
زیبا کلام مشکل اصلی پزشکیان را بازگو کرد! چیست؟
این سوال را با صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب مطرح کرده است.
به گزارش روز نو زیباکلام معقتد است مهمتر از عملکرد دولت باید به مساله سرمایه اجتماعی نظام حاکمیتی پرداخت که پزشکیان هم بخشی از آن است. به اعتقاد او تا زمانی که دولت همراهی مردم را نداشته باشد، هیچ یک از مشکلات حل نخواهد شد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*یک سال از روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان گذشته. شما عملکرد دولت را چطور در پاسخ به مطالبات عمومی ارزیابی میکنید؟
به نظر من عملکرد دولت مساله نیست؛ بلکه سوال این است که چرا پزشکیان اینگونه آمده استغاثه میکند که برق و آب نداریم و بنزین را همینطوری یارانه میدهیم؟
واقع مطلب این است که مشکل دولت آقای پزشکیان این نیست که آب و برق ندارد یا اینکه بنزین را لیتری ۷۰-۸۰ هزار تومان وارد میکند و لیتری سههزار تومان میفروشد. اینها هیچکدام مشکل اصلی آقای پزشکیان نیست. مشکل اصلی او این است که سرمایه اجتماعی خود را مدتهاست از دست دادهاند.
نداشتن سرمایه اجتماعی مهمتر از بیآبی و بیبرقی است
نداشتن سرمایه اجتماعی مهمتر از نداشتن آب و برق و مانند آن است؛ چراکه بدون اعتماد عمومی و پشتوانه مردمی، نه میتوان از مردم خواست که کمتر آب و برق استفاده کنند و نه میتوان توضیح داد که تا چه زمانی باید بنزین را لیتری ۷۰ یا ۸۰ هزار تومان وارد و سههزار تومان فروخت. تا وقتی پشتوانه مردمی نباشد، مردم کمک نکنند و همراه نشوند، هیچیک از مشکلات آب، برق، گاز یا بنزین حل نخواهد شد.
آقای پزشکیان کمکم دارد متوجه میشود که هر گامی برای اصلاح وضعیت اقتصادی کشور، که اینگونه فغان او را برانگیخته، نیازمند پشتوانه مردمی است. متأسفانه تنها درصد اندکی از مردم از مسئولان حمایت میکنند و اکثریت چنین حمایتی ندارند. بنابراین، تا زمانی که او یا هر دولت و مسئول دیگری اعتماد عمومی را احیا نکند و سرمایه اجتماعی ازدسترفته را بازنگرداند، کاری از پیش نخواهد رفت و نهایتاً مجبور خواهند بود همچنان استغاثه کنند و کاسه «چه کنم» در دست بگیرند.
* در این یک سال چه اتفاقی افتاده که فردی مثل شما میگوید پزشکیان سرمایه اجتماعی خود را از دست داده است؟
در این یک سال اتفاق خاصی نیفتاده است؛ سرمایه اجتماعی از سالها پیش روند نزولی خود را آغاز کرده و کاهش یافته است. آقای پزشکیان هم به عنوان بخشی از نظام و حاکمیت، مشمول همین قاعده میشود. اولا، پارسال تنها ۴۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و همه آن ۴۰ درصد هم به آقای پزشکیان رأی ندادند؛ حدود نیمی از آنها به او رأی دادند. بنابراین، آقای پزشکیان در واقع نمایندگی کمتر از ۲۰ درصد مردم را به عنوان رئیسجمهور منتخب دارد. این سرمایه اجتماعی، مقولهای بسیار مهم است که متأسفانه مسئولان نظام کمترین توجهی به آن نمیکنند.
نظام وقتی به فکر مردم میافتد که با مشکل روبهرو شود
پس از اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸، رئیس وقت دانشگاه تهران، آقای دکتر نیلی، تعدادی از اساتید را گرد هم آورد و هر دو یا سه هفته یکبار جلسهای با حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر برای بررسی مشکل برگزار میکرد؛ این که چرا اعتراضات شکل میگیرد و آینده نظام باید به کدام سمت و سو برود؟ یکی از مهمترین بحثهایی که اساتید مطرح کردند این بود که سرمایه اجتماعی به سرعت در حال کاهش است. بحث میشد که چه باید کرد تا از این ریزش جلوگیری شود و اگر بنا باشد سرمایه اجتماعی احیا شود، از کجا باید شروع کرد؟
اما پس از آن، با روی کار آمدن دولت مرحوم رئیسی به عنوان رئیسجمهور و تغییر رئیس دانشگاه، آن هیئت و جمع دانشگاهی که دو تا سه سال وقت گذاشته و بیطرفانه تحقیق کرده و نظر داده بودند، بهطور کامل کنار گذاشته شدند؛ گویی اصلاً چنین جلساتی برگزار نشده بود.
متأسفانه نظام معمولاً زمانی به فکر مردم میافتد که با مشکل مواجه شود: وقتی اسرائیل حمله میکند، پوستر با عناوینی مثل «همه با هم» چاپ میشود؛ وقتی راهپیمایی ۲۲ بهمن است، مردم را صدا میزند؛ وقتی انتخابات است، به فکر حضور مردم میافتد. اما بعد از حمله اسرائیل، بعد از انتخابات و بعد از ۲۲ بهمن، هیچ توجهی به اعتبار و محبوبیت خود ندارد.
به باور من، چه آقای پزشکیان و چه هر رئیسجمهور دیگری، محال است بتواند بدون جلب اعتماد عمومی و برخورداری از پشتوانه مردمی، مشکلات آب، برق و بنزین را حل کند. دستکم بخشی از مردم باید همراهی کنند، اما اکنون این همراهی وجود ندارد و این، به نظر من، مشکل اصلی است.
تندروها کشور را به روز سیاه نشاندند
*الان این اعتماد عمومی چگونه شکل میگیرد؟
اول از همه باید بپذیرند که اعتماد عمومی را از دست دادهاند؛ اما مشکل اینجاست که کسی حاضر نیست بپذیرد چنین اتفاقی افتاده است. همانطور که پیش از مراجعه به پزشک باید قبول کنید که بیمار هستید، نظام هم باید بپذیرد که این مشکل وجود دارد. مشکل ما این است که بخشهایی از نظام، بهویژه جریانهای تندرو، اصلاً قبول ندارند که دچار مشکل و نارضایتی عمومی هستند و نیاز به درمان و اصلاح دارند. آنها تنها مشکل را این میدانند که «لیبرالها، پزشکیان و اصلاحطلبان چشمشان به آمریکا دوخته شده و میخواهند مذاکره کنند». این جریان تندرو که کشور را به این روز انداخته، تنها هنر خود را حمله به دیگران و مقصر دانستن آنها میداند و اساساً حاضر نیست بپذیرد که خودشان مشکل دارند.