
در جهنم فومن چه خبر است؟
طی روزهای گذشته بازسازی جهنم در شهر فومن و مراسم نمایشی برخی مفاهیم دینی، چون آتش جهنم، پل صراط و مواجهه با نکیر و منکر، بهصورت بصری با بازتاب گستردهای در میان مردم همراه بوده است. این اجرا که با هدف ترویج مفاهیم آخرت و عبرتآموزی طراحی شده بود، بازخوردهای مختلفی را در فضای مجازی به دنبال داشت و بسیاری آن را غیر متناسب در شرایط امروز جامعه داشتند و برخی از مدرسان حوزه علمیه، آن را اقدامی بدون الویت در میان مردمی دانستند که با هزاران مشکل و سختی دست و پنجه نرم میکنند.
این در حالی است که طی قرن ها، یکی از دغدغههای هنرمندان، نشان دادن جهنم و سفر اخروی برای تلنگری به جهان امروز بوده است. شاید مشهورترین آنها، کتاب سه جلدی «کمدی الهی» نوشته دانته آلیگری باشد که در جلد دوم، به توصیف هفت طبقه دوزخ میپردازد. این کتاب با نگاهی عمیق به انسان، اخلاق، مذهب، تأثیرات گستردهای بر فرهنگ و هنر غرب گذاشته است. بخش دوزخ که آغازگر سفر دانته است، تصویری نمادین از مجازات گناهکاران ارائه میدهد. دانته در این بخش، انسان را به تأمل درباره اعمال خود و عواقب اخلاقی و اخروی آنها دعوت میکند. دوزخ با ترسیم هزارتویی پیچیده، نشاندهنده سقوط اخلاقی فرد و جامعه است و مفهومی از عدالت الهی را در ذهن خواننده شکل میدهد. اما پایان جلد دوم، هدف اصلی دانته نبوده و او در جلد سوم، با نام بهشت، تصویری شاعرانه و فلسفی از تعالی روح انسان ارائه میدهد. دانته در این بخش، سفری به اوج کمال و حضور الهی را روایت میکند. بهشت، برخلاف دوزخ و برزخ، فضایی نورانی، سرشار از عشق و دانایی است که تجلی وحدت و هماهنگی آفرینش با خداوند را به تصویر میکشد. تأثیر بهشت، برخلاف خشونت و ترس دوزخ، بر زیبایی، امید و رحمت الهی تأکید دارد. موضوعی که در بازسازی جهنم در فومن کمتر به آن پرداخته شده و از دید کارشناسان و صرفا با نمایش وهم دین، رحمت اللهی را تا حدودی نادیده گرفته است.
بس نبود آیا برای مردم حسرتنصیب.
اما در کنار همه نظریات کارشناسان و صاحب نظران همچون غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، فعال سیاسی و نماینده ادوار مجلس، که گفته: «فومن شهر مزین به افرادی مانند آیت الله بهجت فومنی بوده است که یک عنصر صددرصد بهشتی است، اما چرا باید کاری کنیم که این شهر تبدیل به جهنم شود؟ این کار بسیار نابخردانه است. من هم پیشنهاد میکنم که برای اینکه این هزینه هدر نرود، این سه هزار مسئول از روی پل صراط فرضی رد شوند و با نکیر و منکر مواجه شده و به هفت حجره و آتش بروند.» شعری از افشین علا، شاعر و فعال سیاسی اصلاحطلب منتشر شد که بازتاب جالبی در رسانههای مجازی داشت، «در خبر خواندم که در فومن، جهنم ساختند! -زاغه از زقّوم در اقلیم زمزم ساختند/ خاک گیلان را که پهلو میزند خود بر بهشت- از چه رو خاکسترآلود جهنم ساختند؟ / هم دل دریا از این آئینهی دق سوختند- هم به چشم سبز جنگل، سرمه از غم ساختند/ هم بهشت رودخان و جنت ماسوله را- شرمگین از خندههای اهل عالم ساختند/ صاحب جام جهانبین بودهاند ایرانیان- عینک از دوزخ چرا بر دیدهی جم ساختند؟ / این نمایش را برای عبرت غارتگران- یا پی ترساندن ابناء آدم ساختند؟ / شاهکاری اینچنین را در ادارات وطن/ ساخت یک مجموعه، تنها یا که با هم ساختند؟! / هیزمش را از حیاط خانه و باغات خویش- یا ز بیتالمال این ملت فراهم ساختند؟ / بس نبود آیا برای مردم حسرتنصیب/ آنچه در این سالها از فقر و ماتم ساختند؟ / بی جهنم نیز چیزی از جهنم کم نداشت- این بنای کج که از آه دمادم ساختند».
اما به بهانه این شعر و با افشین علا، شاعر و فعال سیاسی اصلاحطلب «آرمان امروز» گفتوگویی انجام داد. وی در رابطه با ساخت جهنم در فومن میگوید: «البته این رویداد، یکی از چندین رویداد مشابه بود که رسانهای شد و مردم و رسانهها به آن واکنش نشان دادند. شاید پروژه از دید سازندگان دارای خصوصیات و اهداف تعریف شدهای باشد، ولی اعتراض و واکنش مردم، از جمله شعر خود من، یک تلنگر به متولیان فرهنگی کشور بود. متأسفانه اینگونه اقدامات و رویدادها در اختیار برخی از نهادهاست و با تغییر دولتها ماهیت آنها تغییر پیدا میکند. همانطور که مردم در شبکههای اجتماعی نسبت به این موضوع واکنش نشان دادهاند، در عین حال، استقبال هم کردهاند و فیلمهایی از آن منتشر شده است. کسی منکر حُسن انجام این کار نیست؛ این یک اقدام فرهنگی و دینی است که یادآور و تلنگری به انسان است که نباید همهچیز را در دنیای امروز فدا کند و به فکر قیامت نباشد. ولی موضوعی که میتوان در رابطه با ساخت جهنم گفت این است که در کوران حوادث و مشکلات مردم، اولویتهای ما در حوزه فرهنگی این نیست، هرچند که این اقدام زیبا و در راستای نظر مخاطبان باشد. ما اولویتها را فراموش کردهایم؛ اولویت ما، سامانبخشی به روحیه نسلی است که سرگردان ماندهاند و این نسل، در تغییر گذار از سنت به مدرنیته، حوزه تکلیف خود را نمیدانند. در این میان، نه مبلغهای دینی توانستهاند این نسل را از سردرگمی نجات دهند و نه نهلههای روشنفکری که گرایشهای سیاسی دارند، نتوانستهاند چهرهای منصفانه از راه خلق اثر و ذهنی برای مخاطبان نسل امروز ترسیم کنند. من به شعر معترض، منتقد، اجتماعی و سیاسی همچنان پایبند و معترف هستم، اما بازهم نمیخواهم این موج، رهگذر باشد. شعر من، تلنگری است به مسئولان امور فرهنگی، تا بدانند کار کردن برای این نسل، که همه مظاهر و جلوههای تمدنی دنیای امروز را از طریق فضای مجازی و دستگاههای ارتباط جمعی میبیند، با این شیوههای شعاری و ابتدایی نمیتواند مؤثر باشد.»
آرمان انقلاب، رحمت و زیباییهای دین اسلام بود
چند روز پیش بود که آیت الله سید محمدعلی ایازی مدرس حوزه با اشاره به ویدئو فضاسازی جهنم گفت: امروز مردم از مشکلات اقتصادی، فقر، ناکارآمدی، کمبود برق و گاز، مشکلات آب و دهها مسئله ناترازی رنج میکشند. بعد میخواهید رنج بیشتری به آنها تحمیل کنید. جهنم چیست؟ همینها به تنهایی جهنم است و بعد هم این را به حساب دین میگذاریم. با این توصیف، اما افشین علا باور دارد که «با توجه به استعدادها و ظرفیتهای موجود در قالب امور فرهنگی، متأسفانه تا زمانی که امور فرهنگی کشور سلیقهای اداره میشود و تفاوتی ندارد که چه جناح سیاسی سر کار باشد، همین وضعیت ادامه خواهد یافت. شاید برخی از چهرهها به یک جشن و پایکوبی ساده در نقطهای از کشور معترض شوند یا برخی دیگر به این اتفاق که در فومن افتاده و بهنوعی وهم دین محسوب میشود، و این نشانگر مشکل ما در دو نگاه متفاوت است. در حالی که فرهنگ و تمدن اسلامی ایران ظرفیتهای بسیاری برای حل این موضوع دارد. ما ملتی هستیم که در فرهنگ دیرینه خود به یک معدل رسیدهایم، از سفر دنیا به آخرت و امور اخروی. اما ارائه این موضوع در قالب جذابیتهای روز، مستلزم ورود چهرههای کارشناس و صاحبنظر است. نمیتوان در فلان دستگاه فرهنگی، با نگاه رفاقتی و سلیقهای، پروژهها را به افراد و دوستان سپرد. موارد دیگری هم هست؛ مثل مستندها، کتابها، نشستها، سمینارها و جشنوارهها که کمترین خروجی را دارند و حتی یک نفر را هم جذب نمیکنند. در حالی که ما به یک روزمرگی افتادهایم، انقلاب اسلامی ما با زیباییها و جذابیتهای دینی و اخروی در دل مردم جا باز کرد. تا زمانی که با شناخت اولویتهای جامعه، درک شرایط جامعه و الزامات زمان، اینگونه رویدادهای فرهنگی مواجه نشوند، باز هم با بازتاب منفی روبهرو خواهند شد.» وی در پایان صحبت هایش خاطرنشان میکند: «اگر ما بخواهیم دین اسلام را تبلیغ کنیم، باید جنبههای رحمانی آن را تبیین کنیم؛ همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، انقلاب اسلامی با همین رویکرد توانست یک نسل را متحول کند. امام (ره) پایهگذار انقلاب اسلامی بود و در کنار ایشان، شهید مطهری، دکتر شریعتی و دیگران، چهرههایی بودند که وظیفه جذب نسل آن روز با مفاهیم دینی را بر عهده داشتند و واقعاً کتابها و مطالب بسیار زیبا و تأثیرگذاری از زبان فرهنگی قبل از انقلاب داشتند. مردم و قشر جوان جذب اساتید، حوزهها، پیامهای امام (ره)، دانشگاهها، کتابهای دکتر شریعتی، آموزههای شهید مطهری و آیتالله طالقانی شدند. دلیلش وجوه رحمانی دین اسلام بود. اما امروز متأسفانه «شعار» جای «منبر» را گرفته است و این یک نقطه ضعف در کارنامه فرهنگی ما به حساب میآید.»