عدم انصراف، دردسر تازه اصولگرایان
در مناظرهی اول، همتی؛ زاکانی را پوششی نامید و همین مسئله را مستمسکی برای پاسخ ندادن به سوالات و نیز درخواست مناظرهی دو سویه قرار داد. به طور طبیعی با در نظر گرفتنِ این مسئله که ۵ نامزد انتخابات ریاست جمهوری، همگی متعلق به یک طیف سیاسی و فکری هستند، حتی اگر به پوششی
و غیر پوششی بودن نیز بیاعتنا باشیم، به خودیِ خود نمیتوانیم به انصراف فکر نکنیم! و اما همین مسئله اینک در جناح و جبههی اصولگرایان به یک دغدغه و مسئلهی نگرانکننده تبدیل شده است مسئلهای که شاید در روزهای آینده به اصلیترین چالش انتخاباتی اصولگرایان مبدل شود،
به گزارش روز نو :تا اینجای ماجرا؛ زاکانی و قاضی زادهی هاشمی هرگونه «انصراف» دادن را قویاً تکذیب کرده اند، تکلیف محسن رضایی میرقائد نیز مشخص است که ذیل قاعدهی «انصراف» نمیگنجد. در این میان باقی میماند سعید جلیلی و اما برخیعدم «انصراف» را مسئله ساز دانسته تا جایی که حسین شریعتمداری را مجابکرده تا دست به قلم شود!
دو سوی ماجرای انتخابات از «انصراف» میگویند اما نگاه و نظر دو سوی ماجرا به مسئلهی «انصراف» یکسان نیست! آن طرفی ها، «انصراف»ِ احتمالیِ همتی و مهرعلیزاده را مصداق بارز «زیرِ میز زدن» میدانند در حالی که علی القاعده دلیلی برای این جاخالی دادن دیده نمیشود. این طرفیها اما «انصراف» ندادن را مسئله ساز میدانند گویی احساس کردهاند با بررسی مناظرهها شایدعدم «انصراف»، انتخابات ریاست جمهوری را به دور دوم بکشاند و این به دور دوم رفتن برای عدهای یقیناً خوشایند نخواهد بود!
> «انصراف» دادنهایی که تکذیب میشود!
طی روزهایی که رقابتهای انتخاباتی آغاز شده، بارها اخباری مبنی بر «انصراف» این نامزد به نفع دیگری در رسانهها دیده شده که مکرر نیز «تکذیب» شده و همچنان نیز میشود. «انصراف» زاکانی به نفع رئیسی و نیز «انصراف» سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی به نفع رئیسی اگرچه موضوع تازهای نیست اما احساس میشود درج چنین اخباری صرفاً جنبهی شایعهسازی نداشته و عملاً پالسهایی است که از جانب خودِ اصولگرایان میتواند صادر شده باشد.
در آخرین موردی که خیلی زود با واکنش رو در رو شد، توئیتی دستکاری شده به نام قاضی زاده هاشمی بود که خبر از «انصراف» به نفع رئیسی میداد اما متن تکذیبیه نشان میدهد نه تنها این نامزد قصدی برای «انصراف» دادن ندارد که اساساً برای خود در این موضوع که میتواند سکاندار قوهی مجریه شود حق نیز قائل است. در متن این تکذیبیه میخوانیم: «اخبار منتشر شده در برخی رسانهها مبنی بر انصراف آقای قاضی زاده کذب محض است و ایشان با قدرت در حال پیگیری برنامههای انتخاباتی خود هستند.» آن طور که ایسنا از قول سخنگوی ستاد مردمی دولت سلام (قاضی زاده هاشمی) نوشته: «حضور با برنامه آقای قاضیزاده هاشمی در برنامههای مناظره تلویزیونی و ارائه راهکارهای واقعی و اجرایی باعث شده است که اقبال در بین مردم و نخبگان به این کاندیدای سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری افزایش داشته باشد و همین افزایش اقبال در بین مردم هم باعث افزایش تخریبها علیه ایشان شده است.» در ادامهی این مطلب میخوانیم: «تیموری یادآور شد: دکتر قاضی زاده هاشمی به استان سیستان و بلوچستان سفر خواهند کرد و در بین مردم شهر زاهدان به ایراد سخنرانی خواهند پرداخت. وی از مردم خواست اخبار رسمی دکتر قاضی زاده هاشمی را فقط از صفحات رسمی ایشان در فضای مجازی و همچنین وبسایت رسمی ایشان پیگیری کرده و از توجه به شایعات بپرهیزند.»
شبیه همین مسئله اما برای زاکانی نیز رخ داده، یعنی خبرهایی که حاکی از «انصراف» دادن است اما به سرعت تکذیب میشود! مالک شریعتی نیز همانند سخنگوی ستاد قاضی زادهی هاشمی از عبارت «قویاً» برای درج تکذیبیه استفاده کرد تا پیام را آنانی که باید دریافت کنند، حتماً دریافت کنند!
> وقتی حسین شریعتمداری دست به قلم میشود!
این که چنین خبرهایی دربارهی سعید جلیلی و محسن رضایی وجود ندارد به خوبی آشکار میسازد که هدف از درج چنین خبرهایی به قدری هوشمندانه است که تاثیرگذاری وعدم تاثیرگذاری و نیز باورپذیری خبر بسیار مهم است و اما حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامهی کیهان در مطلبی با عنوان: «این هشدار را جدی بگیرید!» در ستون: «یادداشت روز» در ۸ بند به خوبی رگههایی از نگرانی و دردسرهای «انصراف» ندادن را ترسیم میکند. شریعتمداری در این یادداشت یادآور میشود: «در اولین دور مناظره نامزدهای ریاست جمهوری، آقای همتی ادعا کرد که از میان ۵ نامزد جبهه انقلاب فقط یکی از آنها نامزد واقعی است و حضور چهار نامزد دیگر «پوششی» است! و تاکید کرد که اگر چنین نیست، از هماکنون سوگند یاد کنند که هیچکدام به نفع دیگری کنار نخواهند رفت! این ادعای آقای همتی و درخواستی که از نامزدهای طیف انقلاب داشتند، اگرچه باآمیزهای از عصبانیت مطرح شده بود ولی بسیار سادهاندیشانه است که در این چارچوب محدود ارزیابی شود. »
وی سپس با یک استدلال به ذهن آشنا خاطرنشان میکند: «بدیهی است که از میان ۷ نامزد احراز صلاحیت شده تنها یک نفر شانس (بخوانید توفیق) خدمت در کسوت ریاست جمهوری را پیدا خواهد کرد. این قاعده درباره ۵ نامزد جبهه انقلاب نیز مصداق دارد و فقط یکی از آنها میتواند بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند. بنابراین چه بخواهیم و بخواهند و چه نخواهیم و نخواهند، چهار نامزد دیگر کنار گذاشته میشوند. این رخداد که قطعی و غیرقابل اجتناب است میتواند قبل از انتخابات و با کنارهگیری ۴ نامزد جبهه انقلاب به نفع یکی دیگر از آنها صورت بپذیرد و یا بعد از حضور هر ۵ نفر در انتخابات و با اعلام نتیجه آراء، شاهد برکناری ۴ تن از نامزدهای این جبهه باشیم! ولی آنچه بیتردید میتوان گفت اینکه حضور هر ۵ نامزد جبهه انقلاب در انتخابات و خودداری ۴ تن آنها از کنارهگیری به نفع نفر پنجم، خطای بزرگی است که دود آن به چشم جبهه انقلاب میرود و میتوان این خطا را با توجه به دامنه اثر نامطلوب و خسارتآفرینی که درپی دارد، گناهی نابخشودنی دانست و دقیقاً به همین علت است که عواقب آن از نگاه نامزدهای طیف انقلاب دور نمانده و شواهدی حاکی از تصمیم به باقی ماندن یکی از آنها در دست است.»
حسین شریعتمداری البته جانب احتیاط را نیز رها نکرده، دلجویانه مینویسد: «بیتردید میتوان گفت که هر ۵ نامزد احراز صلاحیت شده از جبهه نیروهای انقلاب، شایستگی لازم برای حضور در جایگاه سرنوشتساز ریاست جمهوری را دارند و برخلاف ادعای آقای همتی پوششی نیستند بلکه آمدهاند تا در جریان رقابتهای انتخاباتی حضور داشته و پست ریاست جمهوری را برای خدمت به مردم در اختیار بگیرند اما، بدیهی است که وظیفه و تکلیف انسانهای مومن و انقلابی با شرایط روز رقم میخورد و چهبسا تکلیفی که تا دیروز برعهده داشتهاند با ورود و پیدایش متغیرهای جدید، تغییر کند.
شریعتمداری در ادامه نمیتواند نگرانی خود از شکسته شدن آراء را مخفی نگاه داشته صراحتاً مینویسد: « تردیدی نیست که ۵ نامزد مورد اشاره اگرچه میزان رایآوری متفاوتی دارند و این تفاوت در مواردی قابل توجه و نسبتاً زیاد نیز هست ولی آنها در نهایت سبد رای تقریباً مشترکی دارند. بنابراین طبیعی است که اگر هر ۵ نفر در صحنه بمانند، آرای هریک از آنها به هر اندازهای که باشد از سبد نامزدهای دیگر جبهه انقلاب کم میشود و نتیجه آنکه احتمال موفقیت عاملان وضعیت فاجعهبار امروز، قوت میگیرد و این حالت در صورت وقوع ضربه سنگینی بر پیکر نظام است و حال آنکه آنچه برای تمامی نامزدهای جبهه انقلاب از اهمیت بیشتری برخوردار است نجات قوه اجرائیه کشور از دست کسانی است که طی ۸ سال گذشته فاجعه آفریدهاند و صدها مشکل ریز و درشت را به ملت تحمیل کردهاند.»
مدیرمسئول روزنامه کیهان در بند پنجم به طرح یک سوال مبادرت میورزد و میپرسد: «حالا باید دید، چه کسانی باید به نفع چه کسی کنارهگیری کنند؟!» وی در پاسخ به پرسش خود مینویسد: «امروزه با توجه به انواع نظرسنجیها و مشاهدات میدانی به وضوح میتوان دید که کدامیک از ۵ نامزد یاد شده از رای و اقبال بیشتری برخوردار است؟ مخصوصاً اگر فاصله آراء او با سایر نامزدها بسیار زیاد و پُر ناشدنی باشد. این توضیح نیز ضروری است که تفاوت آراء فراوان یکی از نامزدها با ۴ نامزد دیگر الزاماً به معنا و مفهوم آن نیست که سایر نامزدها از صلاحیت کمتری برخوردارند، بلکه آنچه در میان است و نباید نادیده گرفته شود عامل «رایآوری» است. این عامل، یکی از تعیینکنندهترین عوامل موثر در رسیدن به نتیجه مطلوب است. بنابراین به حکم عقل و منطق و مصلحت نظام، لازم است هریک از نامزدها بعد از پایان سومین دور مناظره که روز شنبه صورت گرفت، میزان آراء خود را به دور از شعارها و گمانهزنیهای غیرعلمی و از جمله با مطالعات و بررسیهای میدانی، ارزیابی کنند و نامزدی را که از آراء بیشتری برخوردار است به عنوان نامزد این طیف برگزینند و نه فقط به نفع او از کاندیداتوری خود کنارهگیری کنند بلکه به نفع او دست به تبلیغ بزنند و توانمندیهای نامزد برگزیده را به مردم معرفی کنند. »
شریعتمداری، اظهارات آقای همتی در دور اول مناظره که در مناظرههای بعدی نیز بارها تکرار شده است را «ترفند» حسابشده مدعیان اصلاحات برمی شمرد و مینویسد: «برای ادامه وضع فاجعهبار ۸ سال گذشته طراحی شده و از طریق فاصلهگذاری میان نیروهای انقلاب و شکست آراء آنها دنبال میشود.» و این یعنی جبههی نیروهای انقلاب، عملاًعدم «انصراف» را به منزلهی احتمال شکست در انتخابات پیش رو تلقی میکند.
> انصرافهای قبل اعلام اسامی نهایی نمایشی بود؟
در فاصلهی اعلام اسامی نهایی اگرچه خیلیها به نفع رئیسی کنارهگیری کردند اما همانهایی که آن روزگار اعلام انصراف کردند اگر در صحنه باقی مانده بودند چه بسا همان تصمیمی را اتخاذ میکردند که این روزها قاضی زادهی هاشمی، زاکانی و محسن رضایی اتخاذ کردهاند و این یعنی آن انصراف دادنها نمایشی بود زیرا هیچکدام از آن انصرافیها عملاً حمایتی از نامزدی که به نفع وی اعلام کنارهگیری کرده بودند به عمل نیاوردند!
در فضای مجازی و شبکههای مجازی اگرچه همچنان بحث «انصراف» دادن و ندادن گرم است اما هر جبهه و جناحی از زاویهی اندیشهی خود به این موضوع نگریسته است.
> اظهار نظری قابل تامل!
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ منصور حقیقت پور، فعال سیاسی نزدیک به علی لاریجانی درباره ماندن سعید جلیلی تا روز آخر انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با «اعتمادآنلاین» گفته بود: «مردم در ایران عادل هستند مینشینند مناظرههای نامزدها و سوالات و پاسخهای آنها را میبینند، سپس قضاوت میکنند و بر آن اساس رای میدهند.» وی با بیان اینکه ما خوشحال شدیم سعید جلیلی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد، افزود: او باید تا آخر در انتخابات بماند و روز ۲۶ خرداد استعفا ندهد. اگر او روز ۲۵ یا ۲۶ خرداد یعنی دو-سه روز مانده به زمان انتخابات اعلام انصراف کرد و کنار بکشد، تاریخ مصرف آقای جلیلی تمام شده است. به عبارت دیگر کنارگیری جلیلی پرونده سیاسیاش را میبندد. این فعال سیاسی نزدیک به علی لاریجانی تاکید کرد: جلیلی تنها در یک صورت میتواند ادله قابل دفاعی برای آینده سیاسی خود داشته باشد و آن ماندن تا انتهای روز انتخابات است بنابراین تاکید جدی میکنیم که آقای جلیلی به هیچ وجه از صحنه انتخابات کنار نرود و استقبال میکنیم که او در مناظرات حرفهایش را بزند و البته پاسخ آن حرفها را هم بشنود تا مردم قضاوت کنند.
شبیه یادداشت حسین شریعتمداری و نظیر دغدغههایی که وی ابراز داشته، پیشتر «سعید محمد» نیز آن را بر زبان آورده بود با این مضمون که: «عدم انصراف حتی ممکن است انتخابات را به دور دوم بکشاند!» خالی از لطف نیست اگر بپذیریم در صورت تایید صلاحیت احتمالی سعید محمد، این چهرهی ناگهان مطرح شده، قطعاً از آن دسته نامزدهایی بود که هرگز در فقرهی «انصراف» دادن حتی حاضر به بحث کردن نبود چه رسد به این که زیر برگهی انصراف را امضا کند!
شاید حق با «حقیقت پور» باشد یعنی برخی انصرافها معادل بسته شدن پروندهی سیاسی یک نامزد باشد و این مهمترین چالشی است که در روزهای پیش رو همچنان روی خط اصلی خبر باقی خواهد ماند!