
آذری جهرمی: دولت باید نسبت به بیاحترامیها با بیتوجهی برخورد کند
این روزها با تحولاتی در کشور روبهرو بودیم؛ از تشکیل شورای دفاع تا حضور علی لاریجانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، پس از چند بار رد صلاحیت. تحلیل شما در این باره چیست؟
به نظر میرسد جنگ ۱۲ روزه تأثیرات عمیقی روی سیاستگذاری و مدل حکمرانی کشور خواهد داشت. البته نباید انتظار داشت تمام اتفاقات بهصورت یکشبه و انقلابگونه رخ دهد، اما اثرات مهمی در مدلها گذاشته است.
به گزارش روز نو تغییراتی که در نیروهای مسلح و دبیرخانه صورت گرفت ــ که جزو هستههای سخت امنیتی نظام کشور هستند ــ اگر تحلیل شود، سیگنالهایی از یک نگاه جدید را نشان میدهد.
عدهای پروژه داشتند که لاریجانی برای آن واژه «خالصسازی» را وارد ادبیات سیاسی کشور کرد
عدهای پروژهای در کشور داشتند که شخص علی لاریجانی برای آن واژهای به نام «خالصسازی» را وارد ادبیات سیاسی کشور کرد. این دیدگاه معتقد بود، ما جمهوریت را برای ۱۰ سال کنار بگذاریم، چرا که انقلاب به انحراف رفته است؛ نیروهای اصیل انقلابی باید پای کار بیایند تا این انحراف جبران شود. چون توده مردم از درک این موضوع عاجز هستند، ما با شیوههایی که وجود دارد از مصادیق جمهوریت جلوگیری کنیم و با الزاماتی نیروهای انقلابی را وارد عرصه کنیم.
دولت سیزدهم سه سال سر کار بود و این موضوع را تجربه کرد؛ نگاهی حذفی و حداکثری نسبت به متخصصانی که در کشور حضور داشتند.
فرایند خالصسازی در سال ۱۴۰۰ آغاز شد و در ۱۴۰۳ تداوم یافت
منطقی است که آقای لاریجانی از فرایند اول و دوم بیرون نیامد و خود مشمول «فیلترشدگی» شد. فرایند خالصسازی در سال ۱۴۰۰ آغاز شد و در ۱۴۰۳ تداوم یافت. این خالصسازی اثراتش در کشور مشخص شد و نشان داد که همبستگی ملی را پایین میآورد و آثار آن در بحرانهای امنیتی روشن شد؛ از کاهش امنیت اجتماعی آغاز شد و به مشارکت سیاسی در انتخابات رسید. در نتیجه، انتخاباتی سرد در مجلس فعلی داشتیم و استمرار این روند را میتوانستیم شاهد باشیم. به نظرم چرخش اول پس از دریافت مشارکت عمومی صورت گرفت و کلیت کشور دریافت که مسیر خالصسازی جواب نمیدهد و باید بازگشت.
خالصسازی میتوانست بستری برای نفوذ و ازهمپاشیدگی داخلی باشد
تجاوزی که از سوی رژیم صهیونیستی صورت گرفت و ایجاد همبستگی ملی، ضرورت آن را بیش از پیش آشکار کرد. این پروژه خالصسازی میتوانست بستری برای نفوذ و ازهمپاشیدگی داخلی باشد. به نظر من روند اصلاحی آغاز شده و تصمیم گرفته شده است که این مسیر اصلاح شود. منطقی است که از لایحههایی باز شود و در آن صورت، طرفین باید قدر بدانند، با هماهنگی پیش بروند و اجازه ندهند فضا رادیکال شود تا کشور این اصلاحات را انجام دهد.
به اسطورهسازی و ظهور یک فرد قهرمان که همهچیز را حل کند اعتقادی ندارم
عدهای بعد از جنگ انتظار داشتند اصلاحات مانند فشار دادن یک دکمه، سریع انجام شود. اما این موضوع تدریجی است. حضور آقای لاریجانی هم اتفاق مثبتی است. من شخصاً به اسطورهسازی و ظهور یک فرد قهرمان که همهچیز را حل کند اعتقادی ندارم. همانطور که عطار میگوید: «سیمرغ، سی مرغ است»؛ یعنی قدرت در همبستگی اجزاست. امیدوارم آقای لاریجانی با شرایطی که به وجود آمده، در همکاری با همه ارکان ــ بهخصوص دولت که با سرمایه اجتماعی مردم روی کار آمده است و حتی مخالفانی که تعدیل شدهاند و دوباره رویکرد جدیدی یافتهاند، بتواند نقشآفرینی کند.
نیروهای مسلح و امنیتی کشور نیز که قرار است او مجموعهها را در دبیرخانه راهبری کند، در کنار قوه قضائیه و مجلس، باید رابطهای سازنده شکل دهند. در این صورت لاریجانی به جای آنکه صرفاً یک بازیگر باشد، میتواند نخ تسبیحی باشد که تمام حلقهها را به هم پیوند دهد و ستون فقرات این سیمرغ شود.
آقای لاریجانی تغییر کرده و نسخههای مختلفی از او را در طول زمان دیدهایم
آقای لاریجانی خود نیز تغییر کرده و نسخههای مختلفی از او را در طول زمان دیدهایم. انسان در گذر زمان نگاهش تغییر میکند. او با رویکردهایی که داشته است، از صداوسیما تا دبیرخانه، از ۱۲ سال ریاست مجلس تا دورهای از کنارهگیری، همه را تجربه کرده است. امروز او کولهباری از تجربه در اداره کشور و سیاست خارجی دارد و این برای کشور یک سرمایه است. امیدوارم او در همکاری با دیگران تغییرات مثبتی را رقم بزند. اما این حرکت باید جمعی باشد. اینکه نگاهها تنها به لاریجانی دوخته شود، به نظر من درست نیست. اگر او بتواند با همکاری سایرین نظامی ایجاد کند که پیامها و ادراکات پس از جنگ ۱۲ روزه را کنار هم قرار دهد، میتوان امید داشت معضلات و چالشهای کشور حل شود و عقلانیت بر مسیر حکمرانی حاکم گردد و در نهایت به نفع خیر عمومی تمام شود.
باید سعهصدر خود را بالا ببریم و قبول کنیم که یک فضای بیاعتمادی وجود دارد
نقش تندروها را چطور میبینید؟ بعد از جنگ ۱۲ روزه ما فضایی وحدتآفرین را مشاهده کردیم، اما به سمت دوقطبی سوق پیدا کرد و با هشتگ «عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور» روبهرو شدیم. گاه حتی به علی لاریجانی و خود شما هم توهین کردند. آیا میتوانند جلوی تحولاتی را که مردم انتظار دارند، بگیرند؟
اینکه به واژه «تندرو» بپردازیم، ادبیات امروز نیست. در کشوری که چالشها کمتر است و با تهدیدهای ماهیتی اینچنینی روبهرو نیست، مورد تجاوز نظامی قرار نگرفته و دموکراسی در آن جاری است و تهدیدی برای بقا وجود ندارد، چرا افراد باید با هم درگیر شوند؟ در حالی که در چرخه انتخابات هم خود ما دعوا کردیم.
پاسخ به اینکه شما میگویید «تندروی»، این نیست که با همان ابزار خودشان خشونت در پی گرفته شود. به نظر من باید سعهصدر خود را بالا ببریم و قبول کنیم که یک فضای بیاعتمادی وجود دارد. من خودم را مثال میزنم: حتماً فضای بیاعتمادی نسبت به من وجود دارد و این فضای بیاعتمادی باید با گفتوگو حل شود. اینکه عدهای در فضای مجازی بد و بیراه بگویند یا برچسب بزنند و از عباراتی استفاده کنند، به نظر من فرع ماجراست و بازی کردن در زمین طراحی امنیتی است که علیه ایران انجام شد. فارغ از هر جناحی که باشند، حرفی دارند.
همانطور که عرض کردم، بحث اصلی این است: «آیا آمریکا قابل اعتماد است؟ آیا این حرف درستی است؟ آیا مذاکرات چارهساز نیست؟ این حرف درست است یا نه؟» بیشتر از اینکه به فرد بپردازیم، باید ببینیم این حرفچقدر درست است.
منطقا فضای سیاسی، فضای قدرت است. اینکه تصور کنند رئیسجمهور یا هر فردی را تخریب کنند تا خودشان بالا بروند، فرآیند معمول سیاسی برای کسب قدرت است. پاسخ به این میتواند توجه و مقابله باشد یا بیتوجهی. اینکه در فضای مجازی هشتگ بزنند «عدم کفایت سیاسی»، شما که فضای سیاسی ایران را میشناسید، میدانید اینها قدرت سؤال از رئیسجمهور را در مجلس ندارند. نه اینکه کسی به آنها آمده و نهی کرده باشد، بلکه اگر همینها امروز به مجلس بروند و فرم پر کنند برای سؤال از رئیسجمهور، خود نمایندگان به آنها چنین اجازهای نمیدهند. حالا سر و صدایی راه میاندازند، اما این سر و صدا شایسته توجه نیست.
دولت باید نسبت به بیاحترامیها با بیتوجهی و سعهصدر برخورد کند
اولا باید بدون توجه از کنار آن گذشت. اما منطقی وجود دارد: برخی در دولت بدشان نمیآید، چون دولت چالشهایی دارد که باید پاسخگو باشد. به نظر من دولت باید نسبت به بیاحترامیها و تلاشهای مذبوحانه که بعضاً ناشی از قدرتطلبی است با بیتوجهی و سعهصدر برخورد کند و تلاش کند آنها را سوار بر مرکب عمومی کند؛ یعنی همراه کند و حرفشان را بشنود.
ضمن اینکه باید به اصول توجه کرد. دولت به جای شنیدن حرفهای «عدم کفایت»، «جاسوس» یا «نفوذی»، که از چه مهملی استفاده میکنند و فحش و توهین میکنند، باید بداند مهمل آنها شاید اثرات گذشته باشد؛ گذشتهای که شاید خودشان هم در آن نقش داشتند. اینها افراد بیاطلاع به اوضاع کشور که نیستند. مثلا نمیتوان گفت فردی که نماینده مجلس است نسبت به شرایط کشور بیاطلاع است. او حتما میداند چه مشکلی وجود دارد و برای حل آن چه ساختاری باید باشد. اما فیگور سیاسی میگیرد و منافع حزبی و قدرت خود را بر مملکت ترجیح میدهد.
در نظام مردمسالاری حق دارند رقابت سیاسی کنند، پروپاگاندا درست کنند، کمپین علیه دولت تشکیل دهند
اینها در شرایط عادی طبیعی است. در نظام مردمسالاری حق دارند رقابت سیاسی کنند، پروپاگاندا درست کنند، کمپین علیه دولت تشکیل دهند. منطقی است. اما به نظر من امروز دولت نباید به این موضوع توجه کند. این برای دولت تهدید نیست. علیرغم اینکه بدنه مجلس وابسته به آن جریان سیاسی است، اما باز هم تهدید نیست. همین بدنه به حرف آن نمایندهای که دوربین جلوی خود میگذارد و میگوید رئیسجمهور «نفوذی سرویس اسرائیل» است یا دیگری که «عدم کفایت سیاسی» را مطرح میکند، توجهی ندارد. حرفشان در همان مجلس هم مورد قبول نیست.
میخواهند چالش ایجاد کنند، اما سلّمنا! همین دو بزرگوار اگر در مجلس سؤال در صحن مطرح کنند، ببینیم میتوانند؟! بنابراین، نباید دولت به اینها توجه کند. دولت باید جلوی پراکسی رسانهای خود را بگیرد تا وارد این بازی نشود. شما مسائل جدیتری پیش رو دارید که باید آنها را حل کنید، به حل چالشهای مردم بپردازید، بهانه را از آنها بگیرید و وارد بازی سیاسی نشوید؛ زیرا شرایط کشور حساس است.
باید آنها را همراه کرد و علم و حوصله خود را بالا ببریم. فحش هم بدهند، چه میتوانیم بکنیم؟ کسی که وارد فضای سیاسی میشود باید این حرفها را بشنود. باید تحمل خود را بالا ببرد، انتقادپذیر باشد و از کوره در نرود. اگر تصمیم گرفتی در آب بیایی، خیس میشوی. تو در محل سؤال قرار گرفتی و اینها هم حزب سیاسی هستند.
صبر و تحمل خود را بالا ببریم
دیروز هم دولت آنها بود و شما هم همین حرفها را به آنها میگفتید؛ یعنی طرفداران سیاسی دولت، همین حرفها را به آنها میزدند. به نظر من باید صبر و تحمل خود را بالا ببریم، با همدیگر تمرین کنیم و خطر را دفع کنیم. وقتی به شرایط عادی رسیدیم، رقابت مجاز است. به راحتی رقابت سیاسی کنیم، اما باید منافع ملی را بر منافع جناحی ترجیح دهیم.
میتوانم به بسیاری از حرفها پاسخ بدهم، اما با خود میگویم چه ضرورتی دارد؟ مسئله امروز کشور چیز دیگری است
شما میدانید من در رسانههای اجتماعی هستم؛ قبل از آنکه شما چیزی بگویید، توهینها را میبینم و به برخی از آنها واکنش نشان میدهم. انواع و اقسام توهینها گفته میشود، اما بعد از جنگ تلاش کردم هیچ موضوعی را که به اختلافات داخلی دامن بزند ننویسم. همیشه به خودم میگویم موضوع اصلی این نیست. من در حال حاضر میتوانم به بسیاری از حرفها پاسخ بدهم، اما با خود میگویم چه ضرورتی دارد؟ مسئله امروز کشور چیز دیگری است.
بیش از یک سال از عمر دولت دکتر پزشکیان میگذرد. برخی میگویند به علت جنگ ۱۲ روزه امروز زمان انتقاد نیست و برخی میگویند در این یک سال شعارها محقق نشده است و حتی خود شما نیز نسبت به دولت انتقاداتی دارید. چطور تحلیل میکنید؟
دولت قبل سه سال مستقر بود و پس از سانحهای تلخ، رئیسجمهور خود را از دست داد. احزاب سیاسی آماده نبودند؛ زیرا ما در کشور تحزب واقعی نداریم و با چارچوبهای شورای نگهبان آشنا هستیم. بالاخره ساختاری شکل گرفت و آقای پزشکیان آمد و اجماعی از سوی احزاب اصلاحطلب برای ایشان انجام شد. مشارکت نسبتاً قابل قبولی نسبت به دورههای قبل که کاهشی بود، رخ داد؛ در مرحله دوم مشارکت حدود ۵۰ درصد شد و پزشکیان رئیسجمهور شد.
از همان ابتدا گفت برنامه مشخصی ندارد و با صداقت با مردم صحبت کرد و اعلام کرد که از متخصصین نظر میگیرد. در برخی حوزهها برنامه ارائه داد و در حوزههای دیگر اعلام کرد همان برنامه کلان توسعه هفتم ملاک است و تیمی اجرایی و متخصص وارد میشوند. این ساختار، روش روی کار آمدن دولت بود که باید با نگاه صادقانهای همراه میشد؛ مردم هم اعتماد کردند و رای دادند.
نکته دیگر، چالشهایی بود که امسال رخ داد. آمارهایی ارائه میدهند که نشان میدهد در دولتهای قبلی، مثل خاتمی، روحانی، احمدینژاد و حتی رئیسی، در چند روز چه میزان عملکرد داشتند. به نظر میرسد فرکانس رخدادها و حوادث امسال بسیار بالا بود. اگر هر کدام از این رخدادها در شرایط عادی رخ میداد، کشور برای مدت طولانی فلج میشد. اتفاقات تلخ، خیلی سریع روی داد. شاید بتوان با سال ۹۸ مقایسه کرد: سیلها، ناآرامی بعد از افزایش قیمت بنزین، شهادت حاج قاسم، سقوط هواپیمای اوکراینی و بعد کرونا، شدت رخدادها بالا بود، اما امسال حتی بدتر از سال ۹۸ بوده است. اینها را نمیتوان نادیده گرفت.
بعد از یک سال، عملکرد دولت در حوزه اجتماعی قابل قبول است دولت، زمانی که آغاز به کار کرد، از این شرایط بیاطلاع نبود و میدانست چنین شرایطی پیش رو دارد؛ بنابراین باید با همین آمادگی عمل میکرد. بعد از یک سال، عملکرد دولت در حوزه اجتماعی قابل قبول است. بحث فیلترینگ جدا از اختیار دولت است و به ساختار امنیتی و نظامی کشور برمیگردد که تحمیل میکند. دولت هم مکلف به همکاری است. رویکرد دولت نسبت به فضای مجازی بازکننده بوده است؛ برخی میگویند کفایت نمیکند، ولی بالاخره حرکتی صورت گرفته است.
در بحث آزادی اجتماعی، موضوعاتی، چون گشت ارشاد و مسائل روزمره برای خانمها امروز کمتر رخ میدهد. لایحه حجاب متوقف شده است و همچنین کارهای هماهنگ بین قوا در حوزه دانشگاه انجام شده و اساتیدی که از دانشگاه اخراج شده بودند، بازگردانده شدند. این مثالها زیاد است؛ در واقع مطالبات مردم مورد توجه قرار گرفته و حرکاتی برای آن انجام شده است. آشتی بین جامعه هنری، نظام و دولت کمکم رخ داده و اتفاقات تلخ و دوریها در حال حل شدن هستند. دولت تلاش دارد سرمایه اجتماعی را افزایش دهد و به نظر میرسد در این حوزهها نمره قابل قبولی میتوان داد؛ شاید راضیکننده نباشد، اما عملکرد دولت همین بوده است و تلاش کرده دعوا ایجاد نکند.
از نگاه اقتصادی و معیشتی، دولت فاقد انسجام درونی است.
اما از نگاه اقتصادی و معیشتی، دولت فاقد انسجام درونی است و نگاه به وفاق درونی برای حل مسئله ندارد و جزیرهای عمل میکند. دولت با چالشهای متعدد اقتصادی روبهرو است؛ نتوانسته تورم را مهار کند، نرخ ارز را کنترل کند و حتی کالابرگ مصوب مجلس را به طور مؤثر پیادهسازی کند. چند سری به خانوادهها داده شد، ولی کفایتکننده نبود و تأثیری بر رشد قیمتها نداشت. دولت نتوانست مشکلات مردم را حل و فصل کند. رونق اقتصادی با توجه به اشتغال، رشد قابل توجهی نداشته و حتی کاهشی بوده است. برنامه خاصی برای توسعه وجود نداشت و بحرانهایی مانند بیبرقی و بحران آب تشدید شده است.
دولت در مواجهه با این مسائل هنوز بیشتر وقت خود را به روزمرگی، ملاقاتها و گفتاردرمانی اختصاص داده و در واقع در عرصه اقتصاد نمیتوان نمره خوبی به آن داد. مشکل از درون دولت است. درست است که تحریم هم وجود دارد، اما متغیری که میتوانست مشکلات را حل کند، انسجام درونی دولت، برنامه اقتصادی قوی، استمرار دولت و اطلاعرسانی روشن به مردم درباره اقدامات است.
دولت که قرار بود با نظر متخصصین مشکل را حل کند، هنوز برنامه روشن و تبیینشده مورد وفاق همه مردم ارائه نداده است
برای مثال، تا پایان تابستان تمام دستگاههای دولتی باید به پنل خورشیدی متصل شوند و برقها قطع شود. الان هفته آخر مرداد است؛ چند دستگاه دولتی متصل شدهاند؟ آمار دقیقی وجود ندارد. برخی پنلها روی پشتبام نصب شده است؛ حرکت خوب است، اما نتیجه چیست؟ سیاست و منابع آن کجاست؟ شاهد این هستیم که چالشها وجود داشته و دولت که قرار بود با نظر متخصصین مشکل را حل کند، هنوز برنامه روشن و تبیینشده مورد وفاق همه مردم ارائه نداده است.
صبر میکنیم تا دو سال دیگر طبق برنامه زمانبندی پیش برود؛ نه اینکه برنامهها قابل ارائه باشد. بهطور مثال، دولت در موضوع هوش مصنوعی چه میخواهد بکند؟ بخواهیم ببینیم از کجا شروع کرده و چه پیشرفتی داشته است، اما من نمیبینم.
در حوزه اقتصاد، مصداقش این بود که ایرانخودرو واگذار شد، اما در تعارض دیگر، با قیمتگذاری جلوی افزایش قیمت را میگیرند. اگر اعتقاد دارید باید آزادسازی صورت بگیرد، قیمت بدهید. اگر نمیدهید، پس چرا آزادسازی انجام شده است؟ نمیگویم ابعاد و ارکان با هم تعارض دارند، هماهنگی ندارند؛ اینها قابل قبول نیست.
اقتصاد دیجیتال حتی در دولت سهساله سیزدهم، موضوعش این بود که اقتصاد دیجیتال در روزنامهها منتشر شود، از بخش خصوصی گرفته شود و به دولت داده شود، اما در این یک سال با شرایط اقتصادی دولت، این موضوع چندان پیش نرفت. بانک مرکزی اکوسیستم فینتک را نابود کرد. به عنوان رگولاتور، رئیسجمهور، معاون اول و معاونین تنها نگاه میکنند و هیچ یک از افراد هم حرف نمیزنند، نمیگویند «این آدم اشتباه است و باید برکنار شود». در حالی که میگویند «اقتصاد دیجیتال ارتقا مییابد». شما در استارتاپ، بیمهای، فینتک و حوزه سرمایهگذاری همین وضعیت را دارید. یعنی سیاست واحد وجود ندارد، ادراک واحد برای حل مسئله وجود ندارد. بیش از یک سال گذشته است. یک سال حدود ۲۵ درصد وقت صرف انسجام شد و حالا دو رویکرد وجود دارد:
یا بگوییم جنگ است و حرف نزنیم؛ اگر نزنیم همین روال پیش میرود.
یا انتقاد کنیم.
ما حامی دولت هستیم؛ جنس انتقاد ما با تخریب فرق میکند
یک انتقادی نوشتم که دولت برنامه ندارد، آقای رسایی آمد و گفت «چون باید پاسخگو باشید، نه مطالبهگر». خب، زمانی که میخواهیم پاسخ دهیم، باید مطالبه کنیم. ما حامی دولت هستیم؛ جنس انتقاد ما با تخریب فرق میکند. ما دنبال نقد هستیم که دولت اصلاح کند، از خیرخواهی میگوییم. اگر اشکال در انسجام بدنه است، با همین اعضای فعلی صحبت کنید و به مبنای نظری واحد برسید.
امروز در شرایط جنگ هستیم. سرمایهگذاران نمیآیند؛ همه دنبال راهی برای سرمایهگذاری خارج از کشور هستند. سرمایهگذاری در زیرساختها و صنایع توسط بخش خصوصی متوقف شده است، قفل شده است. اثراتش در اشتغال، تعطیلی واحدهای صنعتی و محافظهکاری مردم در خرید کالاهای بادوام دیده میشود.
برنامه رژیم صهیونیستی این است که تعلیق را نگه دارد تا نارضایتی داخلی پیش بیاید
دولت چه میخواهد بکند برای شکستن این حلقه؟ رژیم صهیونیستی نیز برنامهاش این است که تعلیق را نگه دارد تا نارضایتی داخلی پیش بیاید. عملکرد بیتصمیمی و انفعال با رویکرد تعلیق برابر است. وقتی بخواهی حلقه را بشکنی، بدون سیاست واحد نمیشود؛ بانک مرکزی نمیتواند سیاست انقباضی داشته باشد. دولت باید نظریه واحد داشته باشد و تشر بزند؛ این نوع تشر زدن از جنس حمایت است.
حمایت این نیست که همیشه از دولت تعریف کنیم یا هر اتفاقی را به دو قطبی تبدیل کنیم
حمایت این نیست که همیشه از دولت تعریف کنیم یا هر اتفاقی را به دو قطبی تبدیل کنیم. شاید هر فردی مثل آقای جلیلی حرفی بزند، شاید وارد باشد، نباید بد و بیراه گفت، باید حرفش شنیده شود. شاید انتقاد درست باشد ولی راهکارش اشتباه؛ میتوان گفت راهکار غلط است و انجام نمیدهیم. این دو قطبی برای مسئولین بیخاصیت سپر ایجاد میکند.
آقای رئیسجمهور، تیمت را به خط کن! پای کار تو مردم قول دادند و همه امید بستند
ما که حامی دولت هستیم، تخریب نمیکنیم. آقای رئیسجمهور، تیمت را به خط کن! پای کار تو مردم قول دادند و همه امید بستند. مردم برای حضور در انتخابات خیلی مرارت کشیدند و حتی در این جنگ بسیاری پای کار آمدند و همبستگی ایجاد کردند. مسئولیت شما مهم است؛ شما رئیسجمهور نشدی که از شما تعریف کنیم، بلکه آمدی تا کار کشور را پیش ببری و فدا شوی. ایشان چنین شخصیتی دارد و منیتی برای خود نمیخواهد.
عدهای میخواهند پشت این پنهان شوند؛ وزیری ضعیف است، اصول اولیه مدیریت هم بلد نیست. وقتی انتقاد میشود، به رئیسجمهور میگوید «آقای رسایی گفته است». حالا رسایی گفته باشد، درست یا نادرست، باید روش خود را اصلاح کنید. برنامه اصلاحی شما کجاست؟ این انتقادات از سوی این افراد و جبهه پایداری موجب نعمت است؛ تخریب جایز نیست، اما مطالبهگری باید حامیان دولت انجام دهند، بیپرده و صریح.
دلیلی ندارد قوم و خویشان سرکار بیایند؛ باید مشکل کشور حل شود
دلیلی ندارد قوم و خویشان سرکار بیایند؛ باید مشکل کشور حل شود. مدیر نالایق باید کنار برود. سامانه «فواد ۲۸»؛ آخرش مدیر آبدارچی یک دایره در بخشی استانی برکنار شده است. آیا فواد ۲۸ را درست کردید که این کار را انجام دهد؟ ارزیابی عملکرد وزرا کجاست و نسبت به معاونین رئیسجمهور کجاست؟ اگر فواد ۲۸ راهاندازی شده تا مدیریت کشور علمی شود و نظارت مردم عملی شود، باید از بالا شروع شود؛ عزل یک مدیر آبدارچی مشکلی از کشور حل نمیکند.
تعارفات باید کنار گذاشته شود؛ دولت باید از افراد کارآمد استفاده کند
تعارفات باید کنار گذاشته شود؛ دولت باید از افراد کارآمد استفاده کند، ظرفیت موجود را تقویت کند و افراد ناکارآمد را بدون تعارف کنار بگذارد. همین رویکرد باید در فعالیت اجتماعی نیز داشته باشد؛ و مردم رضایت نسبی کسب کردند. در زمینه اقتصاد، کشور ظرفیت بسیاری دارد و باید فعالانه پیش برود. بیعملی دولت، بازی در زمین رژیم صهیونیستی است؛ برنامه آنها تعلیق اقتصاد کشور است.
ممکن است بگویند «چون در دولت نیامده است، این حرفها را میزند»؛ خیالتان راحت، بگذارید حرف بزنیم. بعضی اوقات خود آقایان گفتهایم، اما گوششان سنگین است، گاه تلفن جواب نمیدهند، نمیشنوند، نامه مینویسیم، اما نمیخوانند.
حال من رسماً مطالبه میکنم که این اشکالات برطرف شود. ممکن است مطالبی ارائه دهند و وارد دستگاه خرد کن شوند، میگویند «نظر کارشناسی»؛ اما وقتی ایده کانونی نداشته باشد، قابل ارزیابی نیست و به در و دیوار میخورد. وگرنه الی ماشاالله نظر و ایده هست. باید با چوب بالا سر دولت ایستاد و این هم جنسی از همراهی با دولت است
باید با چوب بالا سر دولت ایستاد و این هم جنسی از همراهی با دولت است
باید با چوب بالا سر دولت ایستاد و این هم جنسی از همراهی با دولت است. در واقع، دولت چارهای جز موفقیت ندارد؛ اگر این دولت شکست بخورد، همه شکست میخورند و سرمایه اجتماعی مردم و مشارکت آنان از بین میرود. برنامه دولت بر تعلیق اقتصاد و ایجاد ناآرامی داخلی است، و وظیفه ما این است که بگوییم مسیر را درست کن!
در حوزه فیلترینگ، آقای رئیسجمهور به شدت پیگیر وضعیت هستند
نظر شما در مورد عملکرد وزارت ارتباطات چیست؟ انتقادات نسبت به این وزارتخانه از مسائل فیلترینگ تا سرعت اینترنت و حتی جیپیاسها مطرح میشود. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
وزارت ارتباطات در حال انجام فعالیتهایی است. من با بدنه کارشناسانه این وزارتخانه ارتباطی دیرینه دارم و گهگاه جلساتی برگزار میکنیم. همچنین گزارشهای رسانهها را پیگیری میکنم. برنامههایی در دست اجرا دارند که البته اشکالاتی نیز به آنها وارد است. در حوزه فیلترینگ، آقای رئیسجمهور به شدت پیگیر وضعیت هستند.
در برنامه توسعه این وزارتخانه، همان مشکلات موجود در دولتها نیز به وضوح مشاهده میشود. به عنوان مثال، برنامههای توسعهای باید بهگونهای شفاف و مدون ارائه شوند تا مشخص باشد که در طول سه سال آینده، چه اقداماتی قرار است انجام شود. به عنوان نمونه، در دولت آقای روحانی اعلام شد که روستاها به پهنای باند متصل خواهند شد، و دولت آقای رئیسی نیز برنامههایی برای توسعه فیبر نوری ارائه داد. اما در این دولت، لازم است که برنامه روشنی به مردم داده شود.
در حوزه هوش مصنوعی، وزیر فعلی فردی آشنا به این موضوع است. اگر در زمینه الکترونیک کارهای بیشتری انجام دهند و خدمات خود را به مردم ارائه دهند، قابل ارزیابی خواهد بود. همچنین، ضروری است که مردم نیز در این فرآیند مشارکت کنند و شاخصها بهصورت شفاف مشخص شوند. یکی از ایرادات، عدم ارتباط مناسب با مردم است که هرچند ارتباطهایی وجود دارد، اما ایدههای کانونی و مباحثههای عمومی کمتر دیده میشود.
در زمان ما، برنامه رشد کسبوکار دیجیتال و توسعه روستایی با مردم مطرح میشد و آنها میدانستند که وزیر به پروژهها پیگیر است. یک برنامه کانونی باید تعیین و پس از یک سال قابل رصد باشد تا مردم و مسئولین بتوانند پیشرفتها را ببینند. باز کردن پنجرهای برای گفتوگو با مردم، مهمترین نکتهای است که باید مد نظر قرار گیرد.
در خصوص فیلترینگ بخش عمدهای از گرهها بهتدریج در حال کاهش است
در خصوص فیلترینگ و رفع موانع، که در دولت سیزدهم به وجود آمد، تا آنجا که اطلاعات داریم، بخش عمدهای از گرهها بهتدریج در حال کاهش است. اگرچه این روند کند است، نیاز به همراهی بیشتر رئیسجمهور در سطوح بالادستی احساس میشود. رئیسجمهور و حتی معاون ارتباطات اعلام کردهاند که باید اتفاقات مثبتی در این زمینه بیفتد، اما نتایج نباید متوقف بر رفع فیلترها باشد.
پارامترهای مربوط به فیلترسازی باید شفافسازی شود
پارامترهای مربوط به فیلترسازی باید شفافسازی شود، زیرا این یکی از وعدههای رئیسجمهور بود و باید بیچون و چرا محقق گردد. وزارتخانه باید به برنامه توسعهای خود ادامه دهد، پنجرهای برای ارتباط مناسب با مردم ایجاد کند؛ و در عین حال، کیفیت شبکهها نباید تحت تأثیر فیلترینگ قرار گیرد، بلکه قطع برق و ناترازی شبکه نیز از عوامل تأثیرگذار هستند. این مسئله نیاز به سیاستگذاری دارد که دولت موظف به تأمین منابع مالی لازم برای رفع این مشکلات باشد.
اگر بخواهند تمام سایتها به برق متصل باشند، نیاز به ۲ همت دارد. در زمینه استقلال بخش ICT کشور از برق به منظور جلوگیری از تأثیرپذیری ناشی از قطع برق، دو ساعت قطع برق عدد بالایی نیست. بنابراین، باید بسیج شوند و بهطور فوری پای کار بیایند تا این مسأله را حل کنند. بهعنوان مثال، اگر در محلهای برق قطع شود، ممکن است یک سایت بالا نیاید و ترافیک به سایتی دیگر که برق دارد، منتقل شود. در اینجا تصور میشود که مشکل ناشی از فیلترینگ است، در حالی که واقعیت این است که این مسئله دامنگیر شده است.
باید پنجره گفتوگو با مردم را باز کنند؛ در حال تلاش برای این کار هستند
پس به این نتیجه میرسیم که راه اصلی، گفتوگو است؟
بله، باید پنجره گفتوگو با مردم را باز کنند و در حال تلاش برای این کار هستند. اما مسئله کانونی هنوز معرفی و بر روی میز قرار داده نشده است و این موضوع باعث عدم همسویی در وزارت ارتباطات شده است. در دوره آقای روحانی و آقای ربیسی، یک برنامه مشخص وجود داشت که همگان با آن همراه بودند؛ از جمله برنامههای توسعه روستایی، کسبوکار، و حتی توسعه فیبر نوری. باید یک برنامه کانونی بهطور مشخص روی میز قرار گیرد تا همه بتوانند در این راستا همکاری کنند.
آقای روحانی معتقدند تعارض با دنیا باید حل شود
امروز به نوعی نقشآفرینی دیگری از حسن روحانی مشاهده میکنیم و انتقادات و راهکارهایش مورد استقبال مردم قرار گرفته است. این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
منظومه فکری که روحانی دارد، به نوعی از افرادی هستند که اندوختههای تجربی در جمهوری اسلامی ایران را در اختیار دارند و درک خاصی از فضا و روشهای حل مسائل دارند. او پایمردی میکند و بهخاطر این امر هزینه میپردازد. ایشان معتقدند که بحث اصلی ما، یعنی تعارض با دنیا، باید حل شود و چارچوبی که برای ماهیت وجودی جمهوری اسلامی تعریف کردهایم، باید اصلاح شود. به عقیده او، نیازی نیست در تمام حوزهها با آمریکا بجنگیم؛ در برخی حوزهها میتوان مخالفت کرد و در برخی دیگر همکاری نمود. بنابراین، باید ساختار ستیزجویانه را به یک چارچوب منفعتطلبانه تبدیل کنیم.
وی روزگاری رئیسجمهور بود و در قالب برجام این موضوع را پیگیری کرد؛ با چالشهایی مواجه شد و تجربهای را کسب کرد که میتواند بنای ادبیات گفتمانی او را غنیتر کند و روش و شیوهاش را دقیقتر نماید. امروز او همان چارچوب را دنبال میکند و به نظر میرسد در اقتصاد به مردمیسازی قائل است و در سیاست خارجی سعی دارد ستیزهجویی را به نظام استراتژیک کشور تغییر دهد تا منافع کشور محور قرار گیرد، نه صرفاً بر اساس ایدئولوژی ستیز.
این منظومه فکری او در زمان مسئولیتش و در دورههای مختلف پیگیری شده است؛ ولی احساس و نگاه او بر این است که جمهوری اسلامی میتواند جایگاه مناسبتری در موازات دنیا داشته باشد. طبیعتاً زمانی که یک دیدگاه علمی وارد عرصه عمل میشود، با چالشهایی رو به رو خواهد بود و این چالشها هم گذرانده میشوند. این نظرات در برجام آزموده شده است: رشد اقتصادی شکل گرفت، سرمایهگذاری انجام شد و نرخ تشکیل سرمایه اصلاح شد. اما بدعهدی آمریکا و خدشهدار شدن اعتبار نظام بینالمللی، چالشهایی بهوجود آورد.
امروز اگر ایشان میگوید که باید ارتباط خود را با نظام بینالملل حفظ کنیم، این موضوع به درستی در زمان ریاستجمهوریاش نیز مطرح شد. اینکه چقدر این حرفها برای مردم مفید باشند، باید مشخص شود. اصلاحاتی که در آن زمان باید صورت میگرفت، میتوانست خروجی بهتری داشته باشد. اقبال نسبت به سخنان ایشان به خاطر کاستیهایی است که در نظام اجرایی کشور وجود دارد و علاوه بر این، انتظارات بالایی که از او وجود دارد نیز مؤثر است. انتقادات در دورههای قبل نیز وجود داشته است؛ حتی در زمان احمدینژاد که با مخالفتهای زیادی مواجه شد. این موارد منفی که در انتهای دورانش وجود داشت، منجر به دلخوریهایی بین مردم شد، اما در نهایت موضوعاتی که در صحبتهایش وجود دارد، تا حدودی درست و امنیتی است.
ایشان به عنوان یک کنشگر سیاسی که از قبل انقلاب تاکنون تأثیر داشته، سخنانش را بیپرده میگوید و در چارچوب کنشگری که میخواهد مطرح شود، به نظرات خود میپردازد. نظریههای او قابل ارزیابی هستند و برخی به ارائه نظراتی میپردازند که در درون کار میکند. نظریه او به نوعی زوایای جدیدی را میتواند به بحثها اضافه کند.
صداوسیما همان مخاطب خود را دارد و جامعه با همان پیش میرود و فضای مجازی هم روند خود را دارد
شما در فضای مجازی بسیار فعال هستید و یکی از انتقادات و اعتراضات مردم به سمت صداوسیما معطوف بود. روزی افرادی مانند قوچانی و مکرراً جواد لاریجانی را دیدیم. آیا این رویکرد میتواند تغییر کند؟
نظریه منفی همان است که در فضای مجازی به آن نامحبوب شناخته میشود. نظر من این است که صداوسیما در جنگ ۱۲ روزه، علیرغم تمام فعالیتها، مورد حمله قرار گرفت. همچنین در اراده انسجام ملی نیز کمک کرد. البته، مانند تمام انتخابات و رویدادها، خانمهای بیحجاب را نیز دیدیم و در دوران جنگ خوب عمل کردیم. ما یک صداوسیما در دوران جنگ داریم و یک صداوسیما کلی داریم.
چرا انتظار دارید صداوسیما باید مطلبی پخش کند که شما نمیبینید؟
جهرمی: شما چقدر تلویزیون میبینید؟
خبرنگار: بسیار کم.
چرا انتظار دارید صداوسیما باید مطلبی پخش کند که شما نمیبینید؟ صداوسیما بهطور کلی باید پوششدهنده تمام تفکرات کشور باشد. اما اکنون فکر میکند جامعه مخاطبش درصد کمی از اجتماع هستند و به همان نگاه قائل است. مابقی جامعه نگاه خود را از جای دیگری میگیرد و معطل صداوسیما نخواهد ماند. چرا میخواهید قطبیت را به صداوسیما برگردانید؟ نظر ما این است که چرا باید پسوندی هم به آن بدهیم و بگوییم میلی! ادامه ندهید. در مورد صداوسیما مطلوب این است که انحصار شکسته شود. شما دوباره میخواهید انحصار را برگردانید؟! صداوسیما همان مخاطب خود را دارد و جامعه با همان پیش میرود و فضای مجازی هم از سوی دیگر روند خود را دارد. هر کدام مخاطب خود را دارند.
گروههای سیاسی مختلف باید کانال داشته باشند
اگر بخواهیم صداوسیما اصلاح شود، همان برنامه آقای روحانی خوب است؛ یعنی ما باید تکثر را در صداوسیما ببینیم و اجازه دهیم قانون اساسی را اینگونه تفسیر کنیم و اجازه دهیم همانطور که شبکه «افق» آمده، بقیه هم کانال بزنند. گروههای سیاسی مختلف هم باید کانال داشته باشند. حتی برای سرگرمی مردم گروههای متعددی وجود داشته باشد. این دیگر اسمش صداوسیما نیست. اجازه دهیم تلویزیونی هوایی گسترش پیدا کند تا این بخش از ظرفیت ارتباطی فعال شود.
اینجا دیگر بخش مطالبه اصلاحات نیست. چند روز قبل، یکی از مدیران انقلابی من را جایی دید و گفت ما میخواهیم کانال تلویزیونی برای مخاطبین خود راهاندازی کنیم، اما صداوسیما نمیگذارد. سوالش این بود که اگر کانال ماهوارهای بگیریم، برای ما چالش پیش میآید یا نه؟ حتی رسانه انقلابی به این رسیده که با ماهواره بتواند با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. باید به این سمت رفت.
اینکه در ۲۰۳۰ آقای ایکس، ایگرگ یا حتی من را ببرد، داستان این است که من را به تلویزیون ببرید. نه اینکه مشکل کشور را حل کنید. میخواهم فردی صد سال به آنجا نرود. اگر مطالبه اصلی دارید، راهکار آقای روحانی خوب بود. صداوسیما باید ریگالتوری محتوای خود را کند و به افکار مختلف اجازه دهد کانال زیر چتر مدیریت خود داشته باشند. این نقش اصلی را میتوانیم داشته باشیم.
اینگونه میتوانیم بگوییم سهم تلویزیون در خانه بهجای اینکه به سمتی برود که فضای حکمرانی و جامعه را اضافه میکند، بهجای اینکه مردم «اینترنشنال» ببینند، کانال داخلی ببینند. یقیناً اگر صداوسیما این کار را انجام دهد، به مخاطبین خود هم اضافه خواهد شد؛ مردم بیشتر تلویزیون میبینند. اما خب، اینکه افرادی بروند، منیت افراد سیاسی است. اگر من را به آنجا نبرند، شروع به فحش دادن میکنم.
برخی سیاسیون نیاز دارند که دیده شوند و حرف بزنند
برای من خیلی توفیری ندارد که به صداوسیما بروم
حالا دوست دارید بروید؟
نه، برای من خیلی توفیری ندارد که بروم. ممنوعیتی هم برای من وجود ندارد که بروم؛ آنها ممنوع کردند. گاهی خبرنگاران شبکههای مختلف مصاحبه میگیرند و به آنها میگویم صداوسیما پخش نخواهد کرد و زحمت خود را بیشتر میکنید. حالا من شهوت پخش شدن و نیاز به دیده شدن ندارم. برخی سیاسیون نیاز دارند که دیده شوند و حرف بزنند.
بر تغییر تیم صداوسیما تأکید ندارم
گاهی نیز این صحبتها هزینهساز میشود؟ بله، به خاطر اینکه ما صداوسیما را به ۴ کانال محدود کردیم. وقتی فردی به صداوسیما میرود و میگوید اتفاقی برای خانمی افتاده، میگویند این حرف نظام است. چرا صداوسیما باید حرف نظام باشد؟ صداوسیما رسانهای است برای گفتوگو با مردم و هر کسی هر حرفی میزند مسئول است. دیر یا زود مسئول کانال مسئول کار خود باشد. چرا میخواهیم هر اتفاقی را به نظام و رهبری ربط دهیم؟ بگوییم، چون رئیس صداوسیما را رهبری گذاشته است، این اتفاق افتاده است؟ چه معنی دارد؟ بگذاریم کار خود را پیش ببرند. من خیلی بر اینکه تیم صداوسیما تغییر کنند تأکید ندارم.
این منیّت ما است. اتفاقاً با مخاطبانی که صداوسیما دارد، همین آقای جبلی و تیمش خوب عمل میکنند و همان مخاطب خود را حفظ کردهاند. تلاش کردهاند برنامههایی برای مخاطبان خود پخش کنند. در جایگاه خود برای مخاطبانشان کار خود را خوب پیش میبرند. اگر ما در سطح ملی صحبت کنیم، از فرد نباید بگوییم، بلکه رویکرد باید تغییر کند.
من کانال ارتباطی خود را با مردم در فضای مجازی دارم. اگر بخواهم با مردم صحبت کنم، همانجا حرف میزنم. آن وقت در کانال مخاطبینم از محتویات صداوسیما بیشتر است. همان مطلب من هم اگر در صداوسیما گفته شود، در فضای مجازی میچرخد. این گیر دادن که افراد باید تغییر کنند، یعنی من را به تلویزیون ببرید. این حرف بیربطی است. اگر شما دنبال تغییر هستید، باید بگویید ساختار تغییر کند و صداوسیما به تنظیمگر تبدیل شود و چند کانال داشته باشیم و مشخصاً حرفهای اساسی و مواضع را منعکس کند. ما بقی با پروتکل اجازه دهند کانال بزنند، هم رشد اقتصادی برای بخش محتوای کشور است و هم بستگی ملی ایجاد میکند و این در تغییر مدیریت نیست. آقای جبلی برای مخاطبین خود خوب عمل میکند.
باید از مردم تقدیر کرد
من در این شرایط تصمیم گرفتم به دعواهای داخلی نپردازم
در سالهای اخیر، حکومت با منتقدان زیادی در داخل و خارج مواجه بوده است. اما در جنگ ۱۲ روزه، ایرانیان خارجنشین دلشان برای ایران تپید و فعالیتهای مجازی زیادی را آغاز کردند. سوالی که مطرح میشود این است که چگونه میتوانیم این وحدت را که امروز شاهد آن هستیم، حفظ کنیم؟ آیا از سوی حاکمیت قدم مثبتی مشاهده کردهایم؟
به نظرم باید از مردم تقدیر کرد، زیرا این نشاندهندهی نگاه عظیم تمدنی و تعلق عمیق آنها به میهنپرستی است. کسانی که به کشورشان پشت کنند، در تاریخ منفور خواهند بود؛ به ویژه آنهایی که با دشمن وطنشان تعامل کنند. موضوع ایران و تمامیت ارضی برای مردم امری اساسی و غیرقابل تساهل است و آنها نسبت به هر سانت از سرزمینشان حساسیت دارند. این یک ظرفیت بزرگ است که لازم است به آن توجه کنیم.
اگر این همبستگی در نتیجهی عواملی خاص به وجود آمده، باید به آن پرداخته شود. رهبر انقلاب پس از جنگ از آقای کریمی خواستند تا آهنگ «ای ایران» را بخواند؛ این حرکت نمادین و استراتژیک است. کسانی که مسئول اجرای برنامهها هستند، باید در چارچوب پیش بروند. بخشی از این مسئولیت بر عهده حکومت است و بخشی دیگر بر عهده مردم و احزاب، که باید گام به گام مسائل را حل کنند.
رهبری دستور دادهاند که بر روی حفظ وحدت ملی کار شود و باید بررسی کنیم که چه اتفاقاتی در راستا نیفتاده است. این مباحث باید به برنامههایی تبدیل شوند و دولت ساختاری برای آنها فراهم کند. برخی موضوعات باید به قوانین تبدیل شوند و برخی دیگر به صورت مجموعهای تنظیم شوند که قابل تغییر نباشد. همچنین باید به مقولاتی پرداخته شود که نیازمند اقدام هستند.
من در این شرایط تصمیم گرفتم به دعواهای داخلی نپردازم، چرا که اعتقاد دارم هر کسی وظیفهای دارد و این مسئولیت صرفاً بر عهده حکومت نیست. برای تعامل حول محور ایران، مهمترین مسئله این است که سعه صدر خود را در تمام حوزهها بالا ببریم و سعی کنیم همکاری کاملی ایجاد کنیم.
این تعلق خاطر ایرانیان خارج از کشور به خاک و وطنشان، باید به تپش یکپارچه تبدیل شود. هرچند برخی محدودیتها وجود دارد و برخی چارچوبها شکسته شدهاند، اما باید فرصتهایی برای همبستگی و خدمت فراهم کنیم. ما باید از این چالشها عبور کنیم و به سمت همبستگی و وحدت پیش برویم.
به نظر میرسد برای تعامل پیرامون مسائل مهم ایران، لازم است سعهصدر خود را در تمامی حوزهها افزایش دهیم و تلاش کنیم همراهی کاملی ایجاد کنیم. تعلق خاطر ایرانیان خارج از کشور به وطن خود بسیار اهمیت دارد و باید اجازه دهیم تپش این تعلقات شکل بگیرد. متأسفانه برخی محدودیتها و چارچوبها مانع از همبستگی و همکاری اثرگذار با این عزیزان شده است. بسیاری از آنها کشور خود را در شرایطی خاص ترک کردهاند و به همین دلیل ممکن است نتوانند به راحتی به وطن بازگردند و در جهت همبستگی و خدمت به کشور فعالیت کنند. جنگ، باعث ایجاد نوعی مخالفت درونی در این افراد شده است و ما باید تشویق کنیم که منیتها را کنار بگذارند و بگویند: «ایران، ما با تو هستیم». همچنین، باید بر این نکته تأکید کنیم که با حملات رژیم صهیونیستی مخالفیم و این موضوع به همتی جدی نیاز دارد.
از این رو، ما باید در داخل کشور شرایطی را فراهم کنیم که جذب حداکثری صورت بگیرد. برای این منظور، اقداماتی باید انجام شود و یکی از نهادهایی که میتواند به تسهیل این فرآیند کمک کند، شورای عالی امنیت ملی است. البته باید موانع موجود را برداریم و عفو عمومی را اعلام کنیم تا دری برای ورود دوستان به کشور باز شود.
نگرانیهایی درباره نفوذ وجود دارد
البته، باید توجه داشته باشیم که نگرانیهایی درباره نفوذ هم وجود دارد که میتواند چالشهایی به وجود آورد. بنابراین، باید افرادی در سطوح مسئولیت قرار گیرند که قدر منافع ملی را بدانند و بتوانند این منافع را به کرسی بنشاند. جمله معروفی وجود دارد که ممکن است با باز کردن پنجرهای، حشرهای هم به داخل بیاید، اما آنچه در نهایت اهمیت دارد، فراهم کردن فضای آزاد برای تعامل و همبستگی است.
اجازه دهیم پیوندهای ایرانیان خارج از کشور با وطن خود تقویت شود
به نظرم باید به این موضوع توجه جدی شود و اجازه دهیم پیوندهای ایرانیان خارج از کشور، که سرمایهای بزرگ برای ما هستند، با وطن خود تقویت شود. با وجود اینکه ممکن است برخی از این افراد مخالف ما باشند یا از ما دلخور شوند، پیوند آنها با وطنشان جای خود را دارد. باید تلاش کنیم که احساس دلبستگی و خلوص در این افراد ایجاد شود تا فاصلهها و ناراحتیها کاهش یابد. چنین فاصلههایی جایی است که دشمن از آن سواستفاده میکند و ما نباید اجازه دهیم این اتفاق بیفتد. باید این روند را به سمت جلو حرکت دهیم.
پرسپولیس قهرمان خواهد شد
در آخر یک سوال فوتبالی بپرسم؛ امسال وضعیت تیم پرسپولیس را چگونه میبینید؟ برخی به شوخی میگویند که شما از پرسپولیس حمایت کردید و این تیم قهرمان شد، در حالی که دولت فعلی از تراکتور حمایت میکند و آنها نیز قهرمان شدند.
کُریخوانیها همیشه وجود دارد و یکی از دوستان ما را قسم داد که کری نخوانیم، اما ما چیزی نمیگوییم. به نظر من، تیم بدی بسته نشده است، اما پرسپولیس در ثبت قراردادها با مشکلاتی مواجه است. آقای هاشمیان دیسیپلین خاصی دارند، زیرا در آلمان بازی کردهاند و نظم لیگ آلمان را به همراه خود آوردهاند. نظم واقعاً عامل مهمی برای موفقیت یک تیم است.
نظام سهامداری باشگاه، تأمین مالی مناسبی برای آنها فراهم کرده است، اما مشکلات قانونی برای ثبت قراردادها به وجود آمده است. به نظر میرسد با تمام اتفاقاتی که برای تیمها، از جمله تراکتور، سپاهان و استقلال افتاده، امسال شرایط بهتری را تجربه کنیم و رقابت جدیتری داشته باشیم. در بازی اول، به نظرم اشکالاتی وجود داشت و بخش بزرگی از بازیکنان در آن حاضر نبودند. اما در هر حال، همه تیمها باید به پشت یکدیگر بیایند و من یقین دارم که اگر اینطور شود، ما قهرمان خواهیم شد.