
بورس قابل اعتماد است؟
این اعداد را نه میتوان بیاهمیت شمرد و نه ساده انگاشت. در شرایطی که شاخص کل بورس در اوج جنگ از نزدیک سه میلیون واحد تا کف دو میلیون و سیصد هزار سقوط کرد و تازه در هفته گذشته خود را به دو میلیون و ششصد واحد رسانده، افزایش ورود سرمایه خارجی معنایی فراتر از یک جدول آماری دارد که از اعتماد شکننده، اما واقعی به ظرفیتهای اقتصادی ایران، حتی در دل پرتنشترین روزهای سیاسی خبر میدهد.
روانشناسی سرمایه در روزهای بحران
به گزارش روز نو سرمایهگذاری در ذات خود عملی روانی است. اقتصاددانان رفتاری سالهاست نشان دادهاند که تصمیمهای مالی بیش از آنکه بر پایه محاسبات خشک باشد، تحت تأثیر احساس امنیت، امید به آینده و درک ریسک شکل میگیرد. وقتی یک سرمایهگذار خارجی با وجود تهدید جنگ یا تحریم تصمیم میگیرد سهام یک شرکت ایرانی را بخرد، در واقع نه فقط به صورتهای مالی آن شرکت، که به آینده سیاسی و اقتصادی کشور نمره قبولی مشروط داده است. دو برابر شدن حجم سرمایه خارجی در یک سال اخیر نشان میدهد روان جمعی سرمایهگذاران بیرونی، ایران را همچنان فرصت میبیند. فرصتی پرریسک، اما جذاب یا همان ترکیبی که در ادبیات اقتصاد رفتاری به آن «جذابیت پرخطر» میگویند.
تضاد میان شاخص و سرمایه
شاخص کل بورس در روزهای آغاز جنگ دوازده روزه، بهسرعت از سه میلیون واحد تا دو میلیون و سیصد هزار واحد فروریخت. این افت حدود ۲۳ درصدی در مدتی کوتاه، بیاعتمادی و وحشت را در سطح داخلی آشکار کرد. اما در همان بازه، روند کلی ورود سرمایه خارجی متوقف نشد. این تضاد، تصویری روشن از دو روانشناسی متفاوت را به نمایش میگذارد. سرمایهگذار داخلی که بیش از هر چیز تحت تأثیر اخبار لحظهای و نوسان سیاسی است و سرمایهگذار خارجی که نگاه میانمدت و بلندمدت دارد و بحران را موقتی میبیند.
سیاست؛ سایه دائمی بر بازار
هیچ عددی را نمیتوان بدون سیاست توضیح داد. آنچه سرمایه خارجی را در تهران زنده نگه داشته، علاوه بر جذابیت نسبی داراییهای ارزانشده در اثر افت شاخص، نوعی محاسبه سیاسی است. بسیاری از سرمایهگذاران خارجی، بهویژه حقوقیها، روی این فرض حرکت میکنند که دیر یا زود قفل سیاست خارجی ایران باید گشوده شود، چون ادامه وضعیت فعلی برای هر دو سوی منازعات پرهزینه است. همین تصور، سرمایه را هرچند در حجم محدود و با احتیاط به بازار میکشاند.
امید پنهان
خرید سهام در بازاری پرریسک رفتاری است که بر امید پنهان استوار است. امید به اینکه بحران پایان مییابد، امید به اینکه داراییها چند برابر میشوند و امید به اینکه فرصتهای از دسترفته جبران خواهد شد. آمار ۳،۴۰۰ سرمایهگذار حقیقی و ۱،۷۳۳ حقوقی خارجی نشان میدهد این امید در لایههای مختلف وجود دارد. حتی اگر بخشی از این ورودها صرفا برای نوسانگیری کوتاهمدت باشد، نفس حضورشان در میانه بحران پیامی روانی برای بازار داخلی است که بازار سرمایه ایران همچنان بر نقشه سرمایهگذاری باقی مانده است.
اقتصاد رفتاری و ریسکپذیری
افزایش ۱۰۰ درصدی ارزش سرمایهگذاری خارجی در سال گذشته را میتوان مصداق روشن پدیدهای دانست که شاید بتوان آن را جستوجوی سود در سایه ریسک نامید. داراییهای ایرانی در مقایسه با بسیاری از بازارهای منطقهای، بهویژه پس از افت شاخص، بهطور معناداری ارزانتر شدهاند. این وضعیت برای سرمایهگذار خارجی، همانند خرید در حراجی است، چون او میداند کالا نقص دارد، اما تخفیف آنقدر بالاست که ارزش ریسک کردن دارد.
اگر سایه بحران کنار رود
پیام مهم این دادهها برای اقتصاد ایران این است که اگر در شرایط جنگ و تحریم، سرمایه خارجی همچنان حاضر است ریسک کند، تصور کنید در صورت عادیسازی روابط خارجی چه ظرفیتی آزاد خواهد شد. بازار سرمایه ایران، به دلیل جمعیت جوان، صنایع متنوع و داراییهای ارزان، میتواند مقصدی جذاب برای ورود سرمایههای تازه باشد. این همان چشماندازی است که بسیاری از تحلیلگران به آن اشاره میکنند.
ایران با رفع قفل سیاسی، در موقعیتی قرار میگیرد که موجی از سرمایههای سرگردان منطقه را جذب کند. سرمایه بیش از هر چیز به دنبال امنیت روانی است. اگر این امنیت از دل سیاست خارجی تأمین شود، بازار سرمایه ایران میتواند جهشی فراتر از دو برابر شدن فعلی تجربه کند. اما اگر بحرانها ادامه یابد، همین سرمایههای تازهوارد نیز میتوانند به سرعت راه خروج در پیش گیرند. پیغام روشن اعداد اخیر این است که اقتصاد ایران در آستانه فرصتی بیسابقه است، اما این فرصت تنها با گشودن قفل سیاست خارجی بالفعل خواهد شد.