به روز شده در: ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۰
کد خبر: ۶۵۱۲۴۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۳ - ۱۹ مهر ۱۴۰۳

پروژه نفس‌گیر پزشکیان برای حل بزرگترین مشکل ایران

ارتباط دولت و ملت در ایران چگونه است؟ روند و سیر حرکتی جامعه در برابر دولت و سیستم سیاسی در طی دهه‌های اخیر به چه شکل بوده و در صورت ادامه روند موجود، ارتباط آنها به کدام سمت‌وسو خواهد رفت؟ این پرسش‌های بنیادین را شاید بتوان از مهم‌ترین پرسش‌هایی دانست که پاسخ به آن می‌تواند بیانگر نکته‌های فراوانی باشد.
روزنو :

پروژه نفس‌گیر پزشکیان برای حل بزرگترین مشکل ایران

روزنامه هم میهن در گزارشی ضمن هشدار به پزشکیان بر ضرورت ترمیم گسل دولت-ملت تاکید کرده است.

در این گزارش آمده است:

آنچه در ایران از سال 1378 گذشته، نشان می‌‌دهد که شکاف بین دولت و ملت آرام‌‌آرام عمیق‌‌تر و بیشتر شده است. نمونه بارز وجود این شرایط را می‌‌توان در سیر و روند اعتراضات سیاسی و اجتماعی سراسری و همچنین کاهش روند مشارکت سیاسی به خوبی مشاهده کرد. مشاهده این روندها یک هشدار بزرگ است که در صورت ادامه سیر و روند گذشته، آینده‌ای مبهم در پیش خواهد بود که می‌‌تواند به نقطه‌‌های خطرناک‌‌تر از پاییز 1401 کشیده شود. اما در کنار هشداری که داده شد، می‌‌توان کورسوی امیدی را مشاهده کرد.

ارتباط دولت و ملت در ایران چگونه است؟ روند و سیر حرکتی جامعه در برابر دولت و سیستم سیاسی در طی دهه‌های اخیر به چه شکل بوده و در صورت ادامه روند موجود، ارتباط آنها به کدام سمت‌وسو خواهد رفت؟ این پرسش‌های بنیادین را شاید بتوان از مهم‌ترین پرسش‌هایی دانست که پاسخ به آن می‌تواند بیانگر نکته‌های فراوانی باشد.

در میان واژه‌هایی که در علوم سیاسی و علوم اجتماعی در عصر جدید مورد استفاده قرار گرفته، یکی از جایگاه‌های ویژه که به نوعی زنگ خطر و هشداری جدی به شمار می‌رود، واژه‌هایی مانند گسل و شکاف هستند؛ واژگانی که  در حوزه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی مورد استفاده قرار می‎گیرد و البته یکی از مواردی که به آن توجه ویژه می‎شود، درباره ارتباط دولت و ملت است؛ دولت-ملت که حالا بین‌اش فاصله افتاده و رنگ اعتماد و مشارکت کم و کمتر شده است. بررسی نظری این واژه‌ها نیازمند تحلیل‌هایی جداگانه است اما برای ورود به بحث، به دو تعریف ارائه‌شده از گسل دولت – ملت و شکاف دولت – ملت که توسط اساتید علوم سیاسی و علوم اجتماعی ایران مورد استفاده قرار گرفته، اشاره می‌کنیم.  

عبدالعلی قوام، استاد سابق علوم سیاسی در مقاله‌ای که سال ۱۳۹۳ با عنوان ارائه یک مدل تحلیلی برای بررسی شکاف دولت ـ ملت در پژوهشنامه علوم سیاسی نوشته بود، شکاف دولت – ملت را اینگونه تعریف می‌کند: «در واقع منظور از شکاف دولت- ملت به‌عنوان یک مسئله اساسی نظم اجتمـاعی در سطح کلان، نوعی مشکل در تنظیم رابطه سیاسی بین دستگاه دولت ازیـک سـو و افراد و گروه‌های اجتماعی به مثابه شهروندان یک ملت از سوی دیگر است... اگـر مسئله تنظیم سیاسی به درستی در یک جامعه اجرایی نشود، هر یک از ابعاد دچار اختلال شده و نتیجه نهایی چنین اختلالی می‌تواند در مرحله بعد بر شـدت اختلالات بیافزاید، شکاف بین دولت و جامعه است.»

قاسم ابراهیمی‌پور، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه هم عنوان گسل اجتماعی را انتخاب کرده و در مقاله خود که در سال ۱۳۹۴ با عنوان «گسل دولت – ملت در تاریخ ایران و نسبت روحانیت با آن» در فصلنامه علمی – پژوهشی اسلام و مطالعات اجتماعی نوشته است، این تعریف را از گسل دولت – ملت ارائه می‌کند، تعریفی که شاید در مقایسه با تعریف ارائه‌شده توسط قوام، برای جامعه ملموس‌تر باشد. او در تعریف خود نوشته است: «مقصود از گسل دولت – ملت شرایطی است که در آن، مردم، حاکمیت را مشروع ندانسته، به ناچار، به سلطه‌ حاکمیت، تن در می‌دهند. بی‌اعتمادی متقابل میان دولت و مردم، از ویژگی‌های این شرایط است. این فاصله معنادار و هدفمند میان دولت و ملت، به گسل دولت – ملت تعبیر شده است.»

حال با توجه به این تعاریف، می‌توان پرسید که آیا در ایران با شکاف و یا گسل دولت – ملت روبه‌رو هستیم؟ شاید بهترین راه برای فهم این موضوع روند و حجم اعتراضات سیاسی و اجتماعی مردم ایران در دهه‌های اخیر و میزان مشارکت سیاسی آنها باشد تا به این سوال پاسخ داده شود که آیا گسل و یا شکاف وجود دارد و در آینده باید چه کرد؟ ذکر این نکته ضروری است که در این پرونده، به سال‌های ۱۳۷۶ به بعد اشاره شده است. به عبارتی از آنجا که در ۱۸ سال ابتدایی انقلاب کشور با موضوع تثبیت انقلاب، جنگ و سازندگی درگیر بوده، شاید بتوان از نیمه دوم دهه هفتاد را بهترین زمان برای آغاز این مطالعه در نظر گرفت.

بدون شک یکی از مهم‌ترین و بارزترین ویژگی‌ها و عناصر نظام‌های جمهوری را می‌توان مشارکت سیاسی مردم در انتخابات‌ها دانست، در واقع این مردم هستند که سرنوشت خود را تعیین می‌کنند و می‌گویند چه فردی مدیریت کشور در قوه‌های مقننه و یا مجریه را در اختیار بگیرد. بدون توجه به حاشیه‌ها، نگاهی به سیر مشارکت سیاسی در انتخابات‌ها بیانگر نکته‌های مهمی است.  

نگاه به سیر مشارکت سیاسی در ایران به‌ویژه از دوم خرداد به بعد نشان می‌دهد که تا سال ۹۸ روند مشارکت به صورت میانگین بالای ۶۰ درصد بوده است (به غیر از دو انتخابات در سال‌های ۸۲ و ۸۶ که مشارکت زیر ۶۰ درصد به ثبت رسید) اما پس از ۹۸ روند به شکلی پیش رفت که مشارکت به زیر ۵۰ درصد آمده است. مشارکت ۴۸/۸۸ درصدی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و ۴۰/۶ درصدی در انتخابات مجلس سال ۱۴۰۲ نمونه‌های بارزی از بحرانی است که در این حوزه ایجاد شده؛ بحرانی نگران‌کننده که به صورت کامل نشان می‌دهد روند مشارکت سیاسی در ایران رو به افول است؛ به گونه‌ای که حتی انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری در سال ۱۴۰۳ و داغ شدن فضای دوگانه سیاسی هم نتوانست عدد مشارکت را بالاتر از ۵۰درصد ببرد، چه برسد به اینکه مشارکت به همان مرز ۶۰ درصد برسد.  

طی سال‌هایی که از عمر انقلاب ایران می‌گذرد، هرچند وقت یکبار صحنه جامعه شاهد وقوع اعتراضاتی بوده است که از اعتراضات محلی فراتر رفته و رنگ و بوی سراسری به خود گرفته است. در این مسیر می‌توان به چهار مقطع و اعتراض اشاره کرد:

 اعتراضات کوی دانشگاه ۱۳۷۸: جامعه در خرداد ۱۳۷۶ با رسیدن سیدمحمد خاتمی به نقطه‌ای رسیده بود که این تصور را داشت که به نقطه مطلوبی از دموکراسی‌خواهی رسیده است و می‌تواند با این روند به توسعه سیاسی فکر کند. اما برخورد با روزنامه «سلام» و توقیف این روزنامه در تیرماه ۱۳۷۸ زمینه‌ای برای اعتراضات در کوی دانشگاه تهران فراهم کرد.

به عبارتی جامعه اعتراض داشت که بدون رکن چهارم دموکراسی (مطبوعات) نمی‌توان به توسعه سیاسی فکر کرد. در همین راستا اعتراضات از کوی دانشگاه تهران آغاز شد و به‌دنبال برخورد نیروهای موسوم به لباس‌شخصی با دانشجوها، به سایر دانشگاه‌ها و خیابان‌های اطراف دانشگاه هم کشیده شد؛ اعتراضاتی که کمتر از شش روز طول کشید و در روز ۲۳ تیرماه به نقطه پایانی خود رسید، هرچند هنوز هم سوالات بی‌پاسخی پیرامون آن وجود دارد و هنوز جامعه به پاسخ این سوال نرسیده است که «سعید زینالی کجاست؟»

اعتراضات انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸: جامعه که به این نتیجه رسیده بود فاصله‌اش با توسعه سیاسی زیاد است؛ در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دهم به‌دنبال اعلام شوکه‌کننده نتیجه انتخابات و تمدید حضور محمود احمدی‌نژاد در دولت، یکبار دیگر دست به اعتراض زد. منتها جنس اعتراض سال ۱۳۸۸ با آنچه در ۱۰ سال پیش رخ داد، متفاوت بود. اگر ۱۰ سال قبل جامعه در تلاش برای رکن چهارم دموکراسی بود، این‌بار درخواستش پیرامون خود دموکراسی بود و می‌پرسید که «رای من کو؟» اگر ۱۰ سال پیش فضای اعتراض تنها به دانشگاه‌ها خلاصه شده بود، این‌بار به کف خیابان آمد و مردم به عنوان کنش‌گران سیاسی در آن دخیل شدند و خیابان‌های شهرهای متفاوتی از ایران شاهد صحنه اعتراضات مردم و البته برخوردهایی خشن بود.

علاوه بر کشیده شدن اعتراض از فضای محدود دانشگاه به خیابان و همچنین گسترده شدن طیف معترضین، این اعتراض یک ویژگی دیگر در مقایسه با ۱۳۷۸ داشت. تعداد روزهایی که اعتراض در خیابان‌ها صورت می‌گرفت بیشتر بود و به صورت پیوسته بین ۱۰ تا ۱۴ روز کشور درگیر این صحنه‌ها بود و تبعات و ترکش‌های آن تا مدت‌ها ادامه داشت.

اعتراضات گران شدن بنزین ۱۳۹۸: یک دهه از اعتراض گسترده قبل گذشت تا باز هم خیابان‌های ایران شاهد درگیری و اعتراض باشد. اعتراضات سال ۱۳۹۸ که پس از اعلام گران شدن بنزین آغاز شد هم با اعتراض‌های قبلی تفاوت‌های آشکاری داشت. اولین تفاوت این است که فضا از دموکراسی و تلاش برای آن خارج شده و شکل اقتصادی به خود گرفته بود. به عبارتی اعتراض مردم به کوچک شدن سفره‎‌هایشان بود.

دوم اینکه برخلاف سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸، اعتراضات آبان ۱۳۹۸ یک پیش‌زمینه هم داشت و ۲ سال قبل در زمستان ۱۳۹۶ جرقه‌هایی از آن در برخی شهرهای کشور مشاهده شد اما با عدم توجه به آن نشانه‌ها، به نقطه جوش در سال ۱۳۹۸ رسید و اینبار در مقایسه با سال ۸۸، شهرها و اقشار بیشتری درگیر اعتراض به سیستم سیاسی کشور شدند. آنها این‌بار دیگر نمی‌گفتند «رای من کجاست»، بلکه سوال‌شان پیرامون این بود که «نان ما چه می‌شود». ضمن اینکه باید توجه داشت که از نظر زمانی گسترده بودن اعتراضات بیشتر از سال ۸۸ بود و کشور روزهای بیشتری را با این موضوع دست و پنجه نرم می‌کرد.

 اعتراضات پس از حوادث ۱۴۰۱: صحنه بعدی اعتراض در ایران خیلی زودتر از دوره‌های گذشته رخ داد. در آخرین روزهای تابستان ۱۴۰۱، اعلام خبر درگذشت مهسا امینی پس از بازداشت توسط گشت‌های ارشاد نیروی انتظامی، باعث شد تا خیابان‌های کشور درگیر اعتراضات سراسری شود. این اعتراضات هم شکل و شمایل متفاوتی در مقایسه با سه اعتراض گذشته داشت.

اول اینکه رنگ و بوی اعتراضات از سیاسی در سال ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ و اقتصادی در ۱۳۹۸ به اجتماعی تغییر شکل داد. به عبارتی جامعه‌ای که از سیاست ناامید شده بود، سفره‌اش را در حال کوچک‌تر شدن می‌دید این‌بار به سراغ مطالبه‌ای اجتماعی پیرامون سبک زندگی رفت. دوم اینکه بازه زمانی اعتراضات که پیش از این ۱۰ سال به ۱۰ سال بود کمتر شده و تنها سه سال بین اعتراضات فاصله افتاد. از نظر وسعت مکانی و زمانی اعتراض‌ها هم می‌توان گفت که در مقایسه با دوره‌های گذشته، شهرهای بیشتری درگیر این موضوع شدند و روزهای بیشتری ایران با اعتراض و برخورد در خیابان‌ها دست و پنجه نرم می‌کرد.

هشدار: آنچه در ایران از سال ۱۳۷۸ گذشته، نشان می‌دهد که شکاف بین دولت و ملت آرام‌آرام عمیق‌تر و بیشتر شده است؛ به عبارتی آن گسل تاریخی دولت و ملت که در کشور ما وجود داشت باردیگر با افزایش شکاف‌ها در پی هر تکانه‌ای به سمت زمین‌لرزه سهمگین حرکت می‎کند. نمونه بارز وجود این شرایط را می‌توان در سیر و روند اعتراضات سیاسی و اجتماعی سراسری و همچنین کاهش روند مشارکت سیاسی به خوبی مشاهده کرد اما در کنار این دو عامل، یک سری نشانه‌های دیگر از این افزایش شکاف و بی‌اعتمادی وجود دارد. نمونه بارز و آشکار این بی‌اعتمادی و فاصله‌ها را می‌توان در ماجرای زلزله کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ دید.

در حالی که پیش از این در موارد مشابه، کمک‌های مردمی به نهادهایی چون هلال احمر داده می‌شد، این‌بار بخشی از مردم چهره‌های شاخصی که ارتباطی با سیستم نداشتند را مورد اعتماد خود قرار دادند، چنانچه حجم زیادی از کمک‌های مادی مردم به علی دایی و صادق زیباکلام داده شد تا آنها به نمایندگی از مردم اقدام به کمک‌رسانی کنند. مشاهده این روندها یک هشدار بزرگ است که در صورت ادامه سیر و روند گذشته، آینده‌ای مبهم در پیش خواهد بود که می‌تواند به نقطه‌های خطرناک‌تر از پاییز ۱۴۰۱ کشیده شود.  

 امیدواری: اما در کنار هشداری که داده شد، می‌توان کورسوی امیدی را مشاهده کرد که قابلیت این را داشته باشد که در درجه اول از عمیق‌تر و بزرگ‌تر شدن فاصله موجود میان دولت – ملت جلوگیری کرده و همزمان با آن به‌دنبال کم‌رنگ‌تر شدن گسل سیاسی-اجتماعی دولت- ملت باشد. انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری جامعه را در مسیری انداخت که انتخاباتی پرشورتر از سه انتخابات قبلی (۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲) برگزار کند. البته درست است انتخابات ۱۴۰۳ در مقایسه با پیش از سال ۱۳۹۸ شور و هیجان کمتری داشت و مشارکت در دوگانه دور دوم حتی به ۵۰ درصد هم نرسید اما همین که میزان مشارکت بدتر از قبل نشد می‌تواند کورسوی امید باشد.

در سمت دیگر، پس از پایان انتخابات هم با روی کار آمدن مسعود پزشکیان و انتخاب شعار «وفاق ملی» برای دولت و حضور طیف‌های مختلف سیاسی در کابینه، یک رگه دیگر از امیدواری را می‌توان مشاهده کرد. البته این امیدواری شاید به صورت موقتی باشد و نقش مُسکن را برای جامعه ایفا کند اما می‌توان با حرکاتی مانند رفع فیلترینگ و احترام به دختران و زنان ایرانی، در مسیر ایجاد رضایت جامعه گام برداشت و این ماموریت بزرگ بر عهده دولت مسعود پزشکیان است که بتواند از فاجعه پیشگیری کند.

عکس روز
خبر های روز