
نتایج پیشنهاد آمریکا به ایران!

در حالی این «اطلاعات» ناهمگون و گیجکننده درباره محتوای طرح پیشنهادی آمریکا منتشر میشود که تا قبل از سخنان امروز جمعه رهبری سکوتی در این باره در ایران برقرار بود. از این واکنش هم پیداست که طرح آمریکا برآورنده خواستههای کلیدی تهران نیست.
به گزارش روزنو،صابر گل عنبری، تحلیلگر مسائل بین الملل در این رابطه میگوید: شاید حل معمای توئیت دو روز پیش ترامپ در فهم تناقضات پیشگفته راهگشا باشد. وی در این پست مخالفتش را با هر نوع غنیسازی اورانیوم در ایران اعلام کرد. زمان انتشار این توئیت بلافاصله پس از گزارش اکسیوس درباره پذیرش غنیسازی محدود ۳ درصدی بود. این احتمال وجود دارد که اظهارنظر ترامپ درباره به صفر رساندن غنیسازی در ایران واکنشی به این گزارش اکسیوس باشد؛ اما نه صرفا با انگیزه تکذیب بلکه کنترل سریع آثار این خبر در شوراندن لابیهای یهودی و اسرائیلی و جمهوریخواهان مبنی بر این که دولت ترامپ به ایران اجازه غنیسازی میدهد و آن را به رسمیت شناخته است.
است که ترامپِ خودشیفته در تصمیمگیریها چندان گوشش بدهکار این و آن نیست، اما این بدان معنا نیست که وقتی پای اسرائیل در میان باشد، احتیاط نکند و بیگدار به آب بزند.
از این نظر احتمالا اسرائیل در پشت انتشار خبر موافقت ترامپ با غنیسازی محدود ۳ درصدی در ایران قرار دارد. باراک راوید خبرنگار اکسیوس که این خبر را درز داد، روزنامهنگار مشهور اسرائیلی است که در سایت عبری واللا هم فعال است و ارتباطات نزدیکی با ارکان دولت اسرائیل دارد.
در کنار آن هم نتانیاهو سریعا همان روز با وزیر خارجه آمریکا تماس گرفت و درباره مذاکرات گفتوگو کرد.
صرف نظر از صحت و سقم اطلاعات منتشر شده از طریق راوید، در هر دو حالت، هدف فشار در داخل آمریکا بر ترامپ برای پرهیز از دادن هر گونه امتیازی است.
به نظر میرسد که آمریکا در پیشنهاد خود «موقتا» با سطح غنیسازی ۳ درصدی برای «زمانی محدود» کنار آمده است که البته در کنار دیگر شروط مطرح شده در پیشنهاد، آخر خواسته آمریکا در این خصوص توقف کامل غنیسازی است.
اما اسرائیل و مخالفان توافق در آمریکا نگران این هستند که مبادا «پذیرش موقت» غنیسازی اورانیوم در ایران به «امری دائمی» تبدیل شود. به همین علت هم سریعا خبر موافقت ترامپ با غنیسازی موقت و محدود را درز دادند و همین باعث شد که ترامپ آن توئیت را بلافاصله منتشر کند.
اگر از همین منظر به قضیه نگریسته شود، میتوان گفت که گزارش دیگر رسانههای آمریکایی از جمله نیویورک تایمز به نقل از «مقامات» دولت ترامپ تنها چند ساعت پس از ارسال پیشنهاد به ایران مبنی بر مخالفت «قاطع» واشنگتن با هر نوع غنیسازی در این طرح در واقع تلاشی سریع و نوعی روایتسازی زودهنگام بوده است که اصل پذیرش موقت غنیسازی را تحت الشعاع قرار دهد و بر آن سرپوش بگذارد؛ تا عبوری بیصدا و موقت از این گره در مسیر توافق صورت گیرد؛ به امید این که در نهایت با راهاندازی کنسرسیوم غایت صفرسازی غنیسازی بومی نیز محقق شود.
از این رو، این تناقضگوییها در رسانههای آمریکا را میتوان به وجود قسمی «جنگ رسانهای پنهان» میان ترامپ و مخالفان هر گونه امتیاز مهمی به ایران در هر توافقی در آمریکا و اسرائیل ربط داد.
از این جهت نه صرفا در این مورد و این پرونده بلکه در دیگر پروندههای منطقهای و جهانی نیز در مواجهه با انتشار اطلاعاتی در رسانهها به نقل از «مقاماتی» باید با وسواس زیاد برخورد کرد؛ به این علت که این دست مطالب «تولید» خود رسانه نیست بلکه نقل قول از «منابعی» است که هدف اطلاعرسانی صرف نیست و غالبا هدفمند و با انگیزههای دیگری است. در عین حال هم حالا که رسانههای نام آشنا و سنتی در سایه گسترش سوشیال مدیا، دیگر مثل گذشته مزیت انحصار خبر رسانی سریع درباره حوادث و اتفاقات را از دست دادهاند، معمولا به رقابتی تنگاتنگ با یکدیگر در انتشار «دیتای پنهان و انحصاری» در پروندههای حساس و جنجالی روی آوردهاند. قبل از انتشار این اطلاعات هم معمولا امکان راستیآزمایی وجود ندارد و همان «مقامات و منابع دولتی» نیز متناسب اهداف و بازی سیاسی و رسانهای خود «اطلاعاتی» را درز میدهند.
اما به اصل موضوع که برگردیم، باید دید پذیرش موقت غنیسازی در توافقی موقت میتواند راهگشای مسیر پر پیچ و خم توافق باشد یا این اتفاق در گیر و دار دیگر شروط پیشنهاد ترامپ و مخالفت شدید مخالفان آن کان لم یکن میشود