دخل و خرج کشور زیر دست نابلدها؟
محبوبه ولی
پارسال، دقیقا در همین روز ویدئویی از غلامحسین شافعی، رئیس اتاق بازرگانی ایران منتشر شد که در جلسهای به تخصص و سواد نمایندگان مجلس اشاره میکرد و میگفت: «بعضی از نمایندگان مجلس خیلی جالبند، نماینده شهر من بالاترین پستی که داشته محافظ آقای صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی بوده است. از این قبیل نمایندهها در این مجلس کم نیستند.»
در بخش دیگری از این ویدئو، رئیس اتاق بازرگانی ایران ادامه میداد: «عمق نمایندگان مجلس در مسائل اقتصادی خیلی کم است به طوری که آدم از این که این افراد میخواهند کشور را اداره کننده درمانده میشود. دولت هم خیلی دست کمی از این نمایندگان ندارد.»
شافعی بابت آن ویدئو و آن اظهارات مورد هجمه بسیار به ویژه از سوی بهارستانیها قرار گرفت. علی نیکزاد، نایب رئیس مجلس در جلسه علنی گفت: «آقای شافعی حرفی زده که گندهتر از دهانش است.»
در نهایت رئیس اتاق بازرگانی ناگزیر شد توضیح دهد که فیلم اظهارات او در جلسه مورد نظر، تقطیع شده و انتشار نسخه تقطیع شده آن بیاخلاقی بوده است. شافعی درباره ادعایش مبنی بر عمق سواد و دانش اقتصادی نمایندگان هم توضیح داد مقصودش این بوده که بعضی از نمایندگان، اطلاعات کافی از مسائل تخصصی اقتصادی ندارند.
سایت انتخاب دیروز گزارشی منتشر کرد از کمیسیون تلفیق بودجه و نوشت که «از 45 عضو این کمیسیون تنها چهار نفر اقتصاد خواندهاند و از اعضای هیأت رئیسه هم تنها رئیس کمیسیون، دانشآموخته اقتصاد است»!
چشمانداز نگرانکننده از 1402
این حاشیه مربوط به روزهایی بود که مجلس در حال تصویب بزرگترین سند دخل و خرج کشور بود. همان روزها مجلسی که معتقد بود رئیس اتاق بازرگانی و هرکس دیگری که بر دانش اقتصادی بهارستانیها خُرده بگیرد، حرفی «گندهتر از دهانش» زده است، لایحه بودجه تورمزای 1401 را تصویب کرد تا رکوردهای تازهای از پراید 200 میلیونی و دلار 40 هزار تومانی ثبت کند.
همان مجلس امسال مجددا در حال بررسی لایحه بودجه 1402 است. گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس دیروز منتشر کرد، بسیار مایه ناامیدی و نگرانکننده بود. این گزارش، پیشبینی کرده که «نرخ تورم سال آتی همچنان بالای 40 درصد است و با وجود نرخ رشد اقتصاد پایین و نرخ تورم بالا، کاهش نرخ فقر دور از انتظار خواهد بود.»
این گزارش با توجه به اینکه مربوط به مرکز پژوهشهای مجلس است، خوشبینانهترین حالت ممکن را در نظر گرفته است. آنچه این گزارش را ترسناکتر میکند، این است که سال آینده افزایش حقوق و دستمزدها 20 درصد، یعنی نصف حداقل تورم است و وصول مالیات از مردم نیز نزدیک به 60 درصد است!
چنین اعداد و ارقامی، چشمانداز بس هولناکی را از سال آینده تصویر میکند؛ چشمانداز سالی که افسارگسیختگی تورم و فشارهای اقتصادی از امسال هم بیشتر خواهد شد و به دنبالش نارضایتیها و فریادهای اعتراضی و پریشانحالی اجتماعی را در پی خواهد داشت.
گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس دیروز منتشر کرد، بسیار مایه ناامیدی و نگرانکننده بود. این گزارش، پیشبینی کرده که «نرخ تورم سال آتی همچنان بالای 40 درصد است»؛ هولناکتر اینکه افزایش حقوق و دستمزدها 20 درصد، یعنی نصف حداقل تورم است
با این وصف، با هزار اندوه باید گفت که وضع مالی کشور در سال آینده نیز به شدت آبستن فقر و نارضایتی گروههای بیشتری از مردم است.
از همین روست که محسن رنانی، عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان روز یکشنبه در پاسخ به درخواست مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی برای همکاری در جهت تدوین سند هفتم چشمانداز توسعه نوشت: «وقتی هیچچیز در کشور سر جایش نیست و بیثباتی در همه حوزهها موج میزند و چشمانداز باثباتی در برابر کشور نیست و هیچ قصد افقگشایی هم ندارد، و وقتی تقریباً میتوان پیشبینی کرد که ما در ماههای آینده هم با اعتراضات سیاسی و اجتماعی جدید روبهرو هستیم و هم با درهمریزیهای شدید اقتصادی، در چنین شرایطی برنامه توسعه نوشتن چه مفهومی دارد؟»
آفتی که مختص مجلس یازدهم نیست
در نبود متخصصان و کارشناسان زبده اقتصادی که نومیدانه چند و چون اسناد مهم اقتصادی را به سیاستبازها واگذاشتهاند، این بودجههای تورمی در مجالسی بسته میشوند که از بُعد علمی فقیر هستند و دستشان از هر نسخهای که اندک التیامی بر زخمهای اقتصادی باشد، خالی است.
ناگفته نماند که این آفت مختص مجلس فعلی نیست. مجالس پیشین نیز چنین بودند. در مجلس دهم، محمدجواد ابطحی، نماینده خمینیشهر از قول نماینده دیگری میگفت: «بدترین و کسالتآورترین دوران مجلس زمان بررسی بودجه است و چون اکثر نمایندگان اطلاعات لازم را ندارند فقط مجبورند شنونده حرفهایی باشند که آگاهی آن را ندارند.»
او حتی پیشنهاد داده بود که برای نمایندگان قبل از اینکه نامزد شوند، آزمون علمی برگزار شود تا عیارشان مشخص شود اما پیشنهادش به جایی نرسید.
انتقاد از کمسوادی و بیاطلاعی بهارستاننشینان مجلس یازدهم حتی بیشتر از مجالس پیشین است. دو سال پیش که هنوز دولت رئیسی به عنوان دولت همسوی مجلس روی کار نیامده بود و حسن روحانی رئیسجمهور بود، وقتی مخالفت نمایندگان مجلس با گزارش کمیسیون تلفیق به مضحکهای برای بهارستان تبدیل شد، قاسم میرزایینیکو که خود نماینده مجلس دهم بوده، گفت: « سطح مجلس یازدهم از نظر درک کارشناسی و سواد نامتوازن است و به همین علت این مسائل باز هم در آن رخ خواهد داد.»
قطعا مجلس در برابر چنین انتقاداتِ «گندهتر از دهان» موضع تندی خواهد گرفت اما از وضعیت بودجه و اقتصاد، نتیجهای جز ناتوانی علمی و تخصصی بهارستان و پاستور برای سامان دادن به اقتصاد نمیتوان گفت.
گزارشی از الهیات و فقهخواندههایی که بودجه میبندند
سایت انتخاب دیروز گزارشی منتشر کرد از کمیسیون تلفیق بودجه و نوشت که «از 45 عضو این کمیسیون تنها چهار نفر اقتصاد خواندهاند و از اعضای هیأت رئیسه هم تنها رئیس کمیسیون، دانشآموخته اقتصاد است»!
این گزارش تحت عنوان «سرنوشت بودجه 1402 در دست نمایندگانی با رشتههای الهیات، فقه و سطح 3 حوزه»، تحصیلات و تخصص 45 نمایندهای که تا تصویب نهایی لایحه بودجه سالانه کشور، در آن دخیل هستند را با استناد به اطلاعات مرکز پژوهشهای مجلس، منتشر کرده است؛ از حمیدرضا حاجی بابایی که دکترای الهیات دارد و وزیر آموزش و پرورش بوده و عضو کمیسیون برنامه و بودجه است، از سمیه محمودی که کارشناس ارشد جامعهشناسی است و او هم عضو کمیسیون برنامه و بودجه است، تا امان قلیچ شادمهر که دانشآموخته زبان و ادبیات عرب و دارای دکترای تاریخ اسلام است و محمود عباسزاده و ابراهیم رضایی که تخصص و تحصیلاتشان به حوزه ارتباطات و رسانه برمیگردد.
الباقی نمایندگانی که قرار است دخل و خرج یک سال را تعیین تکلیف کنند هم بجز آن چهار نفری که اقتصاد یا شاخهای از اقتصاد را خواندهاند، یا علوم سیاسی خواندهاند یا مدیریت، دکترای پزشکی و عمران.
ستون فقرات شکسته ثروت و ملت!
فقدان مسئولانی که مسلح به سواد و دانشی باشند که به داد اقتصاد برسند حتی از سوی علما و آیات عظام هم بارها مطرح شده است. در صفحه توئیتری آیتالله جوادی آملی اوایل ماه جاری، این توئیت منتشر شد: «اگر اختلاس و بیعرضگی نباشد با فن اقتصاد کشور اداره میشود. اقتصاد یک علم آسمانی نیست که قرآن به ما یاد بدهد.»
این مرجع تقلید دیروز نیز در جمع اعضای ستاد بنیاد حفظ ارزشهای دفاع مقدس استان قم، برای چندمین بار تاکید کرد که «اقتصاد ستون مملکت است. کیف و جیب شما ستون شماست. ملتی که جیبش خالی است، فقیر است و فقیر کسی است که ستون فقراتش شکسته است.»
او بهار امسال در جای دیگری با تاکید بر اینکه «ملتی که ستون فقراتش شکسته است، قدرت قیام ندارد، چه رسید به مقاومت و اقتصاد مقاومتی»، تاکید کرده بود: «ثروت مملکت را نباید به دست سفیهان سپرد؛ اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را میشکند و این ملّت را زمینگیر میکند.»
حال باید پرسید ثروت ایران دست چه کسانی است که ستون فقراتش اینگونه در حال شکستن است؟!