
نگاهی به کارنامه غلامرضا قاسمیان؛یک چهره پرمناقشه
روزنو :انتشار ویدئویی از غلامرضا قاسمیان در جریان سفر حج، که حاوی انتقاداتی تند از وضعیت فرهنگی عربستان سعودی بود، بار دیگر نام این روحانی شناختهشده را در معرض توجه افکار عمومی قرار داد. اما سابقه فعالیتهای قاسمیان، صرفاً به یک سخنرانی در مکه ختم نمیشود و بررسی گذشته او، تصویری روشنتر از روندهای فکری و سیاسی وی بهدست میدهد.
غلامرضا قاسمیان از جمله روحانیونی است که در سالهای اخیر بارها مواضعی اتخاذ کرده که با سیاستهای کلان جمهوری اسلامی در تعارض قرار گرفته است. به گفته برخی حاضران در وقایع سال ۱۳۹۴، قاسمیان در شب حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران و نیز همچنین پیشتر در سال 1390در ماجرای حمله به سفارت انگلستان، به عنوان سخنران پیش از حادثه در یکی از هیأتهای محل تجمع، با اظهارات احساسی و تهییجی زمینهساز این اقدامات شد؛ حوادثی که با تذکر و انتقاد صریح مقام معظم رهبری مواجه گردید و هزینههای قابل توجهی برای کشور در حوزه روابط بینالملل و دیپلماسی خارجی به دنبال داشت.
چندی پیش، حسن روحانی، رئیسجمهور وقت، این حملات را یکی از دلایل تضعیف فضای پسابرجام و مخدوش شدن تلاشهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد: «در تیرماه ۹۴ که ما با ۱+۵ توافق کردیم، تا ۲۷ دی ۱۳۹۴ که این توافق اجرایی شد، چند توطئه اجرا کردند که این توافق شکسته شود: در کویت خانهای را که پر از اسلحه بود لو دادند، فردی که در ایران ۱۹ سال مخفی بود، فرستادند به لبنان و دستگیرش کردند، به عبری نوشتند ما میخواهیم اسرائیل را نابود کنیم و بالاخره سفارت عربستان را اشغال کردند. همه اینها بازی بود برای اینکه برجام اجرایی نشود. البته اینها روی پرده بود، پشتپرده هم اتفاقاتی بود که الان گفتنی نیست.»
قاسمیان همچنین در مقاطع مختلف، اظهارات جنجالی دیگری نیز مطرح کرده است. از جمله در جریان انتقام موشکی ایران پس از ترور شهید حاج قاسم سلیمانی، او اصالت حمله به پایگاه عینالاسد را زیر سؤال برد؛ اظهارنظری که واکنش منفی گستردهای در میان تحلیلگران و جریانهای انقلابی به همراه داشت. این در حالی بود که رهبر انقلاب اسلامی، این عملیات را «یومالله» خوانده و آن را شکستن هیمنه نظامی ایالات متحده آمریکا ارزیابی کرده بودند.
از دیگر مواضع جنجالبرانگیز قاسمیان، تعبیر ترور حاج قاسم سلیمانی به عنوان «تنبیه مردم ایران» بود؛ تفسیری که با انتقادهای گستردهای از سوی افکار عمومی و جریانهای نزدیک به مقاومت مواجه شد. این تعبیر پیش از این نیز در بیانیهای منتشره در شهریور ۱۳۹۹ از سوی وی مطرح شده بود که در آن، برجام را «مولود حرام» و محصول ستون پنجم داخلی خوانده بود و با لحنی شدیداللحن، خروج فوری از برجام و NPT را راه نجات ملت ایران دانسته بود. قاسمیان در آن پیام، شهادت سردار سلیمانی را «تطهیر و تنبیه الهی ملت ایران» توصیف کرده و مواضعی آشکاراً مخالف با سیاستهای رسمی کشور اتخاذ کرده بود.
در موضعگیریهای اجتماعی نیز، قاسمیان بارها به نقد ساختار حکمرانی پرداخته و با عباراتی تند از آنچه «بیصداقتی نظام در ارائه آمار» مینامد انتقاد کرده است. وی در یکی از سخنرانیهای خود گفته است: «اگر آماری به ما بدهند، پیشفرض ما این است که دروغ است... بیایید انقلاب را یک بار از نو ویرایش کنیم.» او حتی ماجرای گرانی بنزین در آبان ۹۸ را پروژهای برای امنیتیسازی اعتراضات و سرکوب همزمان همه مطالبات مردم عنوان کرده بود.
این سخنان در حالی مطرح میشود که خود قاسمیان پیشتر بدون داشتن سابقه روشن در حوزه کتابداری، با حمایت سیاسی، به ریاست کتابخانه مجلس شورای اسلامی منصوب شده بود؛ سمتی تخصصی که عملکرد پرحاشیه وی در آن، مورد انتقاد بسیاری از کارکنان باسابقه و ناظران قرار گرفت. اکنون برای برخی ناظران، این پرسش مطرح است که چگونه میتوان از یکسو به ناکارآمدی ناشی از نادیده گرفتن تخصص اعتراض کرد، و از سوی دیگر خود در یکی از همان مناصب، سابقه مدیریت مسئلهدار برجای گذاشت.
قاسمیان همچنین از جمله مروجان چندهمسری در فضای رسانهای کشور بوده و با طرح این مسئله در قالب یک «راهحل اجتماعی»، بارها موضوع را در منابر، برنامههای تلویزیونی و رسانههای رسمی طرح کرده است؛ رویکردی که با مخالفت جدی کارشناسان حوزه خانواده و نیز بخشهایی از حوزویان همراه شده است.
مسیر رشد رسانهای قاسمیان نیز بدون حمایت نهادهای اثرگذار نبوده است. وی که فارغالتحصیل دانشگاه صنعتی شریف است، در سالهای گذشته با حمایت محمدباقر قالیباف، به ریاست کتابخانه مجلس رسید. هرچند در سالهای اخیر از قالیباف فاصله گرفت و به جریانهایی متمایل شد که بهطور مستقیم زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت میکنند.
نکته قابل توجه آن است که خود قاسمیان و محمدمهدی قمی، رئیس فعلی سازمان تبلیغات، هر دو از حوزه علمیهای برخاستهاند که در بستر دانشگاه صنعتی شریف شکل گرفته و با نگاهی خاص به روحانیت و تبلیغ دینی فعالیت میکند.
برنامه تلویزیونی «محفل» که با حمایت مستقیم سازمان تبلیغات اسلامی تهیه و تولید شد، نقشی مهم در بازگرداندن قاسمیان به سطح اول رسانهای کشور ایفا کرد. در ماجرای اخیر نیز، خبرگزاری مهر – به عنوان رسانه رسمی وابسته به این سازمان – نخستین رسانهای بود که خبر بازداشت احتمالی قاسمیان را منتشر کرد و در تنظیم روایت رسانهای نقش برجستهای ایفا نمود.
طبق برخی شنیدهها، قاسمیان با دعوت یکی از فرزندان آیتالله العظمی مکارم شیرازی و به عنوان همراهان کاروان وابسته به دفتر این مرجع تقلید، به عربستان سفر کرده بود. با انتشار محتوای جنجالی اخیر و بازداشت او از سوی نیروهای سعودی، گزارشهایی تأییدنشده حکایت از آن دارد که برخی از روحانیون وابسته به دفتر این مرجع نیز به دلیل ارتباط با قاسمیان مورد بازجویی قرار گرفتهاند؛ مسئلهای که هنوز از سوی منابع رسمی تأیید یا تکذیب نشده است.
از جمله نکات قابل تأمل در حادثه اخیر آن است که، علیرغم آنکه در محتوای منتشرشده از قاسمیان هیچ اشارهای به موضوع قدس شریف یا کشتار مردم مظلوم غزه وجود نداشت، وی در بدو بازگشت به کشور، این ماجرا را به حمایت از مقاومت فلسطین تعبیر کرد. این تغییر در روایت، در کنار برخی تلاشها برای تطهیر موضوع، سؤالاتی را درباره اهداف اصلی انتشار ویدئو در افکار عمومی ایجاد کرده است.
همچنین علیرغم آنکه برخی مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی، انتشار این ویدئو را اقدامی «خارج از مصلحت» دانسته و مدعی شدهاند که این کلیپ در فضای خصوصی منتشر شده و بهصورت ناخواسته در معرض عموم قرار گرفته است، خود قاسمیان در اظهاراتش پس از بازگشت، از «سناریویی» سخن گفته که در آن، با علم به تأثیرگذاری و ظرفیت رسانهای موضوع، تصمیم به طرح آن مطالب گرفته شده بود؛ اظهاراتی که با ادعای اولیه سازمان تبلیغات در تناقض قرار دارد.
پرسش اصلی در این میان آن است که تا چه اندازه میتوان از چهرههایی با سابقه اقدامات حاشیهساز و مواضع متضاد با سیاستهای کلان نظام، حمایت رسمی و رسانهای به عمل آورد، بدون آنکه این حمایتها به هزینهای سنگین برای مشروعیت و انسجام روایت رسمی کشور تبدیل شود.
سیدهادی حکیم