
زندگی بعد از جنگ در تهران!
خبرنگار روزنامه اسپانیایی" ال پائیس" در سفر به تهران از وضعیت ایران دو ماه پس از جنگ ۱۲ روزه گزارش کرده و مینویسد با وجود گذشت ۲ ماه از جنگ و تلاش دولت ایران برای بازگرداندن روند عادی، اما فجایع انسانی بی شمار در دوره جنگ علیه غیرنظامیان و مناطق مسکونی و نگرانی از شروع دوباره جنگ، روند بازگشت به شرایط عادی را کُند کرده است.
به گزارش روز نو، "پاتریشیا سیمون" خبرنگار "ال پائیس" در گزارشی از تهران نوشت:
پس از بمبارانها و با فروکش کردن شوک اولیه، ایران در تلاش است تا به زندگی عادی بازگردد، در حالی که هنوز هم قربانیان درگیری با ایالات متحده و اسرائیل را تشییع میکند.
"شیرین" در حالی که در میان آوار یکی از بیش از ۴۰۰ ساختمان ویران شده در تهران در جریان آنچه اکنون جنگ ۱۲ روزه نامیده میشود، ایستاده است، فریاد میزند: "اگر ترور دانشمندان هستهای مشروع بود، باید اوپنهایمر را میکشتند. مردم اینجا فقط کار میکردند؛ ما هیچ ارتباطی با جنگ نداریم. چرا آنها به ما حمله میکنند؟ " این زن خانهدار در آپارتمانی زندگی میکرد که در اثر بمباران منفجر شده است.
در ساعات اولیه ۱۳ ژوئن گذشته (۲۳ خرداد ۱۴۰۴)، اسرائیل سلسله حملاتی را علیه ایران آغاز کرد که چند روز بعد با بمبارانهای ایالات متحده دنبال شد. آنها به تاسیسات هستهای و نظامی حمله کردند و همچنین به ساختمانهای مسکونی که به ادعای آنها محل سکونت دانشمندان برنامه هستهای ایران بود، حمله کردند.
این جنگ بر اساس آمار رسمی در نهایت پس از ۱۲ روز آتش باری متقابل متوقف شد و منجر به مرگ بیش از ۱۱۰۰ ایرانی و زخمی شدن بیش از ۵ هزار نفر شد. بیش از ۶۰۰ نفر از قربانیان جنگ در ایران غیرنظامیان بودند.
مهدی پناه در کنار مزار خواهرش "مریم" در گورستان بهشت زهرا، همان محل دفن بسیاری از کسانی که در دفاع ۸ ساله علیه حمله صدام جنگیدند، با تاسف میگوید: "خواهرم نظافتچی بود؛ او در حمله به زندان اوین جان باخت. او چه ربطی به جنگ داشت؟ " این مرد با گریه میگوید: "من هر روز برای دعا میآیم. به محض اینکه شنیدم موشک اصابت کرده است، به دنبالش رفتم. او هرگز ازدواج نکرد تا بتواند از والدینمان مراقبت کند. من خودم جسدش را پیدا کردم. "
در ورودی درمانگاه زندان اوین، تابلوی یادبود برخی از ۷۱ قربانی این حمله، از جمله پسری پنج ساله که هنگام ملاقات با پدرش - که او نیز کشته شد - جان باخت، نصب شده است. در کنار پروندههای پزشکی زندانیان، آوار تخریب ساختمان ریخته شده است.
ناگهان صدای زنی طنینانداز میشود: "میخواهم صحبت کنم! " او از یک برج آپارتمانی آسیبدیده فریاد میزند. گفت: "ما به کمک روانی نیاز داریم! این خیابان پر از اجساد تمام خانوادهها در ماشینهایشان بود. ما نمیتوانیم بخوابیم - ما هواپیماها را بالای سر دیدیم و آنها شروع به حمله کردند. اگر دوباره اتفاق بیفتد چه؟ "
دو ماه بعد از توقف جنگ، ایرانیان هنوز از جنگی که ظاهرا به هیچ یک از ۳ هدف اعلام شده خود نرسیده است، سرگردان هستند: پایان دادن به برنامه هستهای، از بین بردن ذخایر موشکی یا سرنگونی نظام حاکم بر ایران. با این حال، مردم نگرانند که این وحشت هر لحظه بازگردد.