
رئیس جمهور را محدود نکنیم
روزنو :ولیا... شجاعپوریان
اگر نظامهای سیاسی در کشورهای مختلف جهان را مورد بررسی قرار دهیم، مشاهده خواهیم کرد نظامهای سیاسی امروز بیشتر نظامهای ریاستی هستند تا نظامهای پارلمانی. یعنی بیشتر نظامها امروز به شکلی هستند که در آنها رئیسجمهور نقش اول را دارد و با توجه به ساختار نظام ریاستی، رئیسجمهور قدرت موثری دارد. به عنوان مثال در آمریکا رئیسجمهور اختیارات بسیار زیادی دارد . با وجود تجربه بسیاری کشورهای دموکراتیک، در ابتدای کار جمهوری اسلامی نظام ایران به صورت پارلمانی شکل گرفت اما در اجرای این قانون اساسی بسیاری از مشکلاتی که پیش از آن پیشبینی شده بود به وقوع پیوست. شاید اگر در همان برهه ما هم مطالعه بیشتری میکردیم این راه را نمیرفتیم و نیاز به بازنگری در قانون اساسی بهوجود نمیآمد. بحث احیای نخستوزیری و بازگشت به سیستم گذشته را تجربهای که پیش از این دیدیم. پیامی که این تصمیم به بدنه مردم منتقل خواهد کرد، تلاش برای کنترل مستقیمتر مسئولیتهای کلیدی است که مردم واکنش مثبتی به این تصمیم نشان نخواهند داد. امروز که رئیسجمهور بهعنوان مقام اول اجرایی کشور و مقام دوم کشور نقش موثری در انگیزه دادن به مردم برای حضور در انتخابات دارد، سبب شده تا قومیتها و جغرافیای مختلف در انتخابات حضور پیدا کنند اما اگر ببینند مقام ریاستجمهوری به یک تشریفاتی تنزل پیدا کرده است، انگیزهای برای حضور در پرشور ملی در انتخابات نخواهند داشت و حماسه حضوری همچون خرداد 76 یا انتخابات پرشور 88 و 92 را شاهد نخواهیم بود. این حماسه حضور ناشی از جایگاه موثر ریاستجمهوری در ایران است که اگر تشریفاتی شود دیگر شاهد خلق حماسههای ملی در پای صندوقهای رای نخواهیم بود. به این مساله توجه کنید که در مقایسه با بسیاری کشورهای دنیا ریاستجمهوری ایران اختیارات وسیعی ندارد و اگر به یاد داشته باشید آقای خاتمی تلاش زیادی کرد تا لایحه اختیارات ریاستجمهوری تصویب شود. اما اگر قرار باشد همین اقتدار را هم از دست بدهد، حضور رئیسجمهور در برنامهها و همایشهای بینالمللی با معنا و مفهوم نخواهد بود چراکه مذاکره با کسی که اختیاراتی ندارد و برای هماهنگی دولت باید با نخستوزیر و مجلس هماهنگی داشته باشد، برای مقامات سیاسی کشورهای دیگر جذابیت نخواهد داشت. از نظر جامعهشناسی نیز کشور ایران تنوع زیادی به لحاظ قومیتی دارد و انتخاب نخستوزیر بهعنوان مقام اول اجرایی کشور بدون مداخله رای مستقیم مردم نیز باعث میشود آرامآرام انگیزه مردم برای تاثیرگذاری در سرنوشت سیاسی کشور خود کاهش بیابد. درمجموع برای مطالعه و بررسی باید فرصت بیشتر در اختیار رسانهها و نخبگان و نمایندگان مجلس گذاشته شود و دلایل موافقان این تغییر هم شنیده شود در عین اینکه بر اساس قانون اساسی ایران این کار عملی نیست و نیاز به بازنگری در قانون اساسی دارد که این مساله نیز از توان مجلس خارج است و وظیفه «شورای بازنگری قانون اساسی» محسوب میشود.