
اراده، تنها راه رسیدن به توافق
پرونده هستهای ایران مهمترین چالشی است که در طول یک دهه اخیر میان ایران و کشورهای اروپایی و آمریکا شکل گرفته است و برای رسیدن به یک نقطه مشترک سالهاست مذاکراتی در دورههای مختلف ترتیب داده شده ولی به هر دلیلی تاکنون توافق نهایی حاصل نشده است. لازم به ذکر است بعد از سال 92 و روی کار آمدن دولت یازدهم روابط و نوع مذاکرات وارد فصل جدیدی شد؛ بهعبارت دیگر پرونده هستهای از شورایعالی امنیت ملی به وزارت خارجه رفت تا دولت و وزیر امورخارجه ابتکار عمل را در دست گیرند. از آنجا که دولت در شعارهای خود تعامل با دنیا را پررنگ کرده بود، بر این اساس در راستای حل مساله هستهای، وزیران خارجه ایران و آمریکا در برابر یکدیگر قرار گرفتند تا بدون واسطه در این زمینه رایزنی نمایند. آنچه باید بر آن تاکید داشت این است که قطعا هر مذاکرهای میتواند برای رسیدن به یک توافق مثمرثمر و کاهشدهنده اختلافات باشد بنابراین باید گفت اگر دیروز در ژنو و امروز در نیویورک دیدارهایی صورت میگیرد بدون هیچ شکی میتواند در پیشبرد مذاکرات مفید باشد و حتی فراتر از آن میتواند توافقی پایدار را به دنبال داشته باشد.اما به نظر میرسد آنچه بیش از گفتوگوها و مذاکرات میان کشورهای ایران و آمریکا مهم تلقی میشود این موضوع است که نمایندگان آنها تا چه حد از سوی دولت متبوع خود اختیار دارند در برابر طرف مقابل از خود انعطاف نشان دهند. در این دور از مذاکرات اگر آقای ظریف بتواند با وزرای خارجه کشورهای عضو گروه 1+5 دیدار داشته باشد و طی آن سخنان روشنکنندهای بیان نماید یا آقای روحانی در سطح روسای جمهور بتواند به رفع سوءتفاهمات بپردازد، میتوان نسبت به ثمربخش بودن مذاکرات هستهای در نیویورک امیدوار بود. با توجه به فضای بیاعتمادی حاکم بر مذاکرات و همچنین افزایش سوءتفاهمات میان دوطرف آنچه منجر به بازشدن گره مذاکرات خواهد شد، تصمیمگیری سیاسی در سطح بالاست. لذا نکته حائز اهمیت این است که در روابط میان دو کشور نوعی خوشبینی توام با احتیاط وجود دارد؛ به این معنا که هر دو کشور اگر اراده ادامه مذاکرات و رسیدن به راهحل و توافق را داشته باشند قطعا این مذاکرات به نتیجه خواهد رسید اما اگر گفتوگوها فاقد اراده باشد بدیهی است که هیچ ثمرهای نمیتواند داشته باشد و تنها یک دور باطل را طی خواهد کرد.
* کارشناس مسائل بینالملل