کی بود کی بود من نبودم؟!
شورای عالی انقلاب فرهنگی شأن قانونگذاری ندارد
مهدی بیک اوغلی
بلافاصله پس از ظهور دوباره آخرین ورژنهای گشت ارشاد در خیابانهای کشور و آغاز برخوردها با زنان ایرانی بر سر حجاب، برخی پرسشهای بنیادین فضای عمومی کشور را در بر گرفت که هنوز پاسخی به آنها داده نشده است.
پرسش نخست مرتبط با محتوای قانونی این برخوردها بود، در شرایطی که هنوز لایحه حجاب و عفاف در مسیر شورای نگهبان به بهارستان در آیند و روندی مستمر است، مشخص نیست برخوردهای گشت ارشاد مبتنی بر کدام قانون صورت میگیرد و مهمتر از آن مسوولیت نهایی این برخوردها با کدام فرد، نهاد، ارگان یا سازمانی است؟ آیا دولت و وزارت کشور مسوول است؟ دستگاه قضایی، ستاد امر به معروف و نهی از منکر؟ یا پای نهادهای فرادستی و فراقانونی دیگری در میان است؟ اهمیت پاسخگویی به این پرسشها زمانی برجستهتر میشود که بدانیم پس از بروز فاجعه مرگ مهسا امینی، هیچ کدام از نهادهای مسوول حاضر نشدند نقش و مسوولیت خود در آغاز به کار این گشتها را بپذیرند. اینگونه شد که توپ مسوولیت مرگ مهسا امینی در زمان وقوع در شهریور 1401 از این نهاد به آن نهاد و از فلان ارگان به بهمان سازمان انداخته شد، بدون اینکه نهایتا هم مشخص شود کدام نهاد و ارگان و وزارتخانهای مسوول این برخوردها بوده است. در آن برهه، عاملی، دبیر وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی در صدا و سیما حاضر شد و رسما اعلام کرد، راهاندازی گشتهای ارشاد فاقد مصوبات قانونی بوده است! با گذشت حدود 18ماه از این اظهارات و در شرایطی که هنوز قانون جدیدی درخصوص حجاب و عفاف مصوب نشده، مردم باز هم شاهد جولان گشتهای ارشاد در شهرها هستند، بدون اینکه مقام مسوولی برای آنها درباره ابعاد قانونی و متولی و مسوول این گشتها توضیحی داده باشد.
رییس قوه قضايیه دیروز تلاش کرد به بخشی از این ابهامات موجود در جامعه پاسخ دهد. اژهای ابتدا با اشاره به جایگاه شوراهای فرادستی در قانونگذاری و سیاستگذاریها اعلام کرد در کنار قوانینی چون حمایت از آمران و قانون مجازات اسلامی، اصل برخوردهای اخیر گشت ارشاد مبتنی بر مصوباتی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ کرده است. اژهای در ادامه تلاش کرد نقش هر سازمان، نهاد و ارگانی را در این مقوله یادآور شود. بلافاصله پس از طرح این موضوع توسط رییس عدلیه، بازار ارزیابیهای تخصصی درخصوص ابعاد مختلف موضوع گرم شد. برخی حقوقدانان با اشاره به اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی فاقد شأن قانونگذاری است، راهاندازی گشتهای ارشاد مبتنی بر مصوبه شوراهای بالادستی را دخالت در حوزه قانونگذاری ارزیابی کردند. کامبیز نوروزی یکی از همین حقوقدانان است که در گفتوگو با «اعتماد» به برخی ابهامات پیش روی موضوع گشتهای ارشاد از منظر حقوقی ورود میکند.
نوروزی با اشاره به دیدگاههای اخیر رییس عدلیه درخصوص اجرای طرح نور با استناد به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید: «شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوباتی در مورد بحث حجاب دارد که در آنها برای دستگاههای اجرایی و سایر نهادها وظایفی درنظر گرفته شده است، اما باید توجه داشت، عموما در مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد حجاب، تنها جنبههای فرهنگی مورد توجه بوده و نه چیز دیگری. شورای عالی انقلاب فرهنگی صلاحیت تعیین جرم و مجازات ندارد. تعیین جرم و مجازات مطابق قانون اساسی صرفا در صلاحیت قوه مقننه است. بدون قانون هم نمیتوان کاری را به عنوان جرم تلقی کرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم صلاحیت تعیین جرم و مجازات آن را ندارد.» این حقوقدان ادامه میدهد: «آنچه در نحوه رفتار نیروی انتظامی با مساله حجاب دیده میشود، وجه فرهنگی ندارد. قطع نظر از اینکه نیروی انتظامی سعی میکند در کارهایش جنبههای فرهنگی را درنظر بگیرد، اما اساس وظایف نیروی انتظامی فرهنگی نیست. علاوه بر این، مقابله با زنان و متوقف ساختن آنها به بهانه حجاب، انتقال زنان به مراکز پلیس و توقیف اتومبیلهای زنان به بهانه حجاب و سایر موارد اینچنینی هیچ کدام در مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود ندارند. اگر این مصوبات را مرور کنیم مشخص میشود که یک چنین دستوراتی توسط این شورا صادر نشده، ضمن اینکه صلاحیت تصویب چنین مقرراتی را هم ندارد، چراکه اساسا تعیین جرم، نوع مجازات و تمام مسائل کیفری خارج از صلاحیت شورای عالی انقلاب فرهنگی است.» نوروزی در پاسخ به این پرسش «اعتماد» که سیستم از یک طرف اصرار دارد که مقابله صورت دهد اما از سوی دیگر حاضر نیست، موضوع را در قالب قانون در صحن علنی مجلس دنبال کند و مسوولیت آن را به عهده بگیرد. چرا؟ میگوید: «این تناقضات چند دلیل دارد؛ نخست آنکه در دستگاههای مسوول کشوری، اختلاف دیدگاهی وجود دارد. به عنوان مثال، نخستین لایحه طرح حجاب و عفاف که در قوه قضايیه تهیه و سپس به دولت ارايه شد لایحه ملایمی بود که تا اندازهای امکان اجرایی شدن داشت. قوه قضايیه در دوره مسوولیت اژهای، توجه بیشتری به مسائل حقوقی، قضایی و موضوعات اجتماعی داشته است، به خصوص اینکه آقایان قضات به طور مستقیم با این مسائل آشنا هستند. به نظرم به همین دلیل است که نخستین لایحهای که درخصوص حجاب در قوه قضايیه تنظیم شده بود، لایحهای 9 مادهای و ملایم بود تا حدی هم قابلیت اجرایی شدن داشت. پس از اینکه این لایحه به دولت و مجلس رفت به لایحهای هفتاد و چند مادهای و غیرقابل اجرا تبدیل شد، به گونهای که این لایحه باعث مقابله مستقیمی با جامعه میشد. این اختلافنظر کارشناسی بین مسوولان کشوری، قابل مشاهده است. البته این قبیل اختلافنظرها همواره ممکن است به وجود آید. از سوی دیگر جریانی که طرفدار شیوههای برخورد مستقیم کیفری با مساله حجاب است، شرایط اجتماعی را نادیده میگیرد. در واقع به این موضوع توجه نمیشود که برخوردهای کیفری سنگین تا چه اندازه میتواند آثار ناگوار داشته باشد. این برخوردهای سلبی شکاف بین مردم و حکمرانی را افزایش میدهد، باعث افزایش نارضایتیها و... میشود. برخوردهای بین دستگاههای مجری قانون و زنان و مردان و در کل شهروندان را بیشتر میکند، ضمن اینکه بسیاری از این دستورات فاقد ضمانت اجرایی هستند. در گشتهای ارشاد به این مسائل عینی اجتماعی و اصول حقوقی توجهی نمیشود. میتوان گفت که حقوق اساسی ملت، کنار گذاشته میشود.»
نوروزی یادآور میشود: «این رویکردها باعث میشود جامعه با مسائلی روبهرو شود که به بغرنجترین مساله ایران بدل شده است. شاید برخی تصور کنند که مشکلاتی مانند تورم، گرانی، گسترش فقر و... اهمیت بیشتری داشته باشند اما واقع آن است که امروز مساله حجاب و نحوه برخوردهای سلبی به بهانه حجاب به بغرنجترین و مهمترین معادله جامعه بدل شده است.»نوروزی در پاسخ به این پرسش که آیا اساسا مشخص است مسوول اصلی گشتهای ارشاد چه نهاد یا سازمان و ارگانی است؟ میگوید: «در حال حاضر به صراحت مسوولی برای این قبیل امور مشخص نشده است. امروز حتی اژهای رییس عدلیه با تعبیری خاص از عبارت «کی بود، کی بود من نبودم، راه نیندازید» استفاده كرده است. رییس عدلیه منتقد این بودند که چرا هیچ فرد، سازمان یا نهادی مسوولیت قبول نمیکند، اما به طور کلی هر سازمانی که اختیاری دارد، واجد مسوولیتهایی متناسب با حیطه اختیاراتش است. مثلا نیروی انتظامی که در خیابان با مردم برخورد میکند، مسوولیت کارهایی که انجام میدهد را به عهده دارد. این برخوردها چه خوب باشد چه بد، مسوولیتش متوجه نیروی انتظامی است. سایر نهادهایی هم که در این موضوع ورود کردهاند به تناسب اختیارات و نقشی که ایفا کردهاند، مسوول هستند.»
رییس عدلیه منتقد این بودند که چرا هیچ فرد، سازمان یا نهادی مسئولیت قبول نمیکند. اما به طور کلی هر سازمانی که اختیاری دارد، واجد مسئولیت هایی متناسب با حیطه اختیاراتش است
شاید برخی تصور کنند که مشکلاتی مانند تورم، گرانی، گسترش فقر و...اهمیت بیشتری دارند اما امروز مساله برخورد های سلبی بر سر حجاب به بغرنج ترین و مهمترین معادله جامعه بدل شده است
نخستین لایحه ای که در خصوص حجاب در قوه قضايیه تنظیم شده بود، لایحه ای 9ماده ای و ملایم بود. تا حدی هم قابلیت اجرایی شدن داشت. پس از اینکه این لایحه به دولت و مجلس رفت به لایحه ای هفتاد و چند ماده ای و غیر قابل اجرا تبدیل شد
شورای عالی انقلاب فرهنگی صلاحیت تعیین جرم و مجازات ندارد. تعیین جرم و مجازات مطابق قانون اساسی صرفا در صلاحیت قوه مقننه است. بدون قانون هم نمی توان کاری را به عنوان جرم تلقی کرد
امروز حتی اژه ای رییس عدلیه، با تعبیری خاص از عبارت « کی بود، کی بود من نبودم، راه نیندازید.»استفاده کرده است