چرخه قدرت و ثروت منشأ فساد در کشور است
حدود ۶ سال است که از سکانداری حسن روحانی بر جایگاه ریاست جمهوری میگذرد اما همه در انتظار آن بودند روحانی ۹۲ به شکل بسیار توانمندتری حرکت کند اما نه تنها شاهد توانمندتر شدن نبودیم بلکه روزبهروز از عقبه رأی خود فاصله گرفت و چرخش محسوسی نسبت به گذشته داشت. هر روز گلایههای مردم بیشتر میشود چرا که اقتصاد کشور با تورم بالایی همراه است و همچنان دولت نتوانست در این زمینه توفیقی بدست آورد. برای حل مشکلات بسیاری معتقدند که سه قوه (مجریه، مقننه و قضائیه) در کنار یکدیگر میتوانند به مسائل رسیدگی کرده و افرادی که درصدد فساد اقتصادی در کشور هستند را شناسایی و دستشان را برهمگان رو کنند. اگر این سه قوه در کنار یکدیگر باشند و هماهنگ حرکت کنند حتما کشور از شرایط سخت کنونی عبور خواهد کرد، چرا که تاریخ نشان داده که ما در شرایط جنگ هم توانستهایم با حمایت مردم مشکلات را پشت سر بگذاریم. اگر مردم نسبت به دولت دلسرد شوند دیگر عبور از شرایط سخت میشود. برای بررسی مشکلات و نیز عملکرد و رفتار دولت درقبال آنها گفتوگویی با علی صوفی فعال سیاسی اصلاحطلب داشته که در ادامه میخوانید.
روزنو : حدود ۶ سال است که از سکانداری حسن روحانی بر جایگاه ریاست جمهوری میگذرد اما همه در انتظار آن بودند روحانی ۹۲ به شکل بسیار توانمندتری حرکت کند اما نه تنها شاهد توانمندتر شدن نبودیم بلکه روزبهروز از عقبه رأی خود فاصله گرفت و چرخش محسوسی نسبت به گذشته داشت. هر روز گلایههای مردم بیشتر میشود چرا که اقتصاد کشور با تورم بالایی همراه است و همچنان دولت نتوانست در این زمینه توفیقی بدست آورد. برای حل مشکلات بسیاری معتقدند که سه قوه (مجریه، مقننه و قضائیه) در کنار یکدیگر میتوانند به مسائل رسیدگی کرده و افرادی که درصدد فساد اقتصادی در کشور هستند را شناسایی و دستشان را برهمگان رو کنند. اگر این سه قوه در کنار یکدیگر باشند و هماهنگ حرکت کنند حتما کشور از شرایط سخت کنونی عبور خواهد کرد، چرا که تاریخ نشان داده که ما در شرایط جنگ هم توانستهایم با حمایت مردم مشکلات را پشت سر بگذاریم. اگر مردم نسبت به دولت دلسرد شوند دیگر عبور از شرایط سخت میشود. برای بررسی مشکلات و نیز عملکرد و رفتار دولت درقبال آنها گفتوگویی با علی صوفی فعال سیاسی اصلاحطلب داشته که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات 96 شاهد کاهش محبوبیت او در میان جامعه هستیم. علت این کاهش را در چه موضوعی تبیین میکنید؟
کاهش محبوبیت و ریزش حامیان آقای روحانی به اعتبار دولت لطمه وارد کرده چرا که مردم تا حدودی از دولت مایوس شدهاند. از ابتدای آغاز دولت دوازدهم طیف وسیعی از اصلاحطلبان و عقبه رای روحانی نسبت به وضعیت کشور ابراز نارضایتی کردند. یکی از این ابراز ناراحتیها بازمیگردد به لیستی که روحانی برای دولت ارائه داد و همگی نگران این لیست بودند. آقای روحانی در دولت دوازدهم مسیرش را از اصلاحطلبان جدا کرد. او با تغییری که در اطرافیانش در دولت و همچنین کابینه به وجود آورد موجب مایوس کردن حامیانش شد. اینگونه تغییر رفتار آقای روحانی در دور دوم به دستگیری برادرش مربوط و اینگونه القا شد که آقای روحانی در مقابل فشارها در این مورد تسلیم شده است. به همین دلیل او سعی دارد تا به جای جلب رضایت عقبه رأی خود و مردم به سمت جلب رضایت دیگران برود. درباره این گونه حرکت آقای روحانی هم میتوان گفت که همان اقدامی را انجام داد که معمولا نمایندگان مجلس انجام میدهند اینگونه که نمایندگان مجلس زمانی که قصد کسب رای دارند با شعارها و وعدههای بسیار زیاد به سمت مردم حرکت میکنند اما به محض ورود به مجلس دیگر نگاهشان به مردم نیست و به سمت دیگر نظر دارند تا آنها را بتوانند در کنار خود حفظ کنند و در مجموع باید گفت برای مسئولان ارشد چنین چیزی بعید است که منافع مردم اصلیترین دغدغه آنها نباشد.
آقای روحانی خود باعث کاهش محبوبیتش شد یا عوامل بیرونی هم در این میان دخیل بودند؟
عدم تحقق وعدهها نگرانکننده، هشدار دهنده و خطرناک بود که میشد عواقب آن را پیشبینی کرد. با توجه به چرخشی که آقای روحانی از خود انجام داد، امیدهای فراوانی که نسبت به او وجود داشت، به یأس تبدیل شد. زمانی نگذشت که در ماجرای دی 96 این یأس به شکلهای دیگر بروز کرد؛ هر چند جرقه این ماجرا از مشهد زده شد و گرچه عوامل بروز این اعتراضات یا نقطه آغاز این اعتراضات منتسب به رقبای آقای روحانی شد اما در ادامه اتفاقات و اخبار نشاندهنده آن بود که قشری از محرومان جامعه و افرادی که در زمینه معیشت دچار مشکل هستند به خیابان آمده و اعتراضات و خشم خود را نشان دادند. در این بین برخی از جریانات سیاسی به ویژه اپوزیسیون خارج از کشور و براندازان سعی داشتند از این نمد کلاهی برای خود بدوزند و برخی شعارها را جسته گریخته مطرح کردند و آن را به نفع و نام خود تمام کردند که مردم از نظام بازگشته و به ما روی آوردهاند و... اما باید توجه داشت که این اعتراضات به اوضاع معیشتی مردم بود و عمق سیاسی نداشت. این موضوع هم یک مرحله از ریزش اعتبار و محبوبیت آقای روحانی بود که اینگونه خود را نشان داد. آقای روحانی به جای آنکه با توجه به این هشدار، به مردم اعلام کند که جبران خواهم کرد، و به مطالبات مردم و تعهداتی که در زمان انتخابات داده عمل خواهد نمود و آنها را امیدوار کند، اما چنین نکرد.
اشتباه دیگر در چه موضوعاتی بود؟
میتوان گفت تیر خلاص رهاسازی کنترل قیمت ارز بود که منجر به افزایش قیمتها شد. تن دادن به پیشنهادات تئوریسینهای شکست خورده به معنی خطای غیرقابل جبران بود که «به من گفتند اگر ارز را رها کنید به پنج هزار تومان خواهد رسید و بیشتر نخواهد شد اما نتوانستیم ارز را کنترل کنیم.» آقای روحانی از کنار این مساله گذشت و آن را به اعتراضات مردم مرتبط کرد. همان وقت گفته شد به جهت آنکه شما به خیابانها آمدید، این تورم به وجود آمده است. پس از این موضوع مردم نگرانتر از گذشته شده و منجر به ایجاد یک وضعیت روانی در جامعه شد که در نتیجه مردم برای خرید ارز هجوم آوردند و به همین جهت تقاضا افزایش یافت. مردم که ابتدا چنین کاری را انجام ندادند. مردم اگر میدیدند که دولت در حال کنترل ارز است و تقاضاها را پاسخ میدهد و جلوی تقاضاهای اضافی را میگیرد (که دولت به راحتی میتوانست این کارها را انجام دهد) طبعا آن جو روانی را فروکش میکرد. مگر این جو روانی در گذشته نبوده است؟ اینگونه موضوعات در مقاطع مختلف در کشور ما به وجود آمده نظام توانسته آن را کنترل کند اما در حال حاضر به نظر میرسد جامعه رها شده است نه تنها رها شده بلکه گاه به نظر میرسد در مقابل گلایهها و فغان مردم دولت سکوت کرده است و کسی متوجه نیست که مردم در حال زجرکشیدن هستند. در اوج این شرایط در حالی که انتظار میرفت دولت با مردم با صداقت و صراحت گفتوگو کند، به سکوت خود ادامه داد. چنین واکنشی از سوی مسئولان دولت عجیب بود تا آنکه مجلس واکنش نشان داد و کار به سوال رسید و ایشان را احضار کرد تا بلکه در مجلس توضیح داده شود و پیش از آن هم در صداوسیما حضور پیدا کرده بود. اما وقتی زمان ارائه توضیح رسید، توضیحات و تحلیلها قانع کننده نبود و از آن سخنان توپ را به زمین مردم انداختن استنباط میشد. گفته شد که بله، ترامپ از برجام خارج شده و بقیه هم این کارها را کردند. پس از خروج ترامپ از برجام انگار دولت کاری ندارد و باید بنشیند و اوضاع را به روزمرگی پشت سر بگذارد و با توجه به عدم معرفی سخنگو، شاهدیم که پاسخگویی وجود ندارد. طبعا اینها باعث میشود تا اعتبار دولت کاهش یابد و این موضوع کاملا طبیعی است. خیلی وقت است که رأی آقای روحانی ریزش پیدا کرده است. شاید بتوان گفت حدود یک سال پیش چنین تحلیلی وجود داشت و این یک واقعیت است.
چه افرادی بر توهمات دامن زدند؟
برخی اطرافیان آقای روحانی به توهمات دامن زدند یعنی آقای روحانی را به این سمت بردند که دیگر کارت با مردم و اصلاحطلبان به اتمام رسیده و باید نگاهتان تنها به آینده باشد و برای همین هم ایشان مشکلی از اینکه بخواهد از مردم یا اصلاحطلبان فاصله بگیرد، نداشته بلکه حتی این رویگردانی را هم برای خود امتیاز میدانست که بله؛ به آنها نشان دهد که من مناسب هستم و گرایشم به شماست. این موضوع تنها یک تاکتیک بوده که آقای روحانی به سوی اصلاحطلبان روی آورد. آقای روحانی اصلاحطلب نیست و این موضوع را اطرافیان آقای روحانی تقویت کردند.
حتی در خاطرات برخی از نزدیکان آیتا... هاشمی هم آورده شده که روحانی نسبت به سخنان و توصیههای ایشان هم گوش شنوایی نداشت.
بله، آیتا... هاشمی چند نظر داشت اول آنکه نظرشان درباره برخی از وزارتخانهها بود که ایشان اصلا گوش نداد و یا اصلاحطلبان و رئیسدولت اصلاحات هم توصیه و راهبرد ارائه دادند که آقای روحانی به هیچ کدام از این راهبردها گوش نداده و راه خود را پیمود. دومین موضوعی که گوشزد شد آن بود که سیاستهای اقتصادیات در حال حاضر تحت عنوان تورم و تکنرخی دنبال میشود، به ضرر کشور است و موجب دامنزدن به افزایش رکود خواهد شد و باید توجه کنید که رکود، کشور را بر باد خواهد داد و مردم را فقیر خواهد کرد و دسترسی آنها را به کالاها از بین خواهد برد و شما تنها به تورم توجه نکنید. اگر تورم را در سطح 20 درصد نگه دارید، اقدام بزرگی است در همین حد اکتفا کنید و سیاست انقباضی برای کاهش تورم را رها کنید و یک مقدار سیاست انبساطی در پیش بگیرید تا بتوانید مقداری هم رونق ایجاد کنید اما اصلا و ابدا به این توصیهها توجه نشد. در حال حاضر هم شما شاهد هستید آثاری از شعار و پیام دولت برای تکنرخی کردن تورم وجود ندارد. ما در حال حاضر شاهد تورم وحشتناکی هستیم و قطعا این تورم بالای 40 درصد است. یعنی اگر بگوییم این آمارهایی هم که میدهند 24 یا 28 درصد است خیر؛ چنین نیست چرا که با پدیده افزایش دوبرابری قیمت گوشت و بقیه کالاهای ضروری و اساسی مردم روبهرو هستیم که اگر همگی آنها از دسترس مردم خارج شود و اوضاع اقتصادی نابسامان شود معلوم میشود که تورم افسارگسیخته است. رکود که در گذشته بود و متاسفانه ادامه پیدا کرده است که در حال حاضر هم تمام این موضوعات باعث شده تا دچار این بحران شویم.
پیشنهاد شما برای سال جدید به دولت برای عبور از این مشکلات چیست؟
در حال حاضر در کشور نهادهای قدرتمند و تاثیرگذاری مانند مجلس و دولت داریم. این دو قوه از قوای مهم کشور هستند. در کنار آنها حمایت رهبری را هم داریم که از همه بالاتر و مهمتر است. در حال حاضر حمایت رهبری به شکلهای مختلف از دولت بروز میکند. به هر حال حمایت ایشان در قالب تشکیل ستاد عالی هماهنگی اقتصادی که از روسای سه قوه به ریاست رئیسجمهور است آن هم در کنارش به عنوان یک قوه است که حتی در موارد اضطراری میتواند فراتر از قانون تصمیم بگیرد. این موضوعات کم نیست و باید اینها با یکدیگر منسجم شود به آن معنا که سه قوه باید با یکدیگر منسجم شده و تحت نظر مقام معظم رهبری سعی کنند تا بالاخره واقعیات و موانع موجود را شناسایی و خدمت ایشان ارائه دهند و به طرح پیشنهاد، راهحل و چارهجویی بپردازند. دولت، مجلس و قوه قضائیه نباید تنها به کارهای خود بپردازند یعنی وضعیت کشور دارای یک وضعیت عادی نیست چرا که یک وضعیت استثنایی و سرنوشتساز را دارد که میتوان از آن خارج شد. به شرط آنکه از تمام امکانات کشور استفاده شود نه تنها از امکاناتی که فقط برای دولت است بلکه بقیه امکانات هم بیاید کنار اینها همراه شوند و هدفشان هم این باشد که اوضاع اقتصادی را سامان دهند. قطعا اگر مردم ببینند کمبودی هم وجود دارد تحمل خواهند کرد، از فساد جلوگیری کرده و با مفسدان برخورد کنند، جلوی رخنههای فساد را بگیرند. اگر این کارها را انجام دهند میتوان وضعیت کشور را به سوی بهبود سوق داد. چرخه قدرت و ثروت که منشأ فساد است را باید از بین ببرند و ارتباط این چرخه را قطع کرد. اولین مساله در این زمینه آن است که دست ثروتمندان را از قدرت کوتاه کنند. مثلا مشخص کنند که 50 میلیون دارایی هر شخصی باشد که قصد ورود به قدرت را دارد، چه نماینده مجلس، چه وزیر. اگر کسی قصد دارد که در نهادهای تصمیمگیری و حاکمیتی حضور داشته باشد، توان مالیاش چه اندازه است؟ ثروتمندان باید دستشان از قدرت کوتاه شود. مادامی که ثروتمندان در قدرت هستند، به طور طبیعی و بنا بر خصلتی که عموما در ثروتمندان دیده میشود به نفع خود از فرصتها استفاده خواهند کرد و مردم فقیرتر و آسیبپذیرتر خواهند شد. این یک موضوع است که این حلقه شوم ثروت و قدرت باید از بین برود. مساله دوم اعمال نظارت است؛ اعمال نظارتی که بر بودجه وجود دارد و سالانه دیوان محاسبات تفریغ بودجه را اعلام میکند و به مجلس ارائه میدهد، انحرافات بودجه را کاملا نشان میدهد این موضوع باید شامل حال برنامه پنج ساله، چشمانداز یک ساله، سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی باشد و مشخص شود که انحرافاتی که به وجود آمده در برنامههای پنج ساله، در چشماندازه 20 ساله، در سیاست کلی اصل 44 قانون اساسی، چیست. سران قوا از مجلس، قوه قضائیه، دولت و رئیسجمهور که دستاندرکار بودند و باعث شدند که چشمانداز 20 ساله کنار گذاشته شود، باید پاسخگو باشند. اگر چنین محکمه بزرگی برگزار شود محکمه چشمانداز 20 ساله است. دادگاه چشماندازه 20 ساله برگزار شود، دادگاه برنامه پنج ساله چهارم که آقای احمدینژاد به کل کنار گذاشت، دادگاه برنامه پنج ساله پنجم، ششم، سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی واگذاریها، خصوصیسازیها، اگر این دادگاهها برپا شود و دانهدرشتها را زیر سوال ببرد و آنها را به پاسخگویی وادار کند و انحرافاتی که اینها به وجود آوردند را مشخص کند، قطعا میتوانیم در شرایط، انقلاب بزرگی به وجود بیاوریم و قطعا در سال 98 میتوانیم فشارهای خارجی را تحمل کنیم در غیر این صورت نمیتوان انتظار داشت که مردم به همین روال عادی هم تن دهند.
به گزارش روز نو :پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات 96 شاهد کاهش محبوبیت او در میان جامعه هستیم. علت این کاهش را در چه موضوعی تبیین میکنید؟
کاهش محبوبیت و ریزش حامیان آقای روحانی به اعتبار دولت لطمه وارد کرده چرا که مردم تا حدودی از دولت مایوس شدهاند. از ابتدای آغاز دولت دوازدهم طیف وسیعی از اصلاحطلبان و عقبه رای روحانی نسبت به وضعیت کشور ابراز نارضایتی کردند. یکی از این ابراز ناراحتیها بازمیگردد به لیستی که روحانی برای دولت ارائه داد و همگی نگران این لیست بودند. آقای روحانی در دولت دوازدهم مسیرش را از اصلاحطلبان جدا کرد. او با تغییری که در اطرافیانش در دولت و همچنین کابینه به وجود آورد موجب مایوس کردن حامیانش شد. اینگونه تغییر رفتار آقای روحانی در دور دوم به دستگیری برادرش مربوط و اینگونه القا شد که آقای روحانی در مقابل فشارها در این مورد تسلیم شده است. به همین دلیل او سعی دارد تا به جای جلب رضایت عقبه رأی خود و مردم به سمت جلب رضایت دیگران برود. درباره این گونه حرکت آقای روحانی هم میتوان گفت که همان اقدامی را انجام داد که معمولا نمایندگان مجلس انجام میدهند اینگونه که نمایندگان مجلس زمانی که قصد کسب رای دارند با شعارها و وعدههای بسیار زیاد به سمت مردم حرکت میکنند اما به محض ورود به مجلس دیگر نگاهشان به مردم نیست و به سمت دیگر نظر دارند تا آنها را بتوانند در کنار خود حفظ کنند و در مجموع باید گفت برای مسئولان ارشد چنین چیزی بعید است که منافع مردم اصلیترین دغدغه آنها نباشد.
آقای روحانی خود باعث کاهش محبوبیتش شد یا عوامل بیرونی هم در این میان دخیل بودند؟
عدم تحقق وعدهها نگرانکننده، هشدار دهنده و خطرناک بود که میشد عواقب آن را پیشبینی کرد. با توجه به چرخشی که آقای روحانی از خود انجام داد، امیدهای فراوانی که نسبت به او وجود داشت، به یأس تبدیل شد. زمانی نگذشت که در ماجرای دی 96 این یأس به شکلهای دیگر بروز کرد؛ هر چند جرقه این ماجرا از مشهد زده شد و گرچه عوامل بروز این اعتراضات یا نقطه آغاز این اعتراضات منتسب به رقبای آقای روحانی شد اما در ادامه اتفاقات و اخبار نشاندهنده آن بود که قشری از محرومان جامعه و افرادی که در زمینه معیشت دچار مشکل هستند به خیابان آمده و اعتراضات و خشم خود را نشان دادند. در این بین برخی از جریانات سیاسی به ویژه اپوزیسیون خارج از کشور و براندازان سعی داشتند از این نمد کلاهی برای خود بدوزند و برخی شعارها را جسته گریخته مطرح کردند و آن را به نفع و نام خود تمام کردند که مردم از نظام بازگشته و به ما روی آوردهاند و... اما باید توجه داشت که این اعتراضات به اوضاع معیشتی مردم بود و عمق سیاسی نداشت. این موضوع هم یک مرحله از ریزش اعتبار و محبوبیت آقای روحانی بود که اینگونه خود را نشان داد. آقای روحانی به جای آنکه با توجه به این هشدار، به مردم اعلام کند که جبران خواهم کرد، و به مطالبات مردم و تعهداتی که در زمان انتخابات داده عمل خواهد نمود و آنها را امیدوار کند، اما چنین نکرد.
اشتباه دیگر در چه موضوعاتی بود؟
میتوان گفت تیر خلاص رهاسازی کنترل قیمت ارز بود که منجر به افزایش قیمتها شد. تن دادن به پیشنهادات تئوریسینهای شکست خورده به معنی خطای غیرقابل جبران بود که «به من گفتند اگر ارز را رها کنید به پنج هزار تومان خواهد رسید و بیشتر نخواهد شد اما نتوانستیم ارز را کنترل کنیم.» آقای روحانی از کنار این مساله گذشت و آن را به اعتراضات مردم مرتبط کرد. همان وقت گفته شد به جهت آنکه شما به خیابانها آمدید، این تورم به وجود آمده است. پس از این موضوع مردم نگرانتر از گذشته شده و منجر به ایجاد یک وضعیت روانی در جامعه شد که در نتیجه مردم برای خرید ارز هجوم آوردند و به همین جهت تقاضا افزایش یافت. مردم که ابتدا چنین کاری را انجام ندادند. مردم اگر میدیدند که دولت در حال کنترل ارز است و تقاضاها را پاسخ میدهد و جلوی تقاضاهای اضافی را میگیرد (که دولت به راحتی میتوانست این کارها را انجام دهد) طبعا آن جو روانی را فروکش میکرد. مگر این جو روانی در گذشته نبوده است؟ اینگونه موضوعات در مقاطع مختلف در کشور ما به وجود آمده نظام توانسته آن را کنترل کند اما در حال حاضر به نظر میرسد جامعه رها شده است نه تنها رها شده بلکه گاه به نظر میرسد در مقابل گلایهها و فغان مردم دولت سکوت کرده است و کسی متوجه نیست که مردم در حال زجرکشیدن هستند. در اوج این شرایط در حالی که انتظار میرفت دولت با مردم با صداقت و صراحت گفتوگو کند، به سکوت خود ادامه داد. چنین واکنشی از سوی مسئولان دولت عجیب بود تا آنکه مجلس واکنش نشان داد و کار به سوال رسید و ایشان را احضار کرد تا بلکه در مجلس توضیح داده شود و پیش از آن هم در صداوسیما حضور پیدا کرده بود. اما وقتی زمان ارائه توضیح رسید، توضیحات و تحلیلها قانع کننده نبود و از آن سخنان توپ را به زمین مردم انداختن استنباط میشد. گفته شد که بله، ترامپ از برجام خارج شده و بقیه هم این کارها را کردند. پس از خروج ترامپ از برجام انگار دولت کاری ندارد و باید بنشیند و اوضاع را به روزمرگی پشت سر بگذارد و با توجه به عدم معرفی سخنگو، شاهدیم که پاسخگویی وجود ندارد. طبعا اینها باعث میشود تا اعتبار دولت کاهش یابد و این موضوع کاملا طبیعی است. خیلی وقت است که رأی آقای روحانی ریزش پیدا کرده است. شاید بتوان گفت حدود یک سال پیش چنین تحلیلی وجود داشت و این یک واقعیت است.
چه افرادی بر توهمات دامن زدند؟
برخی اطرافیان آقای روحانی به توهمات دامن زدند یعنی آقای روحانی را به این سمت بردند که دیگر کارت با مردم و اصلاحطلبان به اتمام رسیده و باید نگاهتان تنها به آینده باشد و برای همین هم ایشان مشکلی از اینکه بخواهد از مردم یا اصلاحطلبان فاصله بگیرد، نداشته بلکه حتی این رویگردانی را هم برای خود امتیاز میدانست که بله؛ به آنها نشان دهد که من مناسب هستم و گرایشم به شماست. این موضوع تنها یک تاکتیک بوده که آقای روحانی به سوی اصلاحطلبان روی آورد. آقای روحانی اصلاحطلب نیست و این موضوع را اطرافیان آقای روحانی تقویت کردند.
حتی در خاطرات برخی از نزدیکان آیتا... هاشمی هم آورده شده که روحانی نسبت به سخنان و توصیههای ایشان هم گوش شنوایی نداشت.
بله، آیتا... هاشمی چند نظر داشت اول آنکه نظرشان درباره برخی از وزارتخانهها بود که ایشان اصلا گوش نداد و یا اصلاحطلبان و رئیسدولت اصلاحات هم توصیه و راهبرد ارائه دادند که آقای روحانی به هیچ کدام از این راهبردها گوش نداده و راه خود را پیمود. دومین موضوعی که گوشزد شد آن بود که سیاستهای اقتصادیات در حال حاضر تحت عنوان تورم و تکنرخی دنبال میشود، به ضرر کشور است و موجب دامنزدن به افزایش رکود خواهد شد و باید توجه کنید که رکود، کشور را بر باد خواهد داد و مردم را فقیر خواهد کرد و دسترسی آنها را به کالاها از بین خواهد برد و شما تنها به تورم توجه نکنید. اگر تورم را در سطح 20 درصد نگه دارید، اقدام بزرگی است در همین حد اکتفا کنید و سیاست انقباضی برای کاهش تورم را رها کنید و یک مقدار سیاست انبساطی در پیش بگیرید تا بتوانید مقداری هم رونق ایجاد کنید اما اصلا و ابدا به این توصیهها توجه نشد. در حال حاضر هم شما شاهد هستید آثاری از شعار و پیام دولت برای تکنرخی کردن تورم وجود ندارد. ما در حال حاضر شاهد تورم وحشتناکی هستیم و قطعا این تورم بالای 40 درصد است. یعنی اگر بگوییم این آمارهایی هم که میدهند 24 یا 28 درصد است خیر؛ چنین نیست چرا که با پدیده افزایش دوبرابری قیمت گوشت و بقیه کالاهای ضروری و اساسی مردم روبهرو هستیم که اگر همگی آنها از دسترس مردم خارج شود و اوضاع اقتصادی نابسامان شود معلوم میشود که تورم افسارگسیخته است. رکود که در گذشته بود و متاسفانه ادامه پیدا کرده است که در حال حاضر هم تمام این موضوعات باعث شده تا دچار این بحران شویم.
پیشنهاد شما برای سال جدید به دولت برای عبور از این مشکلات چیست؟
در حال حاضر در کشور نهادهای قدرتمند و تاثیرگذاری مانند مجلس و دولت داریم. این دو قوه از قوای مهم کشور هستند. در کنار آنها حمایت رهبری را هم داریم که از همه بالاتر و مهمتر است. در حال حاضر حمایت رهبری به شکلهای مختلف از دولت بروز میکند. به هر حال حمایت ایشان در قالب تشکیل ستاد عالی هماهنگی اقتصادی که از روسای سه قوه به ریاست رئیسجمهور است آن هم در کنارش به عنوان یک قوه است که حتی در موارد اضطراری میتواند فراتر از قانون تصمیم بگیرد. این موضوعات کم نیست و باید اینها با یکدیگر منسجم شود به آن معنا که سه قوه باید با یکدیگر منسجم شده و تحت نظر مقام معظم رهبری سعی کنند تا بالاخره واقعیات و موانع موجود را شناسایی و خدمت ایشان ارائه دهند و به طرح پیشنهاد، راهحل و چارهجویی بپردازند. دولت، مجلس و قوه قضائیه نباید تنها به کارهای خود بپردازند یعنی وضعیت کشور دارای یک وضعیت عادی نیست چرا که یک وضعیت استثنایی و سرنوشتساز را دارد که میتوان از آن خارج شد. به شرط آنکه از تمام امکانات کشور استفاده شود نه تنها از امکاناتی که فقط برای دولت است بلکه بقیه امکانات هم بیاید کنار اینها همراه شوند و هدفشان هم این باشد که اوضاع اقتصادی را سامان دهند. قطعا اگر مردم ببینند کمبودی هم وجود دارد تحمل خواهند کرد، از فساد جلوگیری کرده و با مفسدان برخورد کنند، جلوی رخنههای فساد را بگیرند. اگر این کارها را انجام دهند میتوان وضعیت کشور را به سوی بهبود سوق داد. چرخه قدرت و ثروت که منشأ فساد است را باید از بین ببرند و ارتباط این چرخه را قطع کرد. اولین مساله در این زمینه آن است که دست ثروتمندان را از قدرت کوتاه کنند. مثلا مشخص کنند که 50 میلیون دارایی هر شخصی باشد که قصد ورود به قدرت را دارد، چه نماینده مجلس، چه وزیر. اگر کسی قصد دارد که در نهادهای تصمیمگیری و حاکمیتی حضور داشته باشد، توان مالیاش چه اندازه است؟ ثروتمندان باید دستشان از قدرت کوتاه شود. مادامی که ثروتمندان در قدرت هستند، به طور طبیعی و بنا بر خصلتی که عموما در ثروتمندان دیده میشود به نفع خود از فرصتها استفاده خواهند کرد و مردم فقیرتر و آسیبپذیرتر خواهند شد. این یک موضوع است که این حلقه شوم ثروت و قدرت باید از بین برود. مساله دوم اعمال نظارت است؛ اعمال نظارتی که بر بودجه وجود دارد و سالانه دیوان محاسبات تفریغ بودجه را اعلام میکند و به مجلس ارائه میدهد، انحرافات بودجه را کاملا نشان میدهد این موضوع باید شامل حال برنامه پنج ساله، چشمانداز یک ساله، سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی باشد و مشخص شود که انحرافاتی که به وجود آمده در برنامههای پنج ساله، در چشماندازه 20 ساله، در سیاست کلی اصل 44 قانون اساسی، چیست. سران قوا از مجلس، قوه قضائیه، دولت و رئیسجمهور که دستاندرکار بودند و باعث شدند که چشمانداز 20 ساله کنار گذاشته شود، باید پاسخگو باشند. اگر چنین محکمه بزرگی برگزار شود محکمه چشمانداز 20 ساله است. دادگاه چشماندازه 20 ساله برگزار شود، دادگاه برنامه پنج ساله چهارم که آقای احمدینژاد به کل کنار گذاشت، دادگاه برنامه پنج ساله پنجم، ششم، سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی واگذاریها، خصوصیسازیها، اگر این دادگاهها برپا شود و دانهدرشتها را زیر سوال ببرد و آنها را به پاسخگویی وادار کند و انحرافاتی که اینها به وجود آوردند را مشخص کند، قطعا میتوانیم در شرایط، انقلاب بزرگی به وجود بیاوریم و قطعا در سال 98 میتوانیم فشارهای خارجی را تحمل کنیم در غیر این صورت نمیتوان انتظار داشت که مردم به همین روال عادی هم تن دهند.