
چمدانهایی که با خاطرات پر میکشند!
مهاجرت- فرودگاه امامخمینی ساعت ۳ صبح. در یک طرف مادری روی شانههای پسرش اشک میریزد که با یک چمدان کوچک عازم جغرافیایی دیگر است. پسر در آغوش مادر آهسته و با بغض زمزمه میکند: «نگران نباش، برمی گردم». در یک طرف دیگر زوجی جوان چشم از هم برنمی دارند و دست در دست هم با بغض و لبخند منتظرند تا یکی، دیگری را برای رفتن بدرقه کند. بی شک در این ساعتهای ساکت و خلوت صبح زمان برای آنهایی که مهاجرند کندتر از همیشه میگذرد. آدمهایی که همه زندگی شان را در یک چمدان جا میدهند تا به دلایل مختلف خانه و خانواده را ترک کنند، اما واقعا چند نفر در سال با بغضی در گلو و امیدی در قلب قدم به سوی ناشناختهها میگذارند؟
آشفتگی آمار مهاجرت از ایران
به گزارش روز نو، در شرایطی که بسیاری از کشورها سیاستهای مشخص و سختگیرانهای برای کنترل مهاجرت دارند، در ایران موضوع مهاجرت بهویژه در بخش خروجی، با آشفتگی نهادی و آماری مواجه است. در حالی که وزارت کشور برنامههایی برای بازگرداندن اتباع غیرمجاز افغانستانی دارد، وضعیت مهاجرت خروجی بهویژه مهاجرت تحصیلی تقریبا فاقد دادههای دقیق و نهاد مسئول است.
بهرام صلواتی، پژوهشگر مهاجرت و رئیس سابق رصدخانه ملی مهاجرت در یادداشتی که دی ماه سال گذشته در اختیار ایرنا قرار داده بود، تاکید میکند که در نبود آمار داخلی چارهای جز اتکا به آمار کشورهای مقصد نیست. بر اساس این دادهها، در سال ۲۰۲۴، بیش از ۱۱۰ هزار دانشجوی ایرانی در ۱۰ کشور اصلی مشغول به تحصیلاند، رقمی که نسبت به سال ۲۰۲۰، رشد ۸۲ درصدی را نشان میدهد! رشد سریع مهاجرت تحصیلی نیز در بازه زمانی ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ هشداردهنده است.
چالش مهاجرتهای فردی برای افراد متاهل
محمدرضا ذوالفقاری، جامعهشناس فرهنگی و عضو انجمن جامعهشناسی ایران، در گفتوگو با هفتصبح درباره پیامدهای روانشناختی و اجتماعی مهاجرتهای فردی در میان زوجهای جوان میگوید: به لحاظ روانی و روانشناختی، فردی که ازدواج میکند، بهویژه اگر زمان کمی از ازدواجش گذشته باشد، در مرحله حساسی از حیات عاطفی قرار میگیرد. مرحلهای که به اصطلاح «گل روابط زناشویی» نامیده میشود. در این مرحله، زن و شوهر بهدنبال شکلگیری پیوندهای عاطفی عمیقی هستند و این روابط عاطفی تا حد زیادی نقش اساسی در جامعهپذیر شدن زوجین، تطبیقپذیری و نرم شدن آنها در برابر یکدیگر ایفا میکند.
او میافزاید: در ابتدای زندگی مشترک، میزان درگیری یا اصطکاک، اعم از کلامی یا رفتاری، بین زوجین معمولا بیشتر است، چراکه دو جنس مخالف با پسزمینههای فرهنگی متفاوت تلاش میکنند در کنار یکدیگر زندگی کنند. این فرایند، مانند ساییده شدن دو فلز، در گذر زمان به نرمی و سازش تبدیل میشود، اما در شرایطی که یکی از زوجین بهدلیل مهاجرت ناچار به ترک محل زندگی مشترک میشود، چه به شهری دیگر و چه به کشوری دیگر، این فرایند اصطکاک و همسازی به تعویق میافتد یا از بین میرود.
این مدرس دانشگاه توضیح میدهد: در چنین شرایطی، فرصت زیستن در کنار یکدیگر و سپری کردن مراحل طبیعی سازگاری از بین میرود. حتی اگر این زوجین گاهگاهی به شهر خود بازگردند، ممکن است به دلیل فقدان تعاملات پیشین و عاطفی، تصمیم به فرزندآوری بگیرند، بدون آنکه مرحله اصلی شناخت و تعامل واقعی را پشت سر گذاشته باشند.
به باور این جامعهشناس، زوجین در چنین شرایطی با چالشهایی روبه رو میشوند که پیشتر فرصت تجربه یا مدیریت آنها را نداشتهاند. این چالشها بهمراتب جدیتر میشود، چراکه سن افزایش یافته، فرزند در زندگی آنها حضور دارد و حل مسائل دیگر به سادگی گذشته ممکن نیست.
ذوالفقاری در پاسخ به این سوال که مهاجرتهای فردی در میان زوجهای جوان تا چه حد میتواند منجر به طلاق شود، اظهار میکند: در این زمینه آمار مشخصی وجود ندارد و واقعیت این است که این موضوع نیازمند یک کار میدانی و پیمایشی جدی است تا بتوان تاثیرات آن را بهصورت علمی سنجید، اما در هر صورت، ریسک چنین ازدواجهایی بالاست.
آسیب مهاجرت بر والدین سالمند
عضو انجمن جامعهشناسی ایران در ادامه به پیامدهای روانی مهاجرت برای جوانان و تاثیر آن بر والدین نیز اشاره میکند و میگوید: در فرهنگی مانند ایران که مراقبت از والدین سالمند یک اصل ارزشی و اجتماعی است، زمانی که فرزندان به سن اشتغال و مسئولیت میرسند، والدینشان نیز معمولا به سن نیاز به مراقبت میرسند. اگر فرزند در کنار آنها نباشد، این وظیفه مهم بهدرستی انجام نمیشود و زندگی برای سالمندان، پیچیدهتر و دشوارتر میشود.
ذوالفقاری با اشاره به کمبود زیرساختهای لازم در جامعه ایران برای حمایت از سالمندان و افراد کمتوان، یادآور میشود: ما حتی برای کسانی که در اثر جنگ دچار آسیب و جانبازی شدهاند هم شرایط شهری و اجتماعی مناسبی فراهم نکردهایم. حال آنکه این موضع در مورد والدینی که نیازمند حمایت فرزندان مهاجرشان هستند، خود به یک بحران خاموش تبدیل شده است.
به گفته این کارشناس، معمولا خانوادهها به حمایت فرزند امید میبندند، اما زمانی که فرزند در شرایط مهاجرتی حضور ندارد، این امید به ناامیدی تبدیل میشود و خانواده در معرض آسیبهای جدیتری قرار میگیرد. او در پایان، با اشاره به تجربههای شخصی و مشاهدات میدانی خود میگوید: مواردی را در جامعه دیدهام که فرزندان مهاجرت کردهاند و به دلایل مختلف، والدین خود را از دست دادهاند. این افراد تا مدتها با نوعی ترومای روانی زندگی میکنند. تروماهایی نظیر اینکه: چرا نبودم؟ چرا ندیدمش؟ چرا در لحظه آخر کنارش نبودم؟ این پرسشها برای فردی که از نظر عاطفی حساس باشد، میتواند تا پایان عمر در ذهن او باقی بماند.
تبعات روانی مهاجرت جوانان
ریحانه صبورنژاد، روانشناس و رواندرمانگر نیز در گفتوگو با هفت صبح در پاسخ به پرسشی درباره تبعات روانی مهاجرت جوانان میگوید: یکی از موارد مهمی که باید پیش از مهاجرت مورد توجه قرار گیرد، مراجعه به روانشناس و دریافت مشاوره در چند جلسه برای آمادگی روانی است. مهاجرت یکی از بحرانهای شناختهشده در روانشناسی است و هر فردی، فارغ از ویژگیهای شخصیتیاش، توان مواجهه با این بحران را ندارد.
وی ادامه میدهد: فرد مهاجر در معرض دوری از خانواده، قرار گرفتن در میان افراد جدید و واکنشهای اجتماعی و روانی ناشناختهای قرار میگیرد. بسیاری از جوانان حتی در کشور خود تجربه تنهایی یا سفر مستقل ندارند. این تغییرات میتواند اضطراب، ترس از دست دادن و فشارهای روانی شدیدی ایجاد کند.
صبورنژاد با استناد به تجربیات بالینیاش ادامه میدهد: بسیاری از مراجعان در ابتدای مهاجرت دچار اختلال در تنظیم خواب، اضطرابهای جسمی و مشکلات سازگاری با تفاوتهای زمانی و اقلیمی میشوند. به همین دلیل، آمادگی روانی پیش از مهاجرت ضروری است. همچنین در مقصد نیز باید از حمایتهای اجتماعی، چه از سوی خانواده و چه نهادهای غیردولتی بهرهمند شوند.
خوابگاه، تنهایی، تروما
این روانشناس به یکی از مشکلات شایع میان دانشجویان مهاجر اشاره میکند و میافزاید: اقامت در خوابگاهها و مواجهه با هماتاقیها خود بهتنهایی یکی از چالشهای روانشناختی مهم است. ناسازگاریهای ناشی از تفاوتهای فرهنگی یا شخصیتی میتواند منجر به آسیبهای عاطفی و روانی جدی شود. افزایش مهارتهای زندگی، از جمله مسئولیتپذیری، مهارت نه گفتن، توان مدیریت تنش و آمادگی برای پذیرش مسئولیتهای فردی، باید پیش از مهاجرت صورت گیرد. بسیاری تنها بر تقویت زبان تمرکز میکنند و سلامت روان را نادیده میگیرند. این غفلت ممکن است در سالهای بعد به احساس پشیمانی و بیگانگی منجر شود.
صبورنژاد با اشاره به نقش رسانهها در تصویرسازی اغراقآمیز از زندگی در خارج از کشور، یادآور میشود: رسانهها باید واقعیتهای مهاجرت و مشکلات آن را نیز بازتاب دهند. بسیاری از افرادی که برای تحصیل میروند، اساسا ظرفیت علمی یا روانی ادامه مسیر را ندارند و بازمیگردند. تصویری که از خارج در ذهن جوانان ساخته میشود، اغلب با واقعیت فاصله دارد.
آشیانه خالی و غربت پدر و مادر در وطن
این رواندرمانگر در ادامه درباره تاثیر مهاجرت فرزندان بر والدین اظهار میکند: در این خصوص پدیدهای به نام «آشیانه خالی» وجود دارد که در مواردی میتواند بسیار بحرانی شود. در این پدیده، والدینی که فرزندان را در کنار خود ندارند، احساس تنهایی شدیدی پیدا میکنند و ممکن است دچار افسردگی و اضطراب شوند. این وضعیت بهویژه در والدین سالمند که نیاز به حمایت دارند، بسیار نگرانکننده است.
صبورنژاد به پیامدهای مهاجرت ناهمزمان در زوجهای جوان نیز میگوید: زوجهایی که تازه ازدواج کردهاند و بهصورت جداگانه مهاجرت میکنند، اغلب با آسیبهای جدی روانی و ارتباطی مواجه میشوند. یکی در ایران میماند و دیگری مهاجرت میکند و این فاصله باعث بروز تنشهای عاطفی، احساس تنهایی و حتی فروپاشی رابطه میشود.
او با اشاره به مراجعات متعدد چنین زوجهایی برای مشاوره تاکید میکند: توصیه ما این است که زوجها تا زمانی که امکان مهاجرت همزمان برایشان فراهم نشده، صبر کنند. بهویژه زوجهایی که بلافاصله پس از ازدواج تصمیم به مهاجرت میگیرند، باید توجه داشته باشند که با دور شدن از خانواده، فشار روانی ناشی از بحران مهاجرت بر بحران تثبیت زندگی مشترک افزوده میشود.
در پایان این گزارش به مادر و پدری که فرزندشان را با اشک بدرقه میکنند تا به سمت ناشناختهها برود و به همسری که با لبخندی لرزان دست عزیزش را قبل از پرواز میفشارد، فکر میکنم و با این احساس چمدان این گزارش را میبندم؛ البته با کلمات نه با قفل و بند. به خودم که جای همه آنها نشستهام میگویم: «یادت باشد آنچه در فرمهای اقامت و آمارهای بینالمللی نمینویسند؛ رنج خاموش والدین، سوگهای ناتمام برای فقدانهای پیش بینی نشده و گسستهای عاطفی و روانی است که فرصت فکر کردن به آنها مهاجرت را کمی قابل تحملتر میکند.»
«ترکیه» مقصد اصلی دانشجویان ایرانی
ترکیه با میزبانی از حدود ۳۰ هزار دانشجوی ایرانی و رشد ۱۵۸ درصدی، به اصلیترین مقصد تحصیلی ایرانیان بدل شده و کشورهای کانادا، آلمان، ایتالیا و آمریکا در جایگاههای بعدی قرار دارند. مقایسه دادههای آماری آخرین سال موجود با سال پایه ۲۰۲۰ میلادی نشان میدهد میزان رشد تعداد دانشجویان ایرانی در سه کشور ایتالیا (۲۱۱ درصد)، ترکیه (۱۵۸ درصد) و استرالیا (۱۰۳ درصد) و بعد از آنها، نرخ رشد تعداد دانشجویان ایرانی در سه کشور انگلیس (۹۸ درصد)، کانادا (۷۹درصد) و روسیه (۷۵ درصد) قابل توجه است.