حذف معلمان غیر خودی از آموزش و پرورش دولت رییسی
وقایع سراسری سال گذشته اگرچه بر بستر خیابان شکل گرفت، اما خیلی زود دانشگاهها و مدارس را هم در بر گرفت. حالا یک سال بعد از این رویدادها، اتفاقات رخداده در پاییز و زمستان ۱۴۰۱ به اتخاذ تصمیمات گوناگونی در این دو محیط منجر شد که بخشی از آن دامن دانشجویان را گرفته و بخشی هم دامنگیر معلمان و استادان دانشگاه شده است. معلمها و استادان دانشگاه در این یک سال اعتراضات سراسری، با محدودیتهای بیشماری روبهرو شدند. از اخراج با دلایل مختلف تا قطع حقوق و مزایای آنها. در این پرونده روایت معلمهایی را میخوانیم که گاهی با درخواست مطالبات خود در تجمعات قبل از اعتراضات سال قبل، با حکمهای قضائی مواجه شدند و این موضوع تمام آینده حرفهای آنها را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
بلاتکلیفی برای تدریس
سال تحصیلی جدید، با ممنوعیت برخی معلمان از تدریس شروع شده است، معلمهایی که به شکل رسمی با دلایلی، چون بازنشستگی زودتر از موعد یا بازخریدی، از تدریس در مدارس محروم یا اخراج شدند. تعداد دیگری همچنان در ابهام از آینده کاری خود به سر میبرند و یا از حقوق، رتبه بندی و بیمه محروم شدند. طبق روایت معلمهای این گزارش برخی از آنها در انتظار نتیجه حکم زندان خود به سر میبرند، این در حالی است که دو ماه غیبت در قوانین آموزش و پرورش با اخراج معلم برابر است و به این ترتیب در صورت اجرای حکم، این افراد به طور کامل شغل خود را از دست خواهند داد.
«منع بهکارگیری» از این «دانشجومعلمان» در حالی صورت میگیرد که چندی قبل یک نماینده مجلس از استخدام هفت هزار معلم از حوزههای علمیه در آموزش و پرورش خبر داد.
بنابر اعلام این کانال اطلاع رسانی، گزارشهای دریافتی مبنی بر اخراج «دانشجومعلمان» از استانهای قم، اصفهان و فارس به آنها رسیده است.
رئیس دانشگاه فرهنگیان در دیماه سال ۱۴۰۱ به خبرگزاری «فارس» گفته بود که بنابر مصوبات هیات امنا سال آینده دانشجو معلمان در دو مرحله وارد دانشگاه فرهنگیان میشوند.
رضامراد صحرایی، رٰئیس وقت این دانشگاه، تاکید کرده بود که یک گروه «دانشجومعلمان» از ماه مهر میآیند که «عموما رشتههای متوسطه اول و دوم هستند» که «از دبیری یاد میکنیم» و یک «گروه کثیر»هم که «حدود ۷۰ درصد کل دانشجو معلمان است، در ماه بهمن وارد خواهند شد.»
اخراج دانشجو معلمان در حالی صورت میگیرد که رضامراد صحرایی که پیشتر بهعنوان رئیس دانشگاه فرهنگیان از مصوبه هیات امنا و برنامه جذب دانشجو معلمان در وزارت آموزش پرورش خبر داده بود، در خرداد ماه سال جاری بهعنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفت.
در آن زمان انتصاب رضامراد صحرایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی با انتقاد کانون صنفی معلمان ایران مواجه شد.
اما این اخراجها فقط شامل معلمان نمی شد. «کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران» نیز یکشنبه پنجم شهریور ماه با صدور بیانیهای، نسبت به «مداخله مخرب» نهادهای دولتی، امنیتی و اطلاعاتی در حوزه آموزش و دانشگاهها هشدار داده بود.
در این بین برخی معتقدند با رویکرد دولت ،«پاکسازی» مدارس و دانشگاهها از اساتید و دبیران منتقد؛ اخراج معلمان و اساتید است.
اخراج به بهانه انتقاد
خانم ملکزاده، یکی از تعدیل شدههای سیستم آموزش و پرورش است که در این مورد میگوید: وقتی مرا صدا کردند و گفتند تغییر شما به خاطر مطالب انتقادی، گفتوگوهایی که انجام میدهی، مطالبی که مینویسی، فعالیت صنفی، حمایت از معلمان زندانی و مسائل مربوط به حوادث سال گذشته است، برای همین ابلاغ مدیریت مرا لغو کردند. من ۱۰ سال است که ضمن مدیر بودن نقدهای خودم را به وضعیت آموزش و پرورش نوشتهام اما در این دولت اینطور تصمیم گرفتند، اینها انتقادات را برنمیتابند.
وی در مورد اعلام رسمی تعدیل بیش از ۲۰ هزار مدیر در آموزش و پرورش نیز میگوید:این تغییرات بیشتر جنبه سیاسی دارد، بهنظرم آموزش و پرورش سیاسیترین سالهای خودش را میگذراند ودر همین رویه سیاسیترین تصمیمات هم میگیرد، چیزی که ما از خودشان میشنویم اعتراضات سال گذشته در این تغییر و تحولها تاثییر گذاشته است، بهنظرم در سالی که منتهی به انتخابات مجلس میشود یک جور خالص سازی در آموزش و پرورش رخ داده است، انگار که مدیران را الک کردند، آنها که خوب بودند برداشتند کنار گذاشتند و ریزها را برای مدیریت مدارس انتخاب کردند. حتی همکارهایی که برای آرام کردن جو مدرسه در سال گذشته فقط همراهیهایی با دانشآموزان داشتند برکنار شدند.
این مدیر سابق آموزش و پرورش ادامه میدهد: سال گذشته در جریان اعتراضات میگفتند جمعیت خاکستری معلمها زیاد است، فکر میکنم با اقدامات جدید خودشان قصد داشتند آموزش و پرورش را متناسب با دیدگاه خودشان سفید کنند اما در واقع سیاهتر کردند، آثار ضربهای که این اتفاق میزند در سالهای آینده مشخص میشود، امروز برای معاون اداره کل کسی را داریم که دو سال سابقه دارد، یک فرد با دو سال سابقه چهطور به این جایگاه رسیده است، بهنظرم پاداشهای فعالیت در ستاد انتخاباتی خودشان را در آموزش و پرورش به این افراد دادند. وظیفه حراست فقط سختگیری به معلمها نیست، در جریان اخراج و حذف رتبهبندی یکسری فشارها از بیرون آموزش و پرورش بود اما حراست به جای اینکه از همکار خودش حمایت کند با فشارها همراهی کرد، اتفاقات اخیر نتیجه همکاری و کم کاری حراست بود، همکاری با نهادهای بیرون از آموزش و پرورش و کم کاری برای اینکه از همکار خودش حمایت نکند. از دست دادن معلمها بهخاطر دلایل کوچک و پیشپا افتاده سیاسی یا اعتراضاتی که حق قانونی معلم محسوب میشود ضرر به خود حاکمیت است چراکه برای پرورش این همکار وقت و هزینه صرف شده است، برای همین میگویم وظیفه حراست آموزش و پرورش حراست از همکار است، وقتی نهادهای بیرون از آموزش و پرورش فشار وارد میکنند حراست نباید مطیع باشد.
در همین راستا، محمد داوری، معلم آموزش و پرورش و کارشناس آموزشی نیز به عنوان یکی از منتقدان حذف معلمها و مدیران مدارس میگوید: مدیریت مدرسه مهم است، سمتوسوی هر مدرسهای با تغییر مدیر تغییر میکند، تغییر مدیران مدارس با این رویکردها نگران کننده است چراکه میبینیم مدیران جدید با چه نگرشی انتخاب میشوند و گمان میکنم اعتبار زدایی که از مسجد و پادگان صورت گرفته دارد برای مدرسه هم اتفاق میافتد، بیاعتبار شدن یعنی اعتماد مردم را از دست دادن و کارکرد اصلی خودشان را فراموش کردن، اگر مدرسه نماد تربیت است و خانوادهها باید به آن اعتماد کنند این اعتبار دارد از آن گرفته میشود.
موج بیسابقه
محمدرضا نیکنژاد، معلم و عضو کانون صنفی معلمان، در گفت و گو با همدلی با اشاره به اینکه این شدت برخوردها، تا الان بیسابقه بوده است میگوید: من بیش از دو دهه است که کانون صنفی معلمها در ارتباط هستم اما رویهای به این شکل را حتی در دوران احمدینژاد هم نداشتیم. معلمی که در یک اعتراض صنفی شرکت کرده، تبعید، کسر رتبه یا بازخرید شده. مدیر یا معاونی را جابهجا کردند. هیچ نشانهای در سالهای قبل به این گستردگی وجود نداشته است. من با وجودی که بازنشسته شدم، مدیری به دلیل نداشتن نیرو، خواست در مدرسه بمانم؛ اما فکر نمیکردم من را به دلیل اینکه فعال صنفی-رسانهای هستم، کنار بگذارند.
اما چه تعداد از مدیران و معلمان اخراج شده اند. سوالی که نیک نژاد در پاسخ به آن میگوید: درباره تعداد معلمهایی که با محدودیت روبهرو شدند، آمارها خیلی متفاوت است. سال قبل آماری تأملبرانگیز از شکلهای مختلف تنبیه برای معلمها منتشر شد که البته همان هم تعداد کاملی نبود.
وی با طرح این ادعا که تغییرات، فقط مربوط به مدیران و معاونان نبوده و نیستند میگوید: معتقدم این دولت یک لایه تندرو از اصولگرایان است که با هدف خاصی سرکار آمده است، در یکی دو سال عمر این دولت حذف کردن افراد در آموزش و پرورش بیسابقه بوده، در هیچ دورهای اینطور علیه معلمها نبودند. پیش از این معلمهایی که فعالیت صنفی داشتند عموما درگیر روند رسیدگی قضایی میشدند، اما الان این وظیفه به عهده ساختار اجرایی در آموزش و پرورش شده است، یعنی تعداد ۳۰۰ الی ۴۰۰ معلم داریم که به خاطر فعالیت صنفی از رتبهبندی محروم شدند. قبلتر هر برخوردی با معلمها متوجه رهبر فعالان صنفی میشد اما الان این برخوردها گریبان معلمهایی که فقط در تجمع شرکت میکنند هم گرفته است، یعنی معاون مدرسه داشتیم که به دلیل فعالیتها هم رتبه بندی نگرفته و هم بعد از مدتی بازنشستگی اجباری به او دادند. برخوردهای سیاسی امنیتی را در ساختار آموزش و پرورش آنقدر گسترش دادهاند که باید گفت در این زمینه سیاهترین دوران آموزش و پرورش را سپری میکنیم.