به روز شده در: ۳۰ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۱
کد خبر: ۷۱۴۲۷۳
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۱ - ۳۰ شهريور ۱۴۰۴

نیویورک منتظر ورود پزشکیان است ولی رییس جمهور هم به همین شکل آماده است؟

روزنو :شورای امنیت سازمان ملل متحد روز جمعه ۲۸ شهریور با رد قطعنامه پیشنهادی کره جنوبی برای تمدید تعلیق تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، عملاً مسیر فعال شدن سازوکار موسوم به «مکانیسم ماشه» را هموار کرد؛ سازوکاری که می‌تواند از پنجم مهرماه تمامی قطعنامه‌های لغو شده شورای امنیت را بازگرداند و ایران را دوباره در موقعیت پیش از برجام قرار دهد.

نیویورک منتظر ورود پزشکیان است ولی رییس جمهور هم به همین شکل آماده است؟

این تصمیم، درست در آستانه سفر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به نیویورک و حضور او در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل گرفته شد؛ سفری که بسیاری از تحلیلگران آن را «آخرین پنجره باز دیپلماسی» توصیف می‌کنند.

در چنین شرایطی مفهوم «تعامل مقتدرانه» که در روز‌های اخیر از سوی برخی اصلاح‌طلبان و حتی بخشی از جریان‌های منتقد مطرح شده، به کلیدواژه‌ای تازه در ادبیات سیاست خارجی ایران بدل شده؛ کلیدواژه‌ای که می‌تواند هم پاسخ به تندرو‌های داخلی باشد و هم پیامی روشن برای طرف‌های خارجی.

اهمیت سفر پزشکیان به نیویورک

حضور پزشکیان در نیویورک نخستین حضور بین‌المللی او در قامت رئیس‌جمهور نیست، اما به‌نوعی اولین آزمون بزرگ در سیاست خارجی دولت چهاردهم محسوب می‌شود.

این سفر در شرایطی انجام می‌شود که ایران با جدی‌ترین تهدید دیپلماتیک پس از سال‌های تحریم و فشار حداکثری روبه‌رو است. بازگشت تحریم‌های شورای امنیت می‌تواند به معنای انزوای گسترده‌تر سیاسی و تشدید فشار‌های اقتصادی باشد؛ مسیری که بازگشت از آن به وضعیت پیشین به‌شدت دشوار خواهد بود.

از این منظر سفر نیویورک برای پزشکیان تنها یک رویداد تشریفاتی نیست؛ بلکه صحنه‌ای است که در آن باید توانایی دولت در مدیریت یکی از حساس‌ترین بحران‌های دیپلماتیک دهه اخیر سنجیده شود. چنان که بسیاری از دیپلمات‌ها معتقدند در چنین بزنگاه‌هایی، زبان دیپلماسی می‌تواند جایگزین تهدید و تقابل شود و حتی فرصت‌هایی تازه برای توافق ایجاد کند.

مذاکره یا تقابل؛ فرصت باقی‌مانده چقدر است؟

در همین راستا، احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی طی یک یادداشت تلگرامی با عنوان «یک هفتۀ حیاتی» نوشت: «به نظرم قدرت‌های غربی رأی‌گیری بر سر قطعنامۀ مربوط به مکانیسم ماشه را در شورای امنیت سازمان ملل به عمد یک هفته جلو انداختند تا یک هفتۀ پیش رو، به صورت فرصتی فشرده برای دستیابی به توافقی احتمالی با مقام‌های ایرانی در سفرشان به نیویورک درآید.» زیدآبادی با تاکید براین که «دستیابی به یک مصالحه، تا این لحظه نه غیرممکن و نه پرهزینه است، اما به مجرد اجرایی شدن تحریم‌های سازمان ملل، داستان به کل دگرگون خواهد شد»، نوشت: «مسئله فقط تأثیرات اقتصادی فعال شدن مکانیسم ماشه نیست، مسئلۀ اصلی فضایی است که در داخل و محیط بین‌الملل برای کشورمان پیش خواهد آمد ... آن سوی ماجرا مطلقاً جای خوش‌خیالی ندارد؛ حال این خوش‌خیالی چه از جانب حامیان متعصب حکومت باشد چه از طرف براندازانِ قسم خوردۀ آن!»

مرتضی مکی، کارشناس ارشد سیاست خارجی نیز نگاهی مشابه دارد و می‌گوید: «در هشت روز آینده، اگر توافقی موقت صورت بگیرد و یا دیداری میان اروپایی‌ها و هیأت ایرانی در جریان نشست سالانه در نیویورک اتفاق افتد، این امکان وجود دارد که طی این یک هفته معجزاتی رخ دهد و بتوان امیدوار بود که مکانیسم ماشه شش ماه به تعویق بیافتد».

همچنین عبدالرضا فرجی‌راد، استاد ژئوپلیتیک و سفیر پیشین ایران در نروژ اخیرا تأکید کرد که هنوز «همه در‌ها بسته نشده است» و «با توجه به این‌که هنوز یک هفته فرصت داریم تا روی مسئله مکانیسم ماشه کار کنیم، نمی‌توان با قطعیت گفت که پرونده بسته شده است. بخشی از سخنان اخیر امانوئل مکرون نیز نشان می‌داد که امکان توافق حداقلی وجود دارد. حضور رئیس‌جمهور ایران در نیویورک فرصتی است که می‌تواند به گشایش‌های تازه‌ای منجر شود.»

این نگاه در تضاد با تصویری است که برخی محافل رسانه‌ای داخلی ترسیم می‌کنند؛ تصاویری که بر بسته شدن همه راه‌ها و اجتناب‌ناپذیر بودن تقابل تأکید دارند. اما تجربه مذاکرات هسته‌ای در دهه‌های اخیر نشان داده که حتی در واپسین لحظات، امکان چرخش‌های ناگهانی و گشایش‌های غیرمنتظره وجود دارد.

دوگانه داخلی؛ اصلاح‌طلبان و تندرو‌ها

در داخل کشور، فضای سیاسی، اما همچنان دوپاره است. اصلاح‌طلبان و بخش‌هایی از جریان اعتدالی بر ضرورت گفت‌وگوی مستقیم و احیای مسیر دیپلماسی تأکید می‌کنند.

آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات، در توئیتی نوشت: «منتقدان برجام هنوز نگفته‌اند نسخه بدیل‌شان چه بود؟ ادامه‌ی تقابل؟ خروج از NPT؟ یا جنگ جنگ تا پیروزی؟ راه‌حل‌هایی بدون توجه به خواست مردم! دکتر ظریف راهی را گشود که منافع ملی را حفظ کرد بدون آنکه ایران تسلیم شود. تعامل مقتدرانه، نه تندروی، راه حل ایران است.»

این تعبیر «تعامل مقتدرانه» اکنون در حال تبدیل شدن به یک کلیدواژه سیاسی است؛ عبارتی که می‌تواند هم به معنای گفت‌و‌گو از موضع قدرت تعبیر شود و هم تلاشی برای یافتن راه‌حلی میانه میان مذاکره و مقاومت.

در مقابل این نگرش، جریان‌های تندرو همچنان بر «مقاومت فعال» و حتی «خروج از NPT» تأکید می‌کنند و معتقدند که هرگونه مذاکره در شرایط فعلی به معنای عقب‌نشینی است و غربی‌ها صرفاً به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر هستند. اما مشکل اصلی این جریان‌ها، همان‌طور که منصوری اشاره کرده، فقدان یک «طرح بدیل» است و در مقابل دستکم طرح «تعامل مقتدرانه» در خود طرحی نو را سازماندهی کرده است.

ضرورت مذاکره مستقیم در اوج روز‌های تنش

مساله دیگر این است که از نگاه بسیاری از کارشناسان، استفاده یا عدم‌استفاده از این فرصت یعنی زمان حضور پزشکیان در نیویورک و طرح «تعامل مقتدرانه» که یک گام بالاتر از گفت‌و‌گو را تبیین می‌کند، تعیین‌کننده مسیر آینده کشور خواهد بود و تبعات عدم موفقیت می‌تواند ایران را به سوی محدودیت‌های شدیدتر اقتصادی و فشار دیپلماتیک فزاینده سوق دهد.

فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین ایران نیز به تازگی در گفت‌وگویی تأکید کرده که حضور پزشکیان در نیویورک باید فراتر از یک حضور تشریفاتی باشد. وی معتقد است:‌آنچه اکنون نیاز داریم، نه صرفاً یک سخنرانی در سازمان ملل، بلکه شروعی است که از بن‌بست موجود دریچه‌ای بگشاید. طرف آمریکایی به دنبال دیدار رو در رو است و این نکته‌ای است که نمی‌توان نادیده گرفت. تجربه سال‌های گذشته نشان داده که پیام‌های غیرمستقیم و مدیریت از طریق واسطه‌ها در بزنگاه‌های حساس کارآمدی لازم را ندارد.

سفر پزشکیان به نیویورک، بیش از یک حضور بین‌المللی، یک آزمون سرنوشت‌ساز است و اگر این سفر بتواند آغازگر مسیری تازه در گفت‌و‌گو‌ها باشد، شاید بتوان از بازگشت تحریم‌ها جلوگیری کرد یا دست‌کم هزینه‌های آن را کاهش داد؛ اما اگر فرصت از دست برود، کشور وارد مرحله‌ای خواهد شد که گزینه‌های آن بسیار محدودتر و پرهزینه‌تر خواهد بود

به گفته این دیپلمات پیشین، بخشی از شروط غرب تنها به پرونده هسته‌ای مربوط نمی‌شود، بلکه گستره‌ای فراتر دارد و از مناسبات ایران با گروه‌های منطقه‌ای گرفته تا موضوع تسلیحات نظامی. مجلسی هشدار داده که طولانی‌تر شدن روند کنونی به معنای از دست رفتن فرصت‌ها و افزایش هزینه‌هاست. وی تصریح می‌کند: «زمان، در سیاست خارجی یک عامل بسیار مهم است؛ اگر امروز نتوانیم ابتکاری را برگزینیم، فردا ممکن است ناچار به انتخاب در شرایطی شویم که گزینه‌های ما بسیار محدودتر و پرهزینه‌تر خواهد بود.»

رویکرد دولت پزشکیان و دستگاه دیپلماسی

وزارت خارجه ایران در بیانیه‌ای پس از رأی‌گیری شورای امنیت، اقدام سه کشور اروپایی را «مخرب و غیرقانونی» توصیف و تأکید کرد که ایران «حق پاسخ‌گویی متناسب» را محفوظ می‌دارد. با این حال، در متن بیانیه نیز بر «پیگیری منافع از مجرای دیپلماسی» تأکید شده است؛ نشانه‌ای از آن‌که دولت پزشکیان قصد دارد مسیر مذاکره را همچنان باز نگه دارد.

از سوی دیگر حضور عباس عراقچی، وزیر خارجه و امیر سعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل، در کنار رئیس‌جمهور نیز بیانگر آن است که تیم دیپلماسی دولت برنامه‌ای جدی برای این سفر تدارک دیده است. چنان که ایروانی پس از نشست شورای امنیت اعلام کرد که «دیدار‌های متعددی میان رئیس‌جمهور و وزیر خارجه با همتایان اروپایی در نیویورک برنامه‌ریزی شده است.» این خود نشانه‌ای است که دولت به دنبال استفاده حداکثری از فرصت کوتاه باقی‌مانده است؛ فرصتی که صدای تیک و تاک ساعت حالا به خوبی در پس آن شنیده می‌شود.

فشار‌های خارجی و داخلی. بازی چندلایه.

اما اکنون دیگر مساله ایران و اروپا، تنها به پرونده هسته‌ای محدود نمی‌شود. غربی‌ها در سال‌های اخیر بار‌ها به موضوعاتی مانند نقش منطقه‌ای ایران و توان موشکی کشور اشاره کرده‌اند. از نگاه آنان، بدون حل‌وفصل این مسائل، هیچ توافق پایداری شکل نخواهد گرفت. در مقابل، بخش بزرگی از سیاست داخلی ایران نیز نسبت به هرگونه ورود به این حوزه‌ها حساس است و آن را خط قرمز امنیت ملی می‌داند. همین تضاد موجب شده که مسیر دیپلماسی برای دولت پزشکیان پرهزینه و دشوار باشد. از یک‌سو، جامعه بین‌المللی انتظار دارد ایران در برخی حوزه‌ها انعطاف نشان دهد و از سوی دیگر، تندرو‌های داخلی هرگونه عقب‌نشینی را «خیانت» می‌خوانند.

وضعیت فعلی ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند «تصمیمی شجاعانه» است؛ تصمیمی که شاید هزینه‌های داخلی داشته باشد، اما در بلندمدت منافع ملی ایران را تأمین می‌کند. از همین روست که کلیدواژه «تعامل مقتدرانه» اهمیت پیدا می‌کند؛ مذاکره از موضع قدرت، اما با هدف گشودن گره‌های کور و جلوگیری از ورود به یک بن‌بست تاریخی

در این میان، حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به برخی تأسیسات هسته‌ای ایران نیز لایه جدیدی از پیچیدگی به موضوع افزوده و وزارت خارجه در بیانیه خود تأکید کرده که این حملات «نقض آشکار منشور ملل متحد» بوده و اروپایی‌ها با سکوت خود در برابر آن، عملاً استاندارد‌های دوگانه را دنبال کرده‌اند.

آخرین روزنه دیپلماسی از دریچه نیویورک

با توجه به تمامی این شرایط، بسیاری از ناظران اکنون دیگر سفر نیویورک را آخرین پنجره دیپلماسی برای ایران در این مقطع می‌دانند.

چنان که اگر ایران و غرب نتوانند در این فرصت کوتاه به تفاهمی دست یابند، از پنجم مهرماه بار دیگر تمامی تحریم‌های شورای امنیت فعال خواهد شد؛ تحریم‌هایی که رفع آنها در آینده بسیار دشوارتر خواهد بود.

وضعیت فعلی ایران در جامعه جهانی بیش از هر زمان دیگری نیازمند «تصمیمی شجاعانه» است؛ تصمیمی که شاید هزینه‌های داخلی داشته باشد، اما در بلندمدت منافع ملی ایران را تأمین کند.

از همین روست که کلیدواژه «تعامل مقتدرانه» اهمیت پیدا می‌کند: مذاکره از موضع قدرت، اما با هدف گشودن گره‌های کور و جلوگیری از ورود به یک بن‌بست تاریخی.

اکنون ایران در نقطه‌ای ایستاده که هر انتخاب آن پیامد‌های بلندمدت و تاریخی دارد. تجربه دو دهه گذشته نشان داده که فشار، تحریم و تقابل هرگز نتوانسته‌اند مسیر توسعه و امنیت کشور را تضمین کنند. در مقابل، هر زمان که در‌های دیپلماسی گشوده شده، امکان کاهش فشار‌ها و گشایش‌های اقتصادی و سیاسی نیز فراهم آمده است.

سفر پزشکیان به نیویورک، بیش از یک حضور بین‌المللی، یک آزمون سرنوشت‌ساز است و اگر این سفر بتواند آغازگر مسیری تازه در گفت‌و‌گو‌ها باشد، شاید بتوان از بازگشت تحریم‌ها جلوگیری کرد یا دست‌کم هزینه‌های آن را کاهش داد؛ اما اگر فرصت از دست برود، کشور وارد مرحله‌ای خواهد شد که گزینه‌های آن بسیار محدودتر و پرهزینه‌تر خواهد بود.

در نهایت، همان‌گونه که یکی از تحلیلگران اصلاح‌طلب تأکید کرده است «راهی جز تعامل مقتدرانه وجود ندارد»؛ راهی که هم به معنای حفظ منافع ملی است و هم گشودن باب گفت‌و‌گو با جهان.

مساله و موضوع مهم این است که اکنون پنجره دیپلماسی همچنان باز است، اما بعید است برای همیشه باز بماند و اتلاف وقت و زمان نیز به نفع ایران نیست.

تصویر روز
خبر های روز