تصویر تازه «عادیسازی» پنج هفته پس از جنگ
محبوبه ولی
آنچه در غزه در جریان است، آنگونه که روزهای اول جنگ گفته میشد سد بلندی است که در برابر عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب علم شد یا صرفا دستاندازی است بر سر راه دست دادن اعراب و اسرائیل که با آرام شدن اوضاع، اعراب به سادگی از روی آن رد خواهند شد؟ این سوالی است که امروز با گذشت بیش از یک ماه از جنگ میان اسرائیل و حماس به شکل واقعبینانهتری میتوان به آن پاسخ داد.
درست دو هفته پیش از حمله غافلگیرانه حماس به کیبوتصهای اسرائیلی در نزدیکی مرز غزه، خبرها حاکی از امضای یک توافق امنیتی احتمالی میان ریاض و واشنگتن بود که شامل عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل نیز میشود.
همان زمان الی کوهن، وزیر خارجه اسرائیل به دنبال این گزارشها، اعلام کرد: سازش فقط با عربستان نخواهد بود؛ شش یا هفت کشور دیگر نیز به آن ملحق خواهند شد.
بدین ترتیب اگر ادعای کوهن محقق شود، از 29 عضو سازمان ملل متحد که اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند کاسته و به 164 عضوی که اسرائیل را به رسمیت میشناسند، افزوده خواهد شد.
اکنون اما بیش از پنج هفته است که با وقوع جنگ، وضعیت برای این پروژه نیز از حالت عادی خارج شده است. فارغ از اهداف و انگیزههای حماس از این حمله ازجمله اصرارش بر آزادی پنج هزار زندانی فلسطینی از زندانهای اسرائیل، بسیاری در ابتدای طوفانالاقصی هدف آن را مستقیما متوجه «عادیسازی» دانستند؛ از بایدن در آمریکا تا تحلیلگران در جهان عرب و اسلام.
مسئله تاثیر طوفانالاقصی بر روند عادیسازی از سوی مقامات عالیرتبه ایران نیز به کرات مطرح شد. ولایتی، مشاور رهبر انقلاب در همان روزهای ابتدایی جنگ تاکید کرد کسانی که به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل هستند، باید از این اتفاق «پند» بگیرند
گمانهزنیها در روزهای ابتدای جنگ
تاثیرگذاری طوفانالاقصی بر پروژه عادیسازی با تعابیر و توصیفات مختلف مطرح شد؛ گروهی تاکید داشتند که اقدام حماس، پروژه عادیسازی با اسرائیل را دفن کرد و گروهی دیگر معتقد بودند که با حمله حماس فعلا ترمز صلح اسرائیل و اعراب کشیده شده است.
الجزیره به عنوان رسانهای موثر در پوشش جنگ غزه طی یادداشتی نوشت که «عملیات «طوفان الاقصی» معادلات در غرب آسیا را به شکلی بنیادین تغییر داد و راهبرد آمریکا برای عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را به مسلخ برد.»
خشمی که جنایات وحشیانه اسرائیل در جهان و منطقه شعلهور کرد، گمانهزنیها درباره پایان روابط دیپلماتیک بسیاری از کشورها با اسرائیل را تقویت کرد. با توجه به موضعی که ایران نسبت به عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل دارد، این موضوع از سوی مقامات عالیرتبه ایران نیز به کرات مطرح شد.
علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل در همین باره تصریح کرد: «کسانی که به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل هستند، باید از این اتفاق «پند» بگیرند.»
همزمان با این گمانهزنیها و هشدارها، عربستان در جریان سفر آنتونی بلینکن به این کشور، به او اعلام کرد که گفتوگوهای عادیسازی روابط خود با اسرائیل را «موقتا» متوقف میکند.
فرصت مغتنمی برای امتیازگیری بیشتر
تمام آنچه گفته شد مربوط به دو هفته اول جنگ است. اکنون اما در حالی که غزه پنج هفته است که زیر حملات بیامان اسرائیل فجایع انسانی را از سر میگذراند، اظهارات درباره عادیسازی اعراب و اسرائیل چه تغییری کرده و چه تصویری میتوان از آن ارائه داد؟
علیرغم آنچه عربستان پیشتر گفته بود، هفته گذشته خالد الفالح، وزیر سرمایهگذاری عربستان اعلام کرد که «عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی همچنان روی میز است، اما همیشه مشروط به دستیابی به راه حل مسالمتآمیز برای مسئله فلسطین است.» به عبارت دیگر، عربستان میتواند مشروعیتبخشی به اسرائیل را تا عادیسازی هم ادامه دهد اما به شرطها و شروطها! وزیر سعودی این شروط را «مسئله فلسطین» عنوان کرده است اما در واقع عربستان شروط بسیار دیگری نیز دارد که میتواند آنها را در بستر «غزه» طرح کند.
خبرهایی که از عربستان و امارات میرسد، به اضافه بیانیه اجلاس کشورهای عرب و مسلمان در ریاض نشان داد که رهبران عرب کماکان به سیاست ارجحیت منافع گره خورده خود به آمریکا و اسرائیل وفادارند و به دنبال آن علیرغم «پند» ایران، عادیسازی نیز همچنان روی میز است
ماه گذشته رسانهها در حالی که از فراهم شدن مقدمات عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان خبر میدادند، گزارشها حاکی از این بود که «هستهای شدن»، خواسته اصلی ریاض از واشنگتن برای امضای چنین توافقی است.
حال جنگی که در غزه در جریان است میتواند فرصت مغتنم و ویژهای برای ریاض باشد تا از رهگذر آن امتیازات بیشتری برای عادیسازی روابط با اسرائیل، از آمریکا بگیرد؛ به ویژه که اسرائیل به واسطه نفرتی که در جهان برانگیخته، این روزها بیش از گذشته نیازمند عادیسازی روابط با اعراب است تا موج این نفرت را به واسطه «عادیسازی» فروبنشاند.
رایزنی برای بازگشت به گفتوگوهای منطقهای - اسرائیلی
امارات نیز با انگیزههای دیگری در همین مسیر است. خبرگزاری رویترز خبر داده که «امارات متحده عربی قصد دارد روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل را به رغم فشار بینالمللی علیه جنگ و تلفات فزاینده در غزه حفظ کند.»
این رسانه به نقل از چهار منبع آگاه که نوشته به دلیل حساسیت موضوع نخواستهاند نامشان فاش شود، اضافه کرده: «امارات متحده عربی امیدوار است از طریق حفظ روابط با اسرائیل، ضمن محافظت از منافع خود بر سیاست اسرائیل نیز تاثیرگذار باشد.»
این منابع ضمن آنکه تصریح کردهاند رابطه با اسرائیل برای امارات یک اولویت راهبردی بلندمدت است، به رویترز گفتهاند: «امارات همچنین سرگرم رایزنی با کشورهای عرب به منظور متعادل کردن مواضع علنی آنها در قبال اسرائیل است تا پس از پایان جنگ، امکان بازگشت به گفتوگوهای گسترده منطقهای وجود داشته باشد.»
بیانیهای خواهشی بدون خدشهای به روابط با تلآویو
شواهد این مواضع را میتوان در نشست مشترک سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب که شنبه در ریاض برگزار شد، دید؛ نشستی که بیانیه پایانیاش تکرار مکرر بیانیههای بیمصرف پنج هفته اخیر بود؛ بدون کوچکترین اشاره به اقدامی عملی که نشانی از تیرگی روابط سیاسی و اقتصادی با اسرائیل داشته باشد.
این بیانیه ضمن محکومیت تجاوز اسرائیل به نوار غزه، صرفا «خواستار» شده است. از شورای امنیت سازمان ملل خواسته نسبت به محدودسازی فعالیتهای شهرکنشینان و پایان دادن به تجاور اسرائیل به غزه تصمیم بگیرد.
از سازمان منع سلاحهای شیمیایی خواسته تحقیقات خود در مورد استفاده اسرائیل از این سلاحها را آغاز کند. خواستار توقف صادرات تسلیحاتی به اسرائیل، آزادی همه اسرا و بازداشتشدگان غیرنظامی، رفع محاصره غزه، تامین ورود آزاد کمکهای بشردوستانه شده و همچنین هرگونه تلاش برای کوچ اجباری فلسطینیها در داخل نوار غزه، کرانه باختری یا اورشلیم را رد کرده است.
علی شمخانی که پیشتر دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و اکنون مشاور رهبری در امور سیاسی است، در واکنش به همین بیانیه در ایکس نوشت: «بیانیه ۵۷ کشور اسلامی و عربی در اجلاس ریاض شرط لازم برای کنش فعال در قبال جنایات رو به افزایش رژیم جعلی اسرائیل است اما قطعا کافی نیست. ابزارهای برندهای چون انرژی، تجارت، ترانزیت، قطع روابط و کرسیهای در اختیار این کشورها در مجامع بینالمللی باید پشتوانه اجرای تصمیمات باشد.»
مواردی که او اشاره کرده، جزو پیشنهادهای دهگانه ابراهیم رئیسی که در اجلاس ریاض شرکت کرده نیز بود اما آنچه دیروز مورد توجه تحلیلگران و رسانهها قرار گرفت همین بیاعتنایی بیانیه سران کشورهای عرب و اسلامی به پیشنهادهای رئیسجمهور ایران بود. این بیاعتنایی نشانهای از تفاوت موضع ایران و اعراب منطقه نسبت به مسئله فلسطین است؛ تفاوت میان ایرانی که قائل به حذف اسرائیل است و اعرابی که واقعیت صحنه غزه را بر اساس گرهخوردگی منافع اقتصادی و سیاسیشان با آمریکا و اسرائیل تفسیر میکنند.
هرچند که تحلیلگران معتقدند ممکن است جنایات اسرائیل در غزه و روند تحولات به گونهای پیش برود که اعراب تا کاهش روابط خود با اسرائیل نیز پیش بروند؛ به ویژه که کشورهای عرب و مسلمان بر سر این مسئله دچار دودستهگی هستند. تا اینجای کار اما علیرغم حمام خونی که در غزه به راه افتاده، عادیسازی کماکان روی میز است.