
بیمه درمانی در سال جاری مساوی با صفر
بیست و هشتم اسفند ۱۴۰۳، تعرفههای پزشکی سال ۱۴۰۴ رسماً اعلام و بیست و نهم اسفند ابلاغ شد. این میزان رشد تعرفهها در مقایسه با افزایش ۲۸، ۲۴ و ۳۵درصدی تعرفهها در سه سال گذشته، یک صعود قابل توجه در قیمتها به شمار میرود. میانگین رشد تعرفههای پزشکی بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ فقط ۱۴درصد بوده ولی حالا تعرفهها با یک جهش بلند، سر به فلک کشیدند.
با این حساب، آنچه «هزینههای نرمافزاری درمان» خوانده میشود اعم از ویزیت پزشکان عمومی و متخصص، هتلینگ و خدمات کلینیکی و پارکلینیکی از ابتدای امسال ۴۶درصد گران شده است! با این حال، گرانی درمان به اینجا ختم نمیشود. آنچه «هزینههای سختافزاری درمان» نامیده میشود ازجمله دارو و تجهیزات پزشکی نیز با حذف ارز ترجیحی این بخش در سال جاری هم یک رشد قیمت چند برابری داشته است.
یک بیمار قلبی در توصیف شرایط امروز از گرانی بیش از ۲۰۰درصدی داروها در بهار امسال خبر میدهد. این بیمار که قند هم دارد، از نایاب شدن قرص «متفورمین گلوکوفاژ» که توصیه شده پزشکان متخصص است و گویا وارداتیست، انتقاد دارد و میگوید: هر جا گشتم، این قرص نیست. اگر هم زمانی پیدا شود، قیمتش چند برابر شده است.
برآیند این آزادسازیها، هم نرمافزاری و خدماتی و هم سختافزاری، کالاییسازی بینظیر درمان است؛ به گونهای که مزدبگیران به خصوص بازنشستگان و سالمندان یا بیماران خاص، از این هیولای مهیب به شدت میترسند؛ هیولایی که در این شرایط بهتر است به سمتش نروی، کنج خانه بشینی و با بیماری و درد بسازی تا شمع حیاتت خاموش شود.
وعده ناکام آقای وزیر
این همه در حالیست که وزیر بهداشت بارها وعده داده که قرار نیست بار حذف ارز ترجیحی و عدم اختصاص ارز دولتی به دارو و درمان، گریبان مردم را بگیرد و «بیمهها» باید افزایش قیمت را گردن بگیرند. برای مثال در میانه اردیبهشت، وزیر بهداشت رو به دوربین تلویزیون و در جواب خبرنگار صداوسیما و خطاب به مردم، در توضیح تصمیم جدید دولت برای حذف ارز ترجیحی دارو و تجهیزات پزشکی از ابتدای امسال و گرانتر شدن قیمت این اقلام به دلیل حذف ارز ترجیحی اعلام کرد که به سازمانهای بیمهگر دستور داده مابهالتفاوت قیمت دارو و تجهیزات پزشکی را به جای دریافت از مردم، از منابع بیمهای پرداخت کنند.
محمدرضا ظفرقندی افزود: «طبق دستوری که وزارت بهداشت در مورد تغییرات قیمت تجهیزات پزشکی و دارو صادر کرده، امسال بیمههای پایه موظفند مابهالتفاوت افزایش قیمت دارو و تجهیزات پزشکی (به دنبال حذف ارز ترجیحی از دارو و تجهیزات پزشکی) را تقبل کنند».
حیدری: بیمه تکمیلی سقف پرداخت دارد و با افزایش شدید هزینهها، خیلی زود این سقف پر میشود. در مورد آزمایشها و خدمات پاراکلینیکی هم همین است. با اولین آزمایشی که میدهی سقف پرداخت تمام میشود
اما این دستور آقای وزیر مبنی بر افزایش نیافتن سهم پرداخت مردم، روی اجرا به خود ندیده است چون اساساً با دستور نمیشود قواعد و اصول بیمهای را تغییر داد. تعرفههای بیمه پایه ثابت و محدود است و سالهاست که بیمه پایه کمخاصیتتر از همیشه شده است. قرارداد بیمه تکمیلی و سقف پرداختهای آن هم مشخص است و تغییری نکرده لذا چطور آقای وزیر از دستور به بیمهها خبر میدهد بدون اینکه قراردادها و ضوابط تغییر کند؟ اصلاً مگر بیمهها ازجمله بیمه پایه تامین اجتماعی توان این را دارند که بیش از این، سهم درمان به بیمهشدگان بپردازند؟
سقف بیمهای که زود پر میشود
یک بازنشسته شرکت البرز غربی که بیمهشده تامین اجتماعیست، مدتیست درگیر بیماری سرطان شده است. او که در بیمارستانی در قزوین بستریست، میگوید: یک آزمایش دادم ولی برای آزمایش دوم گفتند سقف بیمه تکمیلیات پُر شده و باید تمام مبلغ را آزاد بپردازی!
او ادامه میدهد: هزینه همان آزمایش اول ۱۱ میلیون تومان شد ولی بیمه تکمیلی فقط ۲ میلیون و خوردهای به من برمیگرداند. خلاصه بگویم بیمه تکمیلی برای من سرطانی یعنی کشک، یعنی هیچی!
«محمد کردی» رئیس کانون بازنشستگان استانداری البرز نیز با اشاره به افزایش ۴۶درصدی تعرفههای پزشکی سال ۱۴۰۴ در بخش خصوصی گفت: اگر ویزیت پزشکان در سال گذشته و امسال را مقایسه کنید متوجه میشوید ویزیت پزشکان عمومی و تخصصی افزایش ۵۵ تا ۸۹درصدی داشته که این میزان رشد قیمت باعث شده هر بازنشسته با بیمه تکمیلی فقط از دو بار ویزیت استفاده کند که با توجه به وضعیت جسمانی بازنشستگان، این تعداد پاسخگوی نیازهای درمانی آنان نیست.
این یعنی بیمه تکمیلی بازنشستگان، هزینه ویزیت پزشک را هم کفاف نمیدهد تا چه برسد به خدمات بستری، کلینیکی و پاراکلینیکی!
افزایش بیسابقه پرداخت از جیب مردم
بابت درمان
اما چرا وعدههای وزیر بهداشت و مقامات دولت چهاردهم محقق نشد و همانطور که کارشناسان پیشتر هشدار داده بودند، پرداخت از جیب مردم در بخش درمان بیش از ۱۰۰ یا حتی ۲۰۰درصد افزایش یافت؟
ظفرقندی: طبق دستور وزارت بهداشت، امسال بیمههای پایه موظفند مابهالتفاوت افزایش قیمت دارو و تجهیزات پزشکی (به دنبال حذف ارز ترجیحی از دارو و تجهیزات پزشکی) را تقبل کنند
«علیرضا حیدری» کارشناس رفاه و تامین اجتماعی در این رابطه میگوید: تفاوت معناداری بین تعرفههای بیمه پایه و تعرفههای دولت در بخش دولتی و خصوصی وجود دارد و همین موجب سقوط سطح پوشش بیمه شده و پرداخت ریالی مردم افزایش چشمگیر یافته. مثلاً وقتی بیمهشده تامین اجتماعی در بخش دولتی ویزیت میشود، ۳۰درصد مبلغ به عنوان فرانشیز از بیمار گرفته میشود. ۷۰درصد هزینه، تعهد بیمه است اما چون تعرفهها گران شده، مبلغ ریالی این ۳۰درصد به شدت افزایش یافته. در بخش خصوصی سهم پرداخت بیمار از این هم بیشتر است و پرداخت مابهالتفاوت تعرفههای خصوصی و دولتی برعهده خود فرد است. در مجموع افزایش ۴۶درصدی تعرفهها، فشار زیادی به مردم وارد آورده و پرداخت از جیب را بیسابقه افزایش داده است.
حیدری در مورد بیمه تکمیلی و پرداختهای ناچیز آن گفت: بیمه تکمیلی سقف پرداخت دارد. مثلاً در خدمات بستری سقف تعهد ۸۰ میلیون تومان است. پارسال این ۸۰ میلیون تومان معنادار بود چون قیمت تخت آیسییو ۱۰ میلیون تومان بود. الان همان تخت مثلاً ۱۵ یا ۲۰ میلیون تومان شده، در نتیجه خیلی زود این سقف تمام میشود و دیگر معنایی ندارد. در مورد آزمایشها و خدمات پاراکلینیکی هم همین است. با اولین آزمایشی که میدهی سقف پرداخت تمام میشود.
این کارشناس رفاهی با بیان اینکه «تعهدات بیمهای حتی گوشهای از هزینههای درمان را پوشش نمیدهد در نتیجه اثربخش نیست و بیشتر موجب گرفتاری مردم شده» ادامه داد: وعده دولت که با گران کردن تعرفهها و حذف ارز ترجیحی درمان، پرداخت از جیب مردم زیاد نمیشود، محقق نشد. یادمان نرود عمده درمان سرپایی مردم از بخش خصوصیست و عدد تعرفهها در این بخش، عدد درشتیست و چون خرید از بخش غیردولتیست (اعم از درمانگاه، فیزیوتراپی و رادیولوژی)، سازمانهای بیمهگر فقط تعرفههای دولتی را پوشش میدهند و سهم عمده پرداخت بر دوش بیمار میافتد. این هزینههای سنگین درمان را حتی بیمههای تکمیلی هم پوشش نمیدهند و لاجرم مردم گرفتار شدهاند. به اینها گرانی دارو و تجهیزات پزشکی را هم بیفزایید.
بنبست پیش روی بازنشستگان بیمار
به این ترتیب، یک بازنشسته معدن زغالسنگ که بعد از سالها کار با دستمزد ناچیز در تونلهای زیرزمینی و خاک زغال خوردن، حالا گرفتار سرطان شده، باید پسانداز خود و خانواده را تمام و کمال خرج کند تا بتواند فقط چند آزمایش پزشکی اولیه را انجام دهد. این بازنشسته همان ابتدای کار به بنبست خورده و لابد، قید شیمیدرمانی و درمان سرطان را میزند. او بعد از نثار جان و سلامتی در معادن این مملکت، حالا در مقابل هزینههای درمان، درمانده است و این معدنکار بازنشسته توان مقابله با هیولایی به نام هزینههای درمان را ندارد.
حقیقت، به غایت دردناک است؛ آزادسازی بینظیر هزینههای درمان، راهی جز انصراف از درمان و انتظار برای مرگ، برای اکثریت بیماران به خصوص کارگران بازنشسته باقی نگذاشته است. بیمه تکمیلی بازنشستگان آب رفته و دیگر کارکرد خاصی ندارد و مردمان فرودست در گرداب عمیق بیماری گرفتار آمدهاند وقتی قرار نیست قایق نجات از راه برسد.