
اغما کامل در پیشران بزرگ اقتصاد؛ ادامه خزان بازار مسکن تا شب عید؟
به گزارش خرداد؛ بخش مسکن، همواره آینهای از وضعیت کلی اقتصاد بوده است، اما این روزها آنقدر تصویر در این آینه تار و مات شده که فعالان بازار دیگر حتی نمیدانند چشم به کدام افق بدوزند. از طرفی، نبود برنامهریزی روشن و سیاستگذاری شفاف، و از سوی دیگر، تأثیر متغیرهای کلان همچون نرخ ارز، انتظارات تورمی و تصمیمات سیاسی، بازار را در وضعیت تعلیق نگه داشته است. در واقع، نه خریدار جرأت ورود دارد، نه فروشنده انگیزهای برای عرضه. این بیاعتمادی دوطرفه، تبدیل به حلقهی گمشدهای شده که هرگونه تحرک را از بازار ربوده است.
برخی کارشناسان بر این باورند که تنها یک شوک اقتصادی در مقیاس بزرگ میتواند این بازار را از رکود خارج کند. به گفته آنان، جهش نرخ ارز به سطوحی فراتر از ۸۰ هزار تومان یا افزایش رسمی قیمت حاملهای انرژی، ممکن است محرک جدیدی برای فعال شدن سرمایههای سرگردان باشد؛ سرمایههایی که فعلاً در حالت انتظار قرار دارند و ترجیح میدهند با تورم بازی کنند، نه با ریسک بلندمدت بازار ملک.
اما مسأله فقط متغیرهای کلان نیست. در سطح میدانی، مشاوران املاک نیز با چالشهایی بنیادین مواجهاند. سامانههای متعدد، قوانین متغیر، و ابهامات مکرر در سیاستهای تنظیم بازار، مشاوران را به جای آنکه در جایگاه بازیگردانان بازار قرار دهند، به مهرههایی بیاثر در حاشیه بازار بدل کردهاند. گزارشهایی از سطح شهر تهران حکایت از آن دارد که دفاتری با سابقهی چند دهه فعالیت، در سال جاری هنوز حتی یک مورد خرید و فروش به ثبت نرساندهاند. این یعنی بازار نه تنها از حرکت ایستاده، بلکه در حال انقباض است.
در چنین شرایطی، حتی حضور متقاضیان واقعی مسکن، یعنی خانوارهایی که بهدنبال خرید خانهای برای سکونت هستند، نیز نتوانسته جان تازهای به بازار بدهد. این گروه نیز بیش از پیش محتاط شدهاند؛ بسیاری در انتظار کاهش قیمتها نشستهاند، در حالی که کارشناسان هشدار میدهند که قیمت مسکن شاید کاهش اسمی نداشته باشد، اما کاهش قدرت خرید و ایستایی بازار به شکل خزندهای در حال فرسایش سرمایه خانوارهاست.
از همین رو، برخی از تحلیلگران معتقدند که متقاضیان مصرفی، نباید در دام «انتظار برای تغییرات معجزهآسا» گرفتار شوند. اگر هدف، خرید برای سکونت است، شاید همین دوره رکودی بهترین زمان برای چانهزنی، مذاکره و یافتن فروشندگان واقعی باشد؛ فروشندگانی که حالا بیش از همیشه آمادهاند تا از قیمتهای رویایی گذشته فاصله بگیرند.
اما در سوی دیگر، خریدارانی که بازار را تنها به چشم ابزاری برای سرمایهگذاری مینگرند، فعلاً منتظر یک سیگنال قویتر از سوی اقتصاد کلان هستند. آنان ترجیح میدهند ریسک نکنند، چرا که در دورههای رکودی، سودآوری در بازار مسکن معمولاً بسیار کمتر از بازارهای موازی است؛ بهویژه در غیاب چشمانداز رشد قیمت.
در نهایت، اگر سیاستگذار نتواند با برنامهریزی منسجم، آرامش و پیشبینیپذیری را به بازار بازگرداند، رکود بازار مسکن ممکن است به پدیدهای فراتر از یک بحران موقت تبدیل شود. چنین رکودی، نه تنها توسعه شهری و ساختوساز را متوقف میکند، بلکه به کاهش اشتغال در بخشهای وابسته، افزایش نارضایتی اجتماعی و فرسایش سرمایههای طبقه متوسط نیز دامن خواهد زد.
بازار مسکن، یکی از پیشرانهای اقتصاد ایران است، اما اکنون در حال فراموش شدن است؛ در سایهی تورم، در هالهی تردید و در حصار رکودی که تنها با تدبیر، نه وعده، میتوان آن را شکست.