمایل شدید عراق برای نزدیکی هر چه بیشتر به کشورهای عربی و بازگشت به جمع سیاستورزیهای منطقهای برادران عربی خود، به گونهای در نگرش مسوولان فعلی این کشور نهادینه شده است که حتی زیر پا گذاشتن برخی از مفاد عهد اخوت خود با ایران، اهمیت چندانی برای آنها نخواهد داشت.شاید به جرات بتوان گفت که از لحاظ امنیتی، اقتصادی، آیینی و راهبردی هیچ کشوری برای ایران به اهمیت عراق مطرح نیست. در این زمینه، با اینکه ایران با افغانستان ۹۳۰ کیلومتر مرز مشترک دارد اما همواره حساسیت و اهمیتی که ایران به تحولات داخلی عراق دارد به اندازه افغانستان نبوده است. از این منظر، جایگاه و ارزش دینی و تاریخی، اقتصادی و راهبردی عراق غیر قابل انکار است و به طور کلی روابط بین دو ملت مسئلهای است که هیچگاه نمیتوان به قطعی آن اندیشید و به عبارتی هیچ چارهتای جز تعامل نیست.با این وجود اما به نظر میرسد در برخی شرایط، دولتمردان عراقی اهمیت این موضوع را به خوبی درک نکرده و یا شاید تامین و حفظ منافع ملی خود را در تغییر رویکرد میبینند. از این زاویه ، شاید شوکآورترین خبر ماههای گذشته برای مسوولان ایرانی، افزایش احتمال نقش مصطفی الکاظمی نخستوزیر پیشین عراق در ترور سردار سلیمانی بود. الکاظمی که طی دوره نخستوزیری خود چندین بار به ایران سفر کرده و حتی به دیدار مقام رهبری رفته بود و همچنین بارها بر عزم خود نسبت به تحکیم مواضع کشورش با ایران تاکید کرده بود، اکنون متهم به همکاری اطلاعاتی در عملیات ترور سردار ایرانی است و با این اتهام، عراق را ترک کرده به امارات متحده عربی، گریخته است. این در شرایطی است که ایران در مسئله سقوط داعش و در حالی که آمریکا هم پشت عراق را خالی کرده بود، نقش اساسی ایفا کرد.در همین حال، اگر چه جمهوری اسلامی ایران میکوشد تا در قالب راهپیمایی اربعین، زیارت عتبات عالیات و تحکیم روابط مذهبی میان مردم دو کشور از یک سو و همچنین افزایش بستر تعاملات اقتصادی بین تجار دو طرف از سوی دیگر، زمینه را برای نزدیکی بیش از پیش دو کشور ایجاد کند اما به نظر میرسد که تمایلات گرایش به محور عربی از سوی محمد شیاع السودانی نخستوزیر جدید این کشور نیز که اتفاقا چندی پیش سفری هم به تهران داشت، بسیار قویتر از توجه به همسایه دیرین خود است.
فارغ از اینکه او به تازگی برای خودشیرینی برای میهمانان عرب خود در مسابقات فوتبال جام عربی از ترکیب جعلی خلیج عربی به جای خلیج فارس استفاده کرده و حتی با وجود اعتراض ایران نیز موضع خود را اصلاح نکرد، نمیتوان از وزنه قویتر پیوند عربی او با کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارت، چشمپوشی کرد.این در حالی است که برخی کشورهای عربی، ایران را رقیبی سرسخت و البته تازهوارد در بازار اقتصادی و قابل توجه عراق میدانند و سعی دارند تا با استفاده از ابزار مختلف، عراق را به محدود کردن ایران در این میدان تحریک کنند. در این زمینه، سیدهادی سیدافقهی، کارشناس مسائل غرب آسیا، در گفتوگو با ایکنا درباره نقش دیپلماسی ضعیف ایران در زمینه تحولات عراق، میگوید: «در حال حاضر امارات متحده عربی، عربستان سعودی و قطر در حال سرمایهگذاریهای بزرگ در عراق هستند. مسوولان ایرانی نیز نباید در این عرصه، انفعالی برخورد کنند و در نهایت با یک سفر به عراق و ثبت یک عکس در ضریح و حرم مطهر ائمه مطهر به کشور برگردند. ایران باید حضور فعال و راهبردی و حسابشده در عراق داشته باشد و براساس برنامهریزیهای مطالعاتی حرکت کند.»در محور دیگر، عدم توان عراق در تامین امنیت برخی مرزهای خود با ایران که با واکنش نیروی نظامی ایران در منطقه کردستان این کشور روبهرو شد، بیش از پیش تغییر سیاستهای این کشور در حوزه ایران را هویدا کرد. این در حالی است که ایران معتقد است این منطقه، میزبان گروهکهای تجزیهطلب، ضدایرانی و سرویسهای جاسوسی صهیونیستهاست و ایران بارها درباره بیتوجهی مقامات منطقه کردستان به این نگرانیهای تهران اعتراض کرده و همچنین هشدار داده است. با این حال، وزیر امور خارجه عراق با بهانه دادن این موضوع و در اظهاراتی غیرسازنده، پرده از سیاستهای جدید کشورش در قبال ایران برداشت و بیانیهای به صراحت تاکید کرد: « روابط ما با ایران از مرحله سکوت به مرحله صراحت رسیده است و تهران باید با زبان جدیدی از سوی بغداد روبهرو شود که پیش از این وجود نداشته است.»او در گفتوگو با شبکه الغد، درباره آنچه مداخله ایران و ترکیه در امور عراق خوانده شده، گفت: «ما شروع کردیم و با طرف ایرانی وارد گفتوگو و مذاکره شدیم، اما به گونهای دیگر، زیرا سیاست خارجی امروز عراق دیگر تابع هیچ کشوری نیست.» او همچنین ایران را به مداخله در این کشور متهم کرد و گفت: «ما به تهران گفتیم که ما مشترکات دینی و تجاری و اقتصادی و غیره داریم و نیاز به همکاری مشترک داریم نه مداخله از سوی ایران.» این مقام عراقی گفته که بغداد مداخله در امور داخلی خود را قبول نمیکند. وزیر خارجه عراق با صراحت ادامه داده است: «طرف ایرانی باید این مسئله را بفهمد. مسئله مداخلات ایران غیر قابل قبول است.»
فارغ از تغییر رویکردهای سیاسی در عراق، ایران با موجی از شکست ارتباطات دیرینه خود با گروههای مذهبی و متحدان دیرینه خود در این حوزه روبرو شده است. شاید به عنوان بارزترین مورد در این زمینه بتوان به تغییر موضع سید مقتدا صدر در مورد ایران و فاصله گرفتن دو طرف از مواضع مستحکم پیشین خود اشاره کرد. در این میان همچنین می توان به موضعگیری اخیر مقتدی صدر، در استفاده از عبارت ناصحیح خلیج عربی برای خوشامدگویی به اعراب کشورهای دیگر به بصره نیز اشاره کرد.به هر روی نباید فراموش کرد که فراتر از دیدگاههای منطقهای، مسوولان عراقی در سطح بینالمللی و در بزنگاههای تاریخی نیز چندین بار، پشت همسایه خود را خالی کردهاند. در این زمینه مثلا میتوان به رای ممتنع عراق برای بازگشت تحریمهای سازمان ایران بر علیه ایران در گذشتهای نهچندان دور اشاره کرد. بر این اساس شاید بتوان درنظر گرفت که تغییر رویکرد محسوس عراق میتواند با تغییراتی در سیاست خارجی ایران در این حوزه پاسخ داده شود؛ البته قبل از آنکه مثل همیشه کمی دیر شود. به نظر می رسد با این رویکرد از دو طرف ماجرا؛ ایران که دو دهه است بیشترین نفوذ را در کشور همسایه داشته است، ممکن است غایب بزرگ عراق آینده باشد.