
دخترانی که مجرد بودن را به ازدواج کردن ترجییح دادند!
فرصتی که به حسرت بدل میشود.
اما بد نیست روایت یکی از همسفران مترو با نگارنده این گزارش که حالا ۴۸ سال دارد و تا کنون ازدواج نکرده، بازگو کنیم تا نشانگر این موضوع باشد که شاید دختران و زنان در جامعه سنتی ایران که همواره با محدودیت همراه بودهاند و در گذشته چشم شان به دست شوهر بوده، و حالا به استقلال مالی رسیدهاند، فرصتی غیرقابل بازگشت است. زنی ۴۸ ساله که چادر پوشیده در کنارم نشسته بود، در یکی از شرکتهای بزرگ تهران کار میکرد و بیش از ۲۵ میلیون تومان در ماه، درآمد داشت.
اما زمانی که دخترم با من تماس گرفت، آه بلندی کشید و گفت: «خوش به حالت که ازدواج کردی و بچه داری! من موقعیتها و خواستگارهای زیادی را رد کردم و برای هر کدام یک بهانه آوردم، اصلا دلم نمیخواست که ازدواج کنم، اما حالا که سنم بالا رفته پشیمانم.» او در ادامه گفت: «با اینکه خانه دارم و چند خواستگار هم در این سن آمده، اما شرط آنها این است که یک مدت باهم باشیم یا با صیغه زندگی کنیم و بعد دواج رسمی. اما من این شرایط رو اصلا نمیخوام.
شاید بروم بهزیستی و یک بچه بیارم تا آخر عمر بزرگ کنم.»، اما ابعادی که در میان کلمات این زن، به چشم میآید، فرصتی است که از دست رفته و حالا به «حسرت» بدل شده است. بر اساس دادههای مرکز آمار ایران، تعداد زنانی که به سن تجرد قطعی رسیدهاند، در یک دهه اخیر رشد قابل توجهی داشته است. در تعریف علمی، «تجرد قطعی» به وضعیتی گفته میشود که فرد از محدوده سنی متعارف ازدواج عبور کرده و احتمال ازدواجش بسیار پایین است. ر اساس دادههای موجود تا سال ۲۰۲۳ میانگین سن ازدواج زنان تهرانی به ۲۸سال و مردان به ۳۲سال رسیده، البته ۴۰درصد زنان ۳۰-۳۵ساله تهرانی مجردند در حالی که این رقم در سال ۱۳۸۰ تنها ۱۵درصد بوده. بنابر گفتههای شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس از جمعیت دختران ۱۵ تا ۳۴سال در مجموع ۶میلیوننفر متاهلاند. این جمعیتشناس میگوید: «این در حالی است که میانگین سن ازدواج ۲۵.۵سال است، البته این رقم در دهههای اخیر حدود ۲سال افزایش داشته است.»
ازدواج به مثابه یک موضوع پرچالش
ازدواج در ایران با چالشهای متعددی روبهرو است؛ از فرآیند دشوار آشنایی پیش از ازدواج و اصطلاحاً «هندوانه دربسته» بودن آن، تا مسائل حقوقی و اقتصادی همچون مهریه، تقسیم داراییها و فشارهای معیشتی. افزون بر این، ضعف مهارتهای ارتباطی در میان جوانان و دخالت خانوادهها نیز مزید بر علت شده است. همین عوامل موجب میشود ازدواج به جای یک انتخاب ساده و طبیعی، به یک تصمیم پرریسک بدل شود. از منظر جمعیتشناسی، افزایش تجرد قطعی و کاهش ازدواج، پیامدهای مستقیم بر میزان فرزندآوری و ساختار سنی جامعه دارد. روند کنونی در ایران، مشابه با بسیاری از کشورهای صنعتی، میتواند به کاهش نرخ باروری و در نهایت سالمندی جمعیت بینجامد. این مسئله نه تنها آیندهی خانواده، بلکه پایداری اجتماعی و اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
ضرورت سیاستگذاری اجتماعی
کارشناسان تأکید میکنند که مقابله با پیامدهای منفی تجرد و کاهش ازدواج نیازمند سیاستگذاریهای جدی است. ایجاد نهادهای تخصصی در حوزهی جوانان، حمایتهای اقتصادی و فرهنگی از ازدواج، و همچنین آموزش مهارتهای ارتباطی و زندگی مشترک میتواند بخشی از راهکارها باشد. البته این سیاستها باید بر پایهی واقعیتهای اجتماعی و با پرهیز از اجبار و فشار شکل گیرد. پدیدهی تجرد و کاهش ازدواج نه تنها مسئلهای فردی، بلکه موضوعی اجتماعی، فرهنگی و جمعیتشناختی است. اگر سیاستگذاران با نگاهی آیندهنگرانه و علمی به آن نپردازند، جامعه با چالشهایی جدی در حوزهی جمعیت، خانواده و سرمایهی اجتماعی روبهرو خواهد شد.
آسیبهای جدی تجرد قطعی برای جامعه
اردشیر گراوند / تحلیلگر مسائل اجتماعی: مشکلاتی که اکنون در جامعه وجود دارد به نظام برنامهریزی ما برمیگردد که بهتر است سازمان مدیریت برنامه به وظایف اصلی خود بیشتر توجه کند. نبود تعادل منطقهای در پهنه کشور باعث فقر دائمی و مزمن شده و حجم بالای مهاجرت را سبب میشود که محصول بیمدیریتی است.
زمانی که مهاجرت رخ میدهد نسبت جنسی تغییر میکند باید نسبت مرد ۱۰۳ و زن صد باشد و این در تمام دنیا اثبات شده است. اکنون در شهرهای مهم و پرجمعیت کشور نیز این نسبت جنسی تغییر کرده است، بهطوری که در استانهای گیلان، تهران، کرمانشاه، کهگیلویه، سیستان، اصفهان، خراسان رضوی، این نسبت تغییر کرده و اگر سلامت اجتماعی میخواهیم باید جامعهای سالم داشته باشیم که اولین نشانه آن تعادل جمعیتی است. گیلان به زیر ۱۰۳ رسیده یعنی قطعا مهاجرت زیاد دارد در یزد نسبت مرد ۱۲۰ و زن صد شده که نشان دهنده برخی آسیبهای اجتماعی در آنجا است، خراسان رضوی نسبت صد شده است، یعنی مهاجرت زنان به مشهد به اندازهای است که دارد شهر زنانه میشود.
هنوز در کشور ما دیدگاهها نسبت به دخترانی که در سنین بالا مجرد هستند، چندان مناسب نیست. این نوع نگاه یک فشار روانی را روی فرد ایجاد کرده و این فشار روانی روی کیفیت نقشهای اجتماعی او تاثیرگذار است. همچنین تجرد قطعی اطمینان نسبت به آینده را در این افراد کاهش میدهد. به گفته او با ازدواج پویایی، انگیزه نسبت به زندگی سالم و حتی مسئولیت پذیری افراد افزایش مییابد. برای مثال در برخی مواقع تجرد قطعی میتواند در ممانعت از ارتقای جایگاه شغلی افراد نقش داشته باشد.
هم اکنون در شرایطی هستیم که نرخ باروری در جامعه نسبت به گذشته کاهش یافته است و تجرد قطعی نیز در کاهش زاد و ولد در جامعه تاثیر دارد. به گفته او افراد در سنین تجرد قطعی در صورت تمایل به ازدواج با معیارهایشان در سنین پایینتر نمیتوانند همسر انتخاب کنند. آنها در این شرایط مجبور به ازدواج با افراد مطلقه یا ازدواج با افرادی با فاصله سنی بیشتر از خود هستند. به گفته او نمیتوان اذعان داشت که اغلب افراد در سنین تجرد قطعی با چنین مشکلاتی مواجه هستند، اما لذت موجود در زندگی مشترک در زندگی تجردی نیست.