به روز شده در: ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۵
کد خبر: ۶۹۱۵۱۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴

بحث غنی‌‏سازی همچنان محل اختلاف جدی ایران و آمریکا

روزنو :ایران نه‌‏تنها به غنی‏‌سازی صفر تن نخواهد داد، بلکه حاضر نخواهد بود که ذخایر اورانیوم غنی‌‏شده خودش را به راحتی از ایران خارج کند؛ مگر اینکه این اقدام در چند مرحله و بعد از اقدامات متناظر آمریکا در رفع تحریم‏‌های اولیه و ثانویه بر علیه ایران انجام شود

بحث غنی‌‏سازی همچنان محل اختلاف جدی ایران و آمریکا

شواهد و مواضع طرفین نشان می‌دهد ایران و آمریکا در ادامه چند دهه اختلاف، گفت‌وگو، دعوا و مذاکره، همچنان بر سر موضوع غنی‌سازی در خاک ایران اختلاف‌نظر دارند و صحبت‌های یکی دو روز اخیر مقامات آمریکایی و ایرانی نشان می‌دهد اگر این اختلاف پابرجا مانده و جدی شود، پتانسیل این را دارد که روند گفت‌وگوها را به بن‌بست بکشاند.

پیش از این، استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا و رئیس تیم مذاکره‌کننده آمریکا با ایران، اغلب از پیشرفت روند مذاکرات می‌گفت و بر سازنده‌بودن گفت‌وگوها تاکید می‌کرد. هرچند هرازگاهی به مواضع مخالفان مذاکره با ایران هم نزدیک می‌شد. سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران نیز پیشتر موضعی مثبت و مشابه داشت، البته او نیز روی موضع ایران برای غنی‌سازی تأکید می‌کرد.

فضای ظاهراً مثبت گفت‌وگو باعث شده بود بسیاری تصور کنند راه‌حلی برای تقریب مواضع پیدا شده است. در میان مواضع آمریکایی‌ها دیده می‌شد که تأکید بر ممانعت از تسلیحاتی‌شدن برنامه هسته‌ای ایران است و نه منع غنی‌سازی. ایران هم اعلام آمادگی کرده بود که راه‌هایی برای رفع گمانه‌های تسلیحاتی شدن‌ برنامه‌ هسته‌ای‌اش ارائه کند؛ اما در دوسه‌روز اخیر، مواضع ویتکاف و عراقچی به‌طور خاص، حاکی از این است که کار به این سادگی‌ها هم نیست.

ویتکاف تندترین و قاطعانه‌ترین موضعش علیه غنی‌سازی در ایران را اتخاذ کرده و عراقچی هم در مقابل تأکید کرده که ایران بر سر این موضوع کوتاه نخواهد آمد تا به نظر برسد، برخلاف برخی تصورات در ابتدای کار، اگر راهی به توافق بین ایران و آمریکا در میان باشد، نه کوتاه است و نه هموار.

ویتکاف اخیراً با بریتبارت، رسانه ابَرراست‌گرای آمریکایی گفت‌وگویی داشت که در آن گفت: «دیگر هرگز نمی‌شود برنامه غنی‌سازی در ایران وجود داشته باشد. این خط قرمز ماست. غنی‌سازی صفر. این یعنی برچیدن تأسیسات، یعنی هیچ تسلیحاتی‌سازی در کار نباشد و یعنی نطنز، فردو و اصفهان – سه تأسیسات غنی‌سازی‌شان – باید برچیده شوند.»

عراقچی هم دیروز در آخرین واکنش به حرف‌های آمریکایی‌ها و در حالی که برای شرکت در دور چهارم گفت‌وگوها عازم عمان بود، بار دیگر تصریح کرد غنی‌سازی «جزء حقوق مردم ایران است که قابل مذاکره و معامله نیست. غنی‌سازی یکی از دستاوردها و افتخارات ملت ایران است و برای این غنی‌سازی هزینه سنگینی پرداخت شده و خون دانشمندان هسته‌ای ما پای این دستاورد ریخته شده و قطعاً قابل معامله نیست، این موضع روشن ما بوده و همواره آن را اعلام کرده‌ایم.»

البته در تاریخ دیپلماسی، بی‌سابقه نبوده که دولتی، به‌خصوص در شرایط مذاکره و گفت‌وگو، خط قرمزی اعلام کند و در نهایت از آن عدول کند یا نتیجه گفت‌وگو به شکلی باشد که هر دو طرف بتوانند به مردم کشورشان بگویند از خط قرمزها کوتاه نیامده‌اند؛ اما موضع‌گیری‌های اخیر دو طرف، تنگه‌ بین تنش و توافق را باریک و باریک‌تر نشان می‌دهد و قطعیت و مطلق‌بودنی که در حرف‌ها وجود دارد، نشانه‌های مثبت را کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌کنند؛ تا جایی که برخی ناظران، بدبینانه معتقدند بعد از این حرف‌ها، دیگر سخت است که نتیجه‌ای مثبت برای مذاکره متصور بود.

در عین حال خوش‌بین‌هایی هم هستند که همچنان معتقدند این موضع‌گیری‌ها برای تشدید فشار و بیشینه‌سازی امتیازات در مذاکرات است و در نهایت هر کدام از دو طرف، یک قدم به عقب بر خواهند داشت تا ماجرا به حاصل برسد. بخش مهمی از این امیدواری به ابزارهای دو طرف در خارج از موضوع غنی‌سازی مربوط می‌شود، یعنی به اهرم‌های فشاری که دارند و سبدهای امتیازی که می‌توانند ارائه کنند. هرچند باید پذیرفت در مقطع کنونی، دست آمریکا در این زمینه کمی از ایران پرتر است. مجموعه وقایع سال‌های اخیر، تیزی برخی از ابزارهای فشار ایران را در منطقه و جهان کُند کرده است.

مسئله جایگاه پرونده ایران در سیاست خارجی ایالات متحده نیز محل استدلال خوش‌بین‌ها و بدبین‌ها است. آمریکا در حال حاضر چند پرونده مهم سیاست خارجی روی میزش دارد: جنگ اسرائیل در غزه، جنگ روسیه در اوکراین، توافقات امنیتی با عربستان، مهار چین، اختلاف با اتحادیه اروپا، کانادا و مکزیک و درگیری تعرفه‌ای با همه کشورهای جهان. سوال این است که پرونده هسته‌ای ایران در این میان چقدر برای آمریکا اهمیت دارد که مجبور شود برای حل و فصل آن امتیاز بزرگی بدهد؟ برخی که به نتایج مثبت مذاکرات امیدوارند معتقدند همین موضوع باعث می‌شود ترامپ ترجیح دهد هر چه زودتر و در نتیجه با سختگیری و پافشاری کمتر این پرونده را ببندد و با چالش کمتر به پرونده‌های دیگر رسیدگی کند.

در طرف مقابل، نگاه بدبینانه به موفقیت گفت‌وگوها تصویر را طور دیگری می‌بیند: هر کدام از این پرونده‌ها نیاز به خرج سرمایه سیاسی و دیپلماتیک دارند، در نتیجه وقتی کار بالا بگیرد، اولین گزینه ترامپ برای صرفه‌جویی و رسیدن به توافقی با مخالفانش در داخل، رهاکردن چشم‌انداز توافق با ایران خواهد بود، به‌خصوص اگر نتواند تفاوت کافی بین توافق خودش با توافق دوران باراک اوباما، رئیس‌جمهور دموکرات سابق ایجاد کند.

در این میان البته باید توجه داشت که تقریباً در تمام پرونده‌هایی که اشاره شد، ایران به عنوان بازیگر حضور دارد. از این رو شاید در مسیر توافق با ایران، ترامپ بتواند دستاوردهایی در دیگر حوزه‌ها نیز داشته باشد، یا برعکس، با بازگشت به تقابل با ایران و گزینه‌های این مسیر، بتواند بار خود را در دعواهای دیگر سبک‌تر کند.

نکته دیگر، نقش و جایگاه عربستان سعودی است. مقامات عربستان البته مثل خیلی‌های دیگر موضع مثبتی نسبت به این گفت‌وگوها داشته‌اند. ریاض در این مدت دید و بازدیدهایی هم با تهران داشته است. در عین حال، عربستان خود در حال گرم‌کردن برای ورود به زمین بازی هسته‌ای است. برنامه هسته‌ای در دستور کار عربستان هم قرار گرفته و بر سر این موضوع هم بیش از همه با آمریکا تعامل خواهد کرد. از این رو، این مسئله را باید در نظر گرفت که امتیازات احتمالی که تهران در این گفت‌وگوها دریافت خواهد کرد، مسلماً به خواسته‌های ریاض در مذاکراتش با آمریکا تبدیل خواهند شد.

مثلاً اگر ایران حق غنی‌سازی را حفظ کند، احتمالاً عربستان هم خواستار اجازه غنی‌سازی در خاک خودش باشد؛ و این خواسته‌ای نیست که آمریکایی‌ها به راحتی به آن تن بدهند. بعید است که آمریکایی‌ها به دو قطب از چهار قطب قدرت در خاورمیانه (ایران، عربستان، ترکیه و امارات) اجازه دهند که در کنار اسرائیل اجازه غنی‌سازی در خاک خود را داشته باشند. اگر این اتفاق رخ دهد، به زودی ترکیه نیز خواهان غنی‌سازی در خاک خود خواهد شد.

برای بررسی و تحلیل این مسائل، به سراغ دو کارشناس برجسته حوزه سیاست خارجی ایران رفتیم و نظرات آن‌ها را جویا شدیم. مهدی ذاکریان، دانشیار دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین‌الملل و حیدرعلی مسعودی استادیار دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین‌الملل، هر کدام قرائت خود را از روند و چشم‌انداز گفت‌وگوهای ایران و آمریکا ارائه کرده‌اند که در ادامه می‌خوانید. 

آمریکایی‌ها در بحث غنی‌سازی صفر ایران چقدر جدی هستند؟ و اینکه در این باره گاهی مواضع متناقض گرفته‌اند، چه معنایی دارد؟

 مهدی ذاکریان: آمریکا از اول جدی بود! آمریکایی‌ها نه دچار تناقض بوده‌اند و نه هستند. زمانی شاه ایران که تصمیم گرفت در صنعت هسته‌ای فعالیت کند و در برق و پزشکی و کشاورزی استفاده کند و حتی یک بار شاه درباره بمب اتم هم صحبت کرده بود، از همان زمان آمریکایی‌ها مخالف بودند. نه‌فقط درباره ایران، بلکه درباره همه کشورها، آمریکایی‌ها مخالف‌اند. معتقدند غنی‌سازی باید خارج از خاک سوئد، خارج از خاک ایران، خارج از خاک اوکراین، انجام شود، بعد چیزی که مورد مصرف است به میزانی که نیاز دارند، بهشان داده شود.

تنها مورد استثنا که به وجود آمد و آمریکایی‌ها از این مخالفت عدول کردند، توافق برجام بود و این مایه شگفتی و حیرت سایر اعضای 1+5 شد. چون آمریکایی‌ها هیچ جا چنین نکردند. در مقدمه قطعنامه ۲۲۳۱، شورای امنیت تصریح می‌کند که این امتیازی است که به ایران داده می‌شود و موجب حق برای سایر کشورها نمی‌شود، یعنی به صورت اختصاصی و ویژه چنین امتیازی فقط در تاریخ روابط بین‌الملل به ایران داده شد.

طبیعی است که داخل ایران، کسانی که آن‌گونه به توافق برجام می‌تاختند؛ چون برجام امتیازی ویژه به ایرانیان در تاریخ روابط بین‌الملل می‌داد. الا این استثناء، آمریکایی‌ها همه جا و درباره همه کشورها، درباره مسئله غنی‌سازی نظر مخالف داشتند.

بنابراین آمریکایی‌ها در موضوع غنی‌سازی خیلی جدی‌اند، ضمن اینکه الان ایران امتیازات بالایی در مذاکرات در دست ندارد؛ البته ایران می‌تواند امتیازات جدیدی برای خودش بسازد. اگر این دیپلمات‌ها یا تصمیم‌گیران ارشد ما به اندازه آقای دکتر ظریف مهارت و دانش داشتند، یا کسانی که در تاریخ ایران داشتیم، مثل [عباسعلی] خلعتبری یا [احمد] میرفندرسکی یا حتی اساتید و کارشناسان پس از انقلاب مثل آقای دکتر [هرمیداس] باوند اگر بودند، می‌دانستند که چگونه برای ایران در این شرایط نظام بین‌الملل امتیازهای جدید به وجود بیاورند.

چون شرایط به گونه‌ای است که ایران می‌تواند، وضعیتی به وجود بیاورد که بتواند با برگ‌های برنده خودش در نظام بین‌الملل، امتیازهای بزرگ کسب کند. منتهی می‌دانید که ایران برگ‌هایی را که در خاورمیانه داشت از دست داد. از طرف دیگر همین حالا فرصت‌هایی هست، مانند مسائل صلح در خاورمیانه، یمن، اوکراین، افغانستان، اختلافات ارمنستان و آذربایجان، رقابت ترکیه و عربستان و مصر، از آن بالاتر، نقار و کدورتی که میان اروپا و ترامپ وجود دارد.

مکرون اخیراً پیشنهاد شناسایی دولت فلسطین را مطرح کرد اما هیچ‌کس در جهان اسلام از جمله ایران توجه نکرد، وقتی مکرون دارد صحبت از شناسایی دولت فلسطین می‌کند، یعنی یکی از قدرت‌های عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل دارد فرصت بزرگی به جهان اسلام پیشنهاد می‌کند، ولی خب می‌بینید استقبالی نشد. ایران اگر هوشمند بود می‌توانست از چنین فرصتی استفاده کند. فرصت‌های عظیم اقتصادی و همکاری در زمینه‌های گمرکی و بازرگانی و اقتصادی و سرمایه‌گذاری نفت و گاز و امثالهم هست، مخصوصاً با توجه به جنگ تعرفه‌ای که در گرفته‌است؛ با چین، با هند، با ژاپن، با سایر کشورها.

تصمیم‌گیرانی که ما داریم گمان می‌برند و داخل ایران هم چنین منعکس می‌کنند که سیاست خارجی آمریکا متعارض است. نه متعارض نیست. اتفاقاً شگردشان این است که یک بار اعلام می‌کنند که ما اجازه می‌دهیم و یک بار می‌گویند که باید کامل برچیده شود. او شما را پای میز مذاکره آورده است و آرام‌آرام کاری می‌کند شوکرانی را که باید سر بکشید ناخواسته بپذیرید و چنین شرایطی را دیکته می‌کند.

اگر در گذشته پمپئو اعلام می‌کرد ۱۲ شرط است که باید بپذیرید و بعد بیایید پای میز مذاکره، امروز تکنیک آمریکا این شده که می‌گوید ما هیچ شرطی نداریم ولی همه آن ۱۲ شرط را دارد آرام‌آرام به شما تزریق می‌کند و این تزریق شروط آمریکاست که می‌بینید. بدون اینکه امتیازی هم به شما داده شود. حیدرعلی مسعودی:‌واقعیت این است که در میان مقامات و مشاورین اطراف ترامپ، همچنان دو نگاه در رابطه با ایران وجود دارد، یکی غنی‌سازی صفر و دیگری غنی‌سازی محدود. افرادی مانند آقای [مارکو] روبیو، وزیر خارجه، طرفدار غنی‌سازی صفر در ایران هستند و گروه دیگری مثل آقای [جی‌دی] ونس، [معاون اول رئیس‌جمهور دونالد ترامپ] معتقدند که اصرار بر غنی‌سازی صفر می‌تواند به شکست مذاکره با ایران منجر شود.

هر چقدر که در مذاکرات جلوتر آمده‌ایم، انگار موضع اعلامی آقای ترامپ و آقای [استیو] ویتکاف، به دیدگاه اول، یعنی دیدگاه غنی‌سازی صفر نزدیک‌تر شده است. باید توجه کنیم که دیدگاه ترامپ نسبت به مذاکرات با ایران، اول محصول نیاز مبرم آقای ترامپ به کسب یک دستاورد در حوزه سیاست خارجی است؛ دوم ناشی از ساده‌سازی مسائل بین‌المللی پیچیده است و سوم تأثیر دیدگاه مشاورین نزدیک اوست؛

بنابراین مواضع اخیر ترامپ درباره برنامه هسته‌ای دربرگیرنده برخی تناقضات و دوگانگی‌هاست. از یک طرف شاهد تمایل ترامپ به توافق با ایران و بازنمایی آن به مثابه یک دستاورد بزرگ سیاست خارجی هستیم. از طرف دیگر، ترامپ درصدد است که توافقی بهتر از برجام با ایران امضا کند تا بتواند از آن به‌عنوان ابزار تحقیر دموکرات‌ها در سیاست داخلی آمریکا استفاده کند.

بنابراین هدف اصلی آمریکا را بیش از آنکه در منع غنی‌سازی در ایران بدانم، در رسیدن به توافق بهتر از برجام می‌دانم که به تعبیر ویتکاف توافقی با ویژگی‌های ترامپی است. اگرچه برخی مانند ترامپ و ویتکاف از کنارگذاشتن کامل برنامه غنی‌سازی ایران صحبت کردند، در عین حال تأکید می‌کنند که هدف آمریکا جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. ترامپ به‌طور خاص اشاره می‌کند که حاضر است استدلال‌های ایران درباره داشتن برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز را بشنود و این مسئله این روزنه امید را باز نگه می‌دارد که شاید بتوان به راه‌حل مرضی‌الطرفینی درباره غنی‌سازی رسید.

 مذاکره بر سر این موضوع ممکن است؟ چه امتیازاتی از سوی تهران می‌تواند موجب شود که آمریکا غنی‌سازی در ایران را بپذیرد؟

 مهدی ذاکریان:  مسائل منطقه، مسائل مهمی است که برای آمریکا هم ارزش دارد، از جمله بقای اسرائیل و امنیت اسرائیل، کنترل گروه‌هایی که از منظر ایالات متحده آمریکا موجب ناامنی برای نیروهای آمریکایی در منطقه می‌شوند، مسئله اوکراین و روسیه و عدم تجهیز روسیه؛ ولی اینکه آمریکایی‌ها بیایند به خاطر این مسائل اجازه غنی‌سازی را بدهند، دست‌کم می‌شود گفت که برای بالای 3/67 درصد محال است، آن هم در خاک ایران. مگر اینکه 3/67 درصد باشد که آن هم ضرورت راه‌اندازی و تولید برق است.

همین هم از اساس در آمریکا، چه در کنگره و چه در دستگاه ترامپ و چه نزد ترامپ مطلوب نیست. در نهایت نوع نگاه‌شان این است که غنی‌سازی بیرون باشد و تحت نظارت ما میزانی که نیاز دارید مصرف کنید به شما ارائه شود. فعلاً چنین می‌بینند؛ اما اینکه آیا در نهایت اجازه داده شود خب با این روند، هیچ‌کس نمی‌تواند پیش‌بینی دقیقی داشته باشد.

حیدرعلی مسعودی: طبعاً همان‌طور که دولت آمریکا درصدد رسیدن به توافقی بهتر از برجام برای اقناع نخبگان داخلی آمریکا و بازنمایی آن به مثابه یک موفقیت در حوزه سیاست خارجی است، دولت ایران هم به دنبال توافقی بهتر از برجام است. بهتر از برجام، برای ایران به این معناست که ایران امتیازات هسته‌ای کمتری بدهد و امتیازات بیشتری در حوزه رفع تحریم دریافت کند. با این منطق، ایران نه‌تنها به غنی‌سازی صفر تن نخواهد داد، بلکه حاضر نخواهد بود که ذخایر اورانیوم غنی‌شده خودش را به راحتی از ایران خارج کند؛ مگر اینکه این اقدام در چند مرحله و بعد از اقدامات متناظر آمریکا در رفع تحریم‌های اولیه و ثانویه بر علیه ایران انجام شود.

ضمناً توجه داشته باشیم که اساساً گره مذاکرات منتهی به برجام زمانی باز شد که آمریکا در دوران اوباما از اصرار خودش بر غنی‌سازی صفر دست برداشت و مذاکرات سری کانال عمان را آغاز کرد؛ بنابراین برخلاف ادعاهای منتقدان برجام در ایران که این توافق را عامل تخریب زیرساخت‌های هسته‌ای ایران می‌دانستند، باید پذیرفت که برنامه هسته‌ای ایران اکنون به درجه‌ای از پیشرفت رسیده که پذیرش غنی‌سازی صفر از سوی ایران به نظر دور از ذهن می‌رسد، البته باید مواضع واقعی و اعمالی طرف آمریکایی در میز مذاکره را مبنای تحلیل قرار بدهیم نه مواضع عمومی و اعلامی‌شان که حاوی تناقضات زیاد است.

با توجه به اعلام مکرر مقامات ایرانی درباره خط قرمز بودن غنی‌سازی در خاک ایران و تداوم مذاکرات در دور چهارم، می‌شود گفت که احتمالاً طرف آمریکایی به این نتیجه رسیده که ایران منع غنی‌سازی در خاکش را نمی‌پذیرد؛ اما آمریکا می‌تواند از طریق افزایش فشار تبلیغاتی و دیپلماتیک بر ایران، امتیازات بیشتری در سایر مسائل فنی هسته‌ای، مثل سطح غنی‌سازی مجاز، کمیت و کیفیت سانتریفیوژها و میزان ذخایر مجاز اورانیوم غنی‌شده در ایران دریافت کند و امتیازات بیشتری از ایران در این حوزه‌ها بگیرد.

مسئله دیگر چشم‌انداز هسته‌ای عربستان است. عربستان خود نقشه‌هایی برای شکل‌دهی به برنامه هسته‌ای خودش دارد و به اعتقاد برخی از این نظرگاه به برنامه هسته‌ای ایران نگاه می‌کند، یعنی هر امتیازی که به ایران داده شود، عربستان هم خواهد خواست. این مسئله چه تأثیری ممکن است روی گفت‌وگوها داشته باشد؟

 مهدی ذاکریان: عربستان علاقه‌مند نیست ایران امتیازات بزرگتری به دست بیاورد. این روشن و شفاف است. عربستان و همین‌طور امارات و سایر کشورهای منطقه مایل نیستند که در رقابت انرژی هسته‌ای جا بمانند؛ بنابراین امتیازی که به ایران داده شود، عربستان چند برابرش را مطالبه می‌کند، چون عربستان مدعی است برخلاف ایران بازیگری مطلوب در روابط بین‌الملل است؛ عنصری است که درباره ناامنی در دریای سرخ پیشاپیش هشدار داده بود و با حوثی‌های یمن مبارزه می‌کرد که از منظر قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت سازمان ملل گروه شورشی محسوب می‌شود.

همین‌طور با گروه‌هایی مانند القاعده زاویه داشته است. البته از زمان محمد بن‌سلمان، همواره عربستان امتیازات وسیعی از همه کشورها دریافت کرده است. از طریق خود ترامپ توانسته به سخت‌افزارهای مورد نیاز به راحتی دسترسی پیدا کند؛ به راحتی توانسته از تکنولوژی کشورهای پیشرفته برای بازسازی عربستان بهره ببرد؛ چهره عربستان را به لحاظ حقوق بشری در دنیا تصحیح کرده است و وضعیت عربستان را به لحاظ فهم عمومی و افکار عمومی جهانی مناسب کرده است؛ در راستای حفظ محیط زیست و بهره‌برداری صحیح از آب اقدام کرده است.

طبعاً اگر ایران هر امتیازی به دست بیاورد، به صورت اتوماتیک چندبرابرش متوجه عربستان خواهد شد. حیدرعلی مسعودی: عربستان یکی از مهم‌ترین متحدان سنتی آمریکا در منطقه خاورمیانه بوده و هست. رهبران کنونی عربستان روابط عمیق و نزدیکی با ترامپ دارند و به همین دلیل عربستان به عنوان اولین مقصد سفر رسمی ترامپ انتخاب شده است.

بعد از احیای روابط سیاسی ایران و عربستان با میانجیگری چین، نه‌تنها تنش‌ها بین دو کشور کاهش یافته بلکه پادشاه عربستان با ارسال پیام به رهبری ایران، نشان داد که حامی حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات ایران و آمریکاست، چراکه هر گونه تنش نظامی جدید در آمریکا و خاورمیانه می‌تواند آسیب‌های فراوانی به پروژه‌های توسعه اقتصادی عربستان وارد کند؛ بنابراین برخلاف دوران برجام، عربستان سعودی نگاه مثبتی به توافق جدید احتمالی میان ایران و آمریکا دارد و اگر خبر لغو عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل به عنوان پیش‌شرط همکاری‌های امنیتی و هسته‌ای آمریکا و عربستان تأیید شود، می‌توان انتظار داشت آمریکا درصدد است که همراهی کامل عربستان با توافق هسته‌ای جدید احتمالی با ایران را از این طریق به دست بیاورد. 

در مجموع اختلاف نظر موجود در واشنگتن درباره پذیرش یا عدم پذیرش غنی‌سازی محدود در ایران می‌تواند به عنوان عامل فشار بر ایران و چانه‌زنی با ایران عمل کند ولی به نظر می‌رسد که رویکرد اصلی ترامپ رسیدن به توافق بهتر از برجام با ایران است و شاید حاضر شود غنی‌سازی محدود در ایران را بپذیرد و در عوض امتیازات دیگری در سایر موضوعات هسته‌ای از ایران بگیرد.

طبعاً هدف ایران هم رسیدن به توافق بهتر از برجام است که می‌تواند در قالب سازوکار تضمین عملی تعهدات طرف مقابل از طریق انجام گام‌به‌گام تعهدات و نگه‌داری ذخایر اورانیوم غنی‌شده در خاک ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یا رقیق‌سازی و صادرات مرحله‌ای آن در مقابل رفع عملی تحریم‌های اولیه و ثانویه دنبال شود.

ویژه روز
تصویر روز
خبر های روز