ظریف سپر بلای پزشکیان؟
تجربه نشان داده در آستانه تشکیل کابینه دولتها، فشارهای سیاسی به رئیسجمهور منتخب برای اثرگذاری در انتخاب و چینش نیروها اوج خود میرسد؛ این قاعده در همه دنیا صادق است و چیز عجیبی نیست. با انتخاب مسعود پزشکیان یک تفاوت مهم ایجاد شد؛ این بار نه رئییس جمهور، بلکه مشاور ارشد او یعنی محمدجواد ظریف به سیبل حمله و فشار تبدیل شده است. عماد مهدیفر عضو اتاق بازرگانی در گفتوگو با ابتکار این مساله را بررسی کرده است و فشارها به ظریف را از دو جهت شامل بخشی از اصلاحطلبان و جبهه پایداری بررسی کرده است.
* معمولا وقتی کابینه انتخاب میشود، رئیس جمهور برای کابینه تحت فشار قرار میگیرد اما این بار آقای ظریف به جای رئیس جمهور تحت فشار قرار گرفتهاند. چرا؟
در حالت عادی آقای ظریف تحت شدیدترین فشارها از سوی طیف تندرو است. شما دیدید همان هشت دقیقهای که ایشان در یک میزگرد انتخاباتی حاضر شد، به اندازهای تاثیر گذاشت که طبق نظرسنجیها، ورق انتخابات برگشت. همان زمان خاطرم است که نام محمدجواد ظریف به ترند یک توییتر و اینستاگرام تبدیل شد و برخی متخصصان کمپینهای انتخاباتی میگفتند همان حضور کوتاه چند دقیقهای باعث شد ورق انتخابات برگردد. از آنجا بود که فشارها علیه آقای ظریف شکل تازهای گرفت و موج آن هر روز بیشتر شد.
در جریان سفرهای انتخاباتی و سخنرانی به صدها روش ایشان را تحت فشار میگذاشتند و مثلا عکسی که در یک لحظه خاص خندیده بود را منتشر میکردند و انوع جملات تحقیرآمیز استفاده میشد، اما کنش آقای ظریف اینگونه نشان میداد که واقعا عزم خود را برای حمایت از آقای دکتر پزشکیان جزم کرده است؛ تا آن حد که فردی مثل آقای بهزاد نبوی میگفت ما فکرش را نمیکردیم اینجوری پای کار باشد.
به نظرم خود آقای ظریف ابتدا مردد بود، اما وقتی تصمیم گرفت، دیگر کوتاه نیامد. خاطرتان هست وقتی برای نخستین بار این مسئله مطرح شد که آقای ظریف به همراه دکتر پزشکیان به صدا وسیما میروند، تکذیب شد و گفتند خبر موثق نیست. تحلیل خود من این است که تکذیب آن خبر به این خاطر بود که خود ایشان هنوز به جمعبندی نرسیده بود که برند خود را از عرصه سیاست خارجی به عرصه سیاست داخلی بیاورد و آنجا خرج کند یا خیر. به هر حال جریان سیاسی اصلاحطلب توانست همراهی آقای ظریف را جلب کند و این همراهی به گونهای بود که نمونه نداشت. پس میتوانیم بگوییم فار اول کنش سیاسی آقای ظریف در انتخابات، حضور در آن میزگرد بود که یک جرقه بود و نشان داد ظرفیت ایشان چقدر است.
فاز دوم سفرهای انتخاباتی بود که شهر به شهر و منطقه به منطقه میرفت و با سخنرانیهایی که داشت، مردم را به حضور در انتخابات جلب میکرد. خب در این دوره بالاترین اثرگذاری توسط آقای ظریف و آقای آذری جهرمی انجام میشد و اثر کمتری از نامهای دیگر سیاسی بود که اتفاقا اکنون نقش زیادی هم دارند.
با این مقدمه از وضعیت انتخابات، میتوانم بگویم که دلیل حمله شدید به آقای ظریف را باید از این منظر دید؛ یعنی فردی بیشترین تاثیرگذاری را کرده و اکنون سعی میکند برای انتخاب وزرا نیز یک سری دیسیپلین و قواعد سیاسی رعایت شود بنابراین حمله به آقای ظریف را باید در دو جریان تقسیم کرد؛ یکی جریان رادیکال اصولگرا که مسئلهاش با آقای ظریف ماهیتی است و مدعیاند به آرمانهای انقلاب خیانت میشود و دیگری بخشی از جریان داخلی خود اصلاحطلب و اعتدالی که تصور میکند ظریف به اندازه کافی به آنها زمین بازی نداده تا در چینش کابینه اثر بگذارند.
* تاثیرگذاری گروه اول چطور است؟
حمله و هجمه گروه اول ربطی به انتخابات ندارد. آنها کلا و در هر شرایطی منتقدند و تا آقای ظریف را از عرصه سیاست حذف نکنند، ادامه میدهند. فکر میکنم یکی از دلایل ناکامی این گروه تاثیر مستقیم رهبر انقلاب است. ایشان انتقاد میکنند و گاه صراحتا تذکر میدهند، چنانچه دیدید در ماجرای قانون اقدام راهبردی صریحا منتقد اظهارات آقای ظریف شدند اما این بدان معنا نیست که ایشان منتقد شخص ظریف باشند بلکه همواره نقش پدرانه داشتهاند و این سخنان مانند همه نقدهای رهبری به مثابه تذکر مطرح میشود اما اجازه برخورد رادیکال حذفی را به جریان منتقد آقای ظریف نمیدهند.
البته باید قبول کرد که به لحاظ سیاسی جریان رادیکال منتقد آقای ظریف نوعی حاشیه امن دارد و از هیچ اقدام و حتی دروغی فروگذار نیست. آن جریان الان میخواهد آقای ظریف را کنار بگذارد بنابراین اخباری از این دست منتشر میکنند که «ظریف دارد پزشکیان را مدیریت میکند»، «به پرزیدنت ظریف سلام کنید» و مطالبی از این دست که هزینه تصمیمات آقای ظریف را بالا ببرند و اثرگذاری ایشان را به پایینترین حد برسانند.
* فکر میکنید چقدر موفق خواهند شد؟
تصور من این است که برای گروه اول بیش از آنکه بحث موفقیت یا عدم موفقیت مطرح باشد، مسئله تکلیف مطرح است؛ یعنی آنها واقعا این تصور را دارند که آقای ظریف از آرمانهای اصیل انقلاب دور شده بنابراین رسالت تاریخی آنها این است که نگذارند قطار از ریل خارج شود. بخشی از این ایده خودجوش است و در اثر تبلیغات به وجود آمده است؛ مثلا در جریان برگزاری انتخابات از افرادی که به آقای جلیلی رای میدادند، میپرسیدم دلیلتان چیست؛ در کمال تعجب میدیدم میگفتند آقای ظریف باعث تحریمهای ایران است! میخواهم بگویم ببینید تا چه اندازه تبلیغ شده است.
خب گروه دوم این دسته هم مسئله جریانی دارند و در حمایت از آقای جلیلی یا ادامه راه آقای رئیسی معتقدند باید دست ظریف را کوتاه کرد. برنامه تیم آقای رئیسی هشت ساله بود و اصلا تصور نمیکردند هنوز سه سال نشده ناگهان زمین بازی اینگونه عوض شود.
پس از انتخابات آقای پزشکیان به همه هیاتها را سر زد و با تندترین آنها هم دیدار داشت؛ آنها دلیلی برای نقد همهجانبه رئیس جمهور ندارند پس راحتتر این است که آقای ظریف یا آقای آذری جهرمی را حذف کنند و با تیم دیگری در دولت آقای پزشکیان همراهی کنند.
* گفتید از حامیان پزشکیان هم گروهی منتقد آقای ظریف هستند. آنها چه ماهیت جریانی دارند؟
وقتی یک اتفاق چند بار رخ میدهد تبدیل به عادت میشود و برهم زدن این عادتها، پرهزینه و سخت است؛ فرض کنید فردی در چند دوره مدیر فلان سازمان یا وزارتخانه بوده است؛ طبیعتا اولین تصور این خواهد شد که همان فرد برای بار دیگر اولین گزینه مدیریت آن سازمان مطرح شود! برهم زدن این تصور غلط و تکراری مهمترین مشکلی است که جریان داخلی مخالف آقای ظریف با ایشان دارد. تصور آنها این است که مثلا وزیر کار باید با نظر فلان شخصیت انتخاب شود و این دیگر محل بحث ندارد یا مثلا فلان شخصیت سالها در وزارت صمت بوده و او باید برای وزارتخانه نفر معرفی کند.
کاری ندارم که آیا این بازی برای انتخاب کابینه نتیجه میدهد یا خیر؛ مسئله من این است که آقای ظریف برای اولین بار این بازی را بر هم زده است؛ یعنی ساختاری ایجاد شده که این ساختار نظر مشورتی بدهد. تا کنون رسم این بود که فرد مهم سیاسی نظرش را میگفت اما این بار ماجرا تغییر کرد. البته بحثهایی مطرح شده که مثلا فلان چهره سیاستمدار در کمیتهها اثرگذاری میکند که از یک منظر میشود گفت اینها طبیعی است و خب زمین بازی سیاست همین است و عرصه همین لابیها و تلاشهای فردی و جریانی است، مسئله آنجا خطرناک میشود که در صورت عدم موفقیت، بخواهند چوب لای چرخ دولت پزشکیان بگذارند یا به نحوی بازی کنند که کمیتهها بازیچه دست آنها بشود که خب خوشبختانه آنطور که من از دوستان و اعضا شنیدهام، پیامهای قاطعانه آقای ظریف بسیار اثرگذار بوده است.
میخواهم بگویم سطح دوم مخالفت با آقای ظریف را باید از این زاویه بررسی کرد؛ ایشان ابتدا آب پاکی روی دست همه ریخت و گفت هیچ پستی نمیگیرد و سپس به بقیه سخت گرفت؛ یعنی اینطور نبود که خودش برود معاون اول را رزرو کند و حالا به سایرین بگوید کنار بروید! اعتقاد دارم برخی انتقادها و هجمهها به آقای آذری جهرمی هم از همین منظر صورت میگیرد.
* فکر میکنید آینده آقای ظریف در دولت پزشکیان چگونه است؟
فکر میکنم مهمتر از آینده آقای ظریف، آینده دولت آقای پزشکیان است. جایگاه آقای ظریف در تاریخ و سیاست ایران مشخص است. آقای ظریف هم به جایگاهی در عرصه سیاسی رسیده که تثبیت شده است. بنابراین ایشان چه خوب چه بد؛ جایگاه خودشان را دارند و تصور میکنم بهترین تصمیم سیاسی را گرفتهاند که صرفا نقش مشاور را ایفا کند و بستری فراهم کند که بخش عمده کار اجرای در دولت به جوانترها سپرده شود.
آینده آقای ظریف مشخص است و از ایشان به عنوان یکی از مهمترین وزرای خارجه جهان در ربع قرن اخیر یاد میشود و میتواند تجربههایش را به نسل دیگر منتقل کند، با این توصیف باید بپرسیم آقای ظریف برای آینده دولت آقای پزشکیان چه نقشی دارد.
نظر شخصی من این است که مهمترین اثر این است که او سپر آقای پزشکیان شده است و ضربهها را جذب میکند تا رییس جمهور منتخب با دغدغه کمتری بتواند تشکیل کابینه بدهد و امور را مدیریت کند. معمولا در کابینهها این نقش برعهده معاون اول یا رئیس دفتر رئیس جمهور است که خب با توجه به اینکه هنوز برای این منصب فردی انتخاب نشده، بنابراین فعلا آقای ظریف علاوه بر کمکهایی که به آقای پزشکیان میکنند، ضربهها را هم جذب میکند.
* فکر میکنید دولت آقای پزشکیان موفق خواهد شد؟
راهی جز موفقیت برای دولت اقای پزشکیان وجود ندارد. ایشان فردی صادق و پاکدست است و اظهاراتشان هم نشان میدهد خودشان از وضعیت موجود کشور ناراضی هستند و قصد و انگیزه دارند که شرایط را تغییر دهند. البته آقای آذری جهرمی دیدم متنی منتشر کرد که ظاهرا نگرانیهایی از بابت حضور چهرههای سالخورده و بدون انگیزه وجود دارد که امیدوارم این دغدغه رفع شود و دولت با کمترین حاشیه شروع به کار کند. خود آقای پزشکیان یکی از بیحاشیهترین سیاستمداران کشور است و باید بداند راهی جز موفقیت ندارد زیرا انتخاب ایشان بعد از ماجراهای دردناک 1401 و 1402 صورت گرفت و همینکه بخشی از مردم بعد از چنان اتفاقاتی پای کار آمدند، یعنی واقعا کارد به استخوان رسیده بود لذا پاسخ شما را اینگونه میدهم که آقای پزشکیان نمیتواند جز موفقیت حامل پیام دیگری باشد و تصمیماتی طی کوتاهمدت باید گرفته شود که پیام این موفقیت به سرعت به مردم منتقل شود.