آمریکاییترین رستوران تهران، یادگار روزهای روشن
برترینها: رستوران موبیدیک از خاطرهانگیزترین مکانهای تهران است، جایی در خیابان شاهرضا(انقلاب) در چهارراه کالج که بعدتر شعبات دیگری هم در خیابان ویلا و فیشرآباد و شمال کشور ایجاد کرد، شاید اولین فست فود آمریکایی در ایران.
دبیرستان البرز و اعتصاب به خاطر پنج ریال
شعبه اصلی موبیدیک نزدیک مدرسه البرز بوده، البرز هم که خب جایی برای بچه پولدارها و متصلها بود، در دهه 50 صرف این که یک رستوران الویه و کالباس و سوسیس با آن تشریفات ارائه میداد کافی بود برای محبوبیتش، بچههای البرز مشتری ثابت موبیدیک بودند روزی اما تورم 5 ریالی ساندویچها صدای بچههای البرز را درآورد و آنها مقابل رستوران موبیدیک در چهارراه کالج تظاهرات کردند، تا این که پلیس آمد و قضیه ختم به خیر شد.
سلف سرویس و فست فودی که شکل تازهای داشت
ظاهرا بازرسیهای متعدد از رستورانی که حالا توی چشم بود، برای موبیدیک دردسر میشود و کم گذاشتن گوجه در ساندویچ، تصمیمگیرندگان موبیدیک را به آنجا میرساند که قید ساندویچ را بزنند و سلف سرویس ارائه کنند، خب سلف سرویس هم به نوع دیگری جلب توجه میکند و موبیدیک اتفاقا از سر این تغییر اجباری دوباره محبوبیت تازهای پیدا میکند. گرچه که شعبه چهارراه کالج عاقبت به خیر نمیشود و آن چه که از این رستوران زنجیرهای باقی میماند، یک آن شعبه خیابان ویلاست که در اویل دهه 70 تبدیل به فروشگاه صنایع دستی میشود و بعدتر فقط شعبه فیشرآباد باقی میماند، همان سپهبد قرنی فعلی، آمریکاییترین خیابان آن سالهای تهران.
بهروز وثوقی و حسرتی که به دل ماند
در سالهای اخیر مصاحبهای از بهروز وثوقی منتشر شده که میگوید حسرت یک بار دیگه غذا خوردن در موبی دیک به دلش مانده است، ناصر ملکمطیعی هم ظاهرا موبیدیک را دوست داشته است. فریدون شهبازیان و شماری از موزیسینهای آن سالها دهه هفتاد هم خیلی این رستوران را دوست داشتند.
پاتوقی برای کت و شلوارها و مقنعهها
اما خب تنها شعبه به جا مانده از موبی دیک همان شعبه فیشرآباد شد که پاتوق کلی اداره و سازمان دولتی شد که بن میدادند که کارمندهایشان آنجا ناهار بخورند، موبیدیک به مرور جایی شد که فقط ناهار میداد، آن هم از شنبه تا پنجشنبه و جمعهها هم کلا تعطیل بود تا همین کرونا که کمر موبیدیک شکست و این مجموعه کلا تعطیل شد. موبی دیک با سینیهای نارنجی، تنور نانواییاش، آن میزانسن به شدت نوستالژیک دهه 40، کارمندان مسن و جاافتادهاش که انتهای ظرفیت بودند، قیمههایش با همه خاطراتش حالا یک مکان نیست شده در تهران است، تهران مدرن دیروز شاید نمیدانست کِی و چگونه مظاهر مدرنش را از دست میدهد.