
«شهروند مجازی»چیست؟/ آینده؛ شهروندی براساس الگوریتم؟
در اتاقی بدون پنجره، با نور آبی اسکرین، مردی اهل سائوپائولو درحال پر کردن فرمهای آنلاین است. آدرس فیزیکیاش برزیل است اما چند دقیقه بعد، به تابعیت دیجیتال کشوری در اروپای شمالی درمیآید: استونی. پاسپورت ندارد ولی هویت دیجیتال دارد. نه در سفارت صف کشیده، نه خاکی را لمس کرده. اما حالا میتواند حساب بانکی باز کند، شرکت ثبت کند، مالیات پرداخت کند؛ همه چیز از پشت لپتاپ.
شهروندی در قرن بیستویکم دیگر آن معنای قدیمی را ندارد. تابعیت، روزگاری با خاک، خون و پرچم گره خورده بود؛ حالا با رمز عبور، کیف پول دیجیتال و احراز هویت دو مرحلهای تعریف میشود. دولتها دیگر فقط در مرزها حضور ندارند؛ در سرورها، در بلاکچین و در کدهای الگوریتمی هم حاضرند. آیا زمان آن رسیده که دولتها «شهروند مجازی» داشته باشند؟
ظهور یک ایده
در سال ۲۰۱۴، جمهوری استونی برنامهای راه انداخت که برای بسیاری غیرقابل تصور بود: e-Residency یا «اقامت الکترونیک». این طرح به افراد غیرمقیم استونی اجازه میداد بدون حضور فیزیکی، هویت دیجیتال رسمی داشته باشند و از خدماتی مانند ثبت شرکت، امضای اسناد قانونی و افتتاح حساب بانکی بهره ببرند.
در کمتر از یک دهه، دهها هزار نفر از بیش از ۱۷۰کشور جهان این «تابعیت دیجیتال» را دریافت کردند. افرادی از هند، اوکراین، آمریکا، نیجریه، چین و حتی برزیل. آنها از استونی پاسپورت نگرفتند اما شهروند دیجیتال یک دولت رسمی شدند.دولت استونی هدفش را «جهانیسازی خدمات حاکمیتی» اعلام کرد. عبارتی که در نگاه نخست عجیب بهنظر میرسید اما پایهگذار مفهومی نو شد: حکمرانی فراتر از جغرافیا.
تابعیت، بازتعریف شده
تابعیت برای قرنها به قلمرو وابسته بود؛ مرزهای سیاسی، محل تولد یا تابعیت والدین اما حالا، پلتفرمها و فناوریهای دیجیتال این تعریف را به چالش کشیدهاند.تابعیت دیجیتال یعنی امکان عضویت رسمی در نظام حقوقی یک کشور، بدون الزام به اقامت. این ساختار در دوران کووید-۱۹ که بسیاری از کسبوکارها مجازی شدند، جذابیت بیشتری پیدا کرد. دولتهایی مانند پرتغال، امارات، گرجستان و حتی ایسلند شروع به بررسی مدلهای مشابه کردند.
دولتها با این ابزار جدید، هم سرمایه جذب میکنند، هم برند سیاسی خود را به سطح جهانی میبرند. کسی که در فرانسه زندگی میکند، شاید در استونی مالیات بدهد، در امارات حساب بانکی داشته باشد و در یک DAO بلاکچینی «رأی سیاسی» ثبت کند.
بلاکچین و دولتهای بدون مرز
در دهه اخیر، با رشد فناوری بلاکچین، مفهوم «دولت مجازی» یا Cloud Nation وارد گفتمان سیاست جهانی شد. پروژههایی مثل BitNation یا Plumia تلاش کردهاند ساختارهایی شبیه دولت، بر پایه قراردادهای هوشمند و حکمرانی توزیعی طراحی کنند.
BitNation، بهعنوان مثال، ادعا دارد اولین پلتفرم جهانی تابعیت غیرمتمرکز را ساخته. کاربران در آن میتوانند قوانین خود را طراحی کنند، پاسپورت دیجیتال داشته باشند و حتی از بیمه و خدمات عمومی بهرهمند شوند، بینیاز از دولتهای فیزیکی.
این ساختارها هنوز به رسمیت شناخته نشدهاند اما سؤال مهمی را مطرح کردهاند: آیا در آینده، فرد میتواند «شهروند یک جامعه الگوریتمی» شود؟ و اگر بله، نقش دولتهای ملی در این چشمانداز چه خواهد بود؟
فرصت یا تهدید؟
برای دولتها، تابعیت دیجیتال میتواند دو معنا داشته باشد: گشودن در به روی فرصتها یا تماشای مهاجرت نخبگان به زیرساختهایی که در اختیارشان نیست.در جهان پساصنعتی، بسیاری از کسبوکارها، بهویژه در حوزه فناوری، دیگر نیازی به حضور فیزیکی ندارند. یک برنامهنویس در مالزی میتواند شرکتش را در لیتوانی ثبت کند، حقوقش را در کیفپول دیجیتال دریافت کند و با استفاده از NFTها مالکیتش را اثبات کند.
این یعنی دولتهایی که درگیر کاغذبازی، بوروکراسی و محدودیتهای مرزی هستند، بهتدریج از گردونه رقابت کنار میروند. برعکس، دولتهایی که خود را بهروز میکنند، شهروندان دیجیتالی از سرتاسر جهان جذب میکنند؛ بدون اینکه فشار بر منابع داخلیشان ایجاد شود.
امنیت، حاکمیت و هویت
تابعیت دیجیتال، همانقدر که نویدبخش است، سوالات حساسی را هم مطرح میکند.امنیت اطلاعات: اگر یک دولت دیجیتال هک شود، چه برسر اسناد تابعیت و داراییها میآید؟ چه کسی مسئول است؟ چه قانونی اعمال میشود؟حاکمیت ملی: اگر یک شخص در یک کشور حقیقی زندگی کند اما تابع دیجیتال یک دولت دیگر باشد، در اختلافات حقوقی کدام طرف مسئول رسیدگی است؟
هویت ترکیبی: شهروندی دیگر یکلایهای نیست. ممکن است فردی ایرانیالاصل، مقیم ترکیه، عضو یک DAO (سازمان مستقل غیرمتمرکز) هنری آمریکایی و دارای اقامت دیجیتال در استونی باشد. آیا نظامهای حقوقی میتوانند این تنوع هویتی را درک کنند؟
ایران و جهان دیجیتال؛ حضور یا غیاب؟
در ایران، مفهوم شهروندی دیجیتال بیشتر در حوزه آموزش، خدمات الکترونیک و هوشمندسازی مطرح شده اما ورود به مفهوم تابعیت دیجیتال هنوز در مرحله مطالعاتیست. با وجود ظرفیت بالای ایران در فناوری و رشد چشمگیر جامعه برنامهنویس، زیرساختی برای اقامت دیجیتال یا شهروندی فرامرزی طراحی نشده.
اما نکته جالب اینجاست که دهها هزار ایرانی، از پلتفرمهای خارجی برای فعالیت اقتصادی، ثبت شرکت و حتی دریافت خدمات بیمه استفاده میکنند. این یعنی شهروند ایرانی، چه بخواهیم چه نه، در جهان دیجیتال حضور دارد، حتی اگر دولت ملی، سازوکاری برای آن طراحی نکرده باشد.شاید وقت آن رسیده که بازتعریف تابعیت، نه تهدید که فرصت دیده شود.
آینده؛ شهروندی براساس الگوریتم؟
تابعیت، زمانی سندی بود که براساس خون، خاک یا ازدواج صادر میشد. حالا، این سند در قالب فایل PDF، امضای دیجیتال یا NFT تعریف میشود. هیچ پلیسی آن را نمیبیند، هیچ مرزی مهرش نمیزند اما در جهان امروز، اعتبار دارد.
در آینده نزدیک، ممکن است شهروندی دیگر نه براساس محل تولد که براساس الگوی رفتاری، فعالیت اقتصادی یا تعلق ارزشی صادر شود. آیا فردی که در یک DAO هنری فعال است، میتواند حق رأی در آن داشته باشد؟ آیا تعلق به یک جامعه دیجیتال، واجد همان حقوق و تعهداتیست که یک شهروند سنتی دارد؟
پاسخ قطعی وجود ندارد. اما قطعیست که سیاست در حال ورود به مرحلهای است که دولت، دیگر صرفا دیوار و پرچم نیست؛ شبکه است، کد است، تعامل است.