
مخدوش کردن واقعیتها
آرزو بخشنده: آمار مسکن بعد از تقریبا 8 ماه وقفه در حالی منتشر شد که به رغم تلاشها برای حبس اعداد و ارقام برای استفاده از زمان و رکودی شدن بازار قیمتها با رشد قابل توجهی خودنمایی میکنند. داده های مرکز آمار از وضعیت مسکن تهران نشان از چند اتفاق بیسابقه در شش ماه نخست امسال داشته. گرچه تورم ماهانه برای 3 ماه پیاپی در تابستان منفی بوده، اما میانگین تورم سالانه در یکی از قله های کم سابقه خود قرار گرفت. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران در شهریور امسال به 77 میلیون و 480 هزار تومان رسیده که نسبت به شهریور سال گذشته معادل 76 درصد افزایش داشته است. در شهریور ماه سال گذشته متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران برابر با 43 میلیون و 980هزار تومان بود.همچنین میانگین وزنی قیمت مسکن در تهران در شهریور امسال به 80 میلیون و 800 هزار تومان رسیده که نسبت به مدت شهریور سال گذشته معادل 75.3 درصد افزایش یافته است. انتشار این آمار بعد یک وقفه طولانی واکنش فعالان اقتصادی و کارشناسان را به همراه داشت. برخی بر این عقیده بودهاند که حبس آمار به دلیل مخدوش کردن دسترسی به اطلاعات بوده و برخی دیگر نیز معتقدند دولت به دنبال فرصت بود تا بتواند در غیاب آمارها و ارقامی که به جو انتظاری دامن میزند برخی برنامههایش را اجرایی کند. با این حال به نظر میرسد اهداف احتمالی مسئولان محقق نشد و قیمتهای زمان رکود هم نمای خوشایندی از وضعیت بازار مسکن نمیدهد.
علت حبس آمار
«بیتالله ستاریان» درباره دلایل اصلی منتشر نشدن آمار مسکن در چند ماه گذشته و این سوال روزنامه همدلی که دولت و مراکز آماری با حبس اعداد و ارقام چه هدفی را دنبال میکنند، میگوید: «دلیل اصلی این حبس آماری این است که کسی متوجه نشود چقدر مسکن ساخته شده و دقیقا چقدر افزایش قیمت داشتهایم. از این منظر علت معلوم است؛ یعنی مخدوش کردن واقعیتها. گاهی ما از فضای جو انتظاری هراس داریم و برای اینکه فرصتی به برنامهریزی و عملکردمان بدهیم مدتی انتشار آمار را متوقف میکنیم.اما نه برنامهای وجود داشت و نه اساسا مسکن تحت تاثیر فضاسازیهاست. اینکه می گویند چند سایت و مشاور املاک قیمت ها را تغییر می دهند علمی و قابل باور نیست.»
این کارشناس مسکن در پاسخ به این سوال که تلاشهای دولت در این مدت و برنامههایی که ارئه داده، چرا نتوانسته مسیر را برای تولید هموار کند، میگوید: «اساسا مسکن مدتهاست یک مسیر مشخصی را طی میکند و اینکه دوستان میخواهند با تحلیلها و توجیههای مختلف فضای آماری و پیشبینی را مخدوش کنند نتیجه نمیدهد. خصوصا که مسیر مسکن قابل پیشبینی است. 50 سال است که این بخش مسیر مشخصی را طی کرده و حتی از قبل میدانستیم که مسکن در سال 1400 رشد فزایندهای خواهد داشت. افزایش 170 درصدی قیمت در بخشی بخشها وحشتناک و خطرناک است . در حالی که میدانیم امسال تولید کمتر شده و این روند ادامه دارد، فقط طرح و ایده مطرح میشود. اما واقعیت این است که وقتی برنامهای ندارند و میگوییم سالی یک میلیون واحد مسکونی میسازیم فقط بازار را آلوده میکنیم. زمانی که قیمت مسکن از یک حدی بالاتر برود و امکان مشارکت بخش خصوصی وجود نداشته باشد طبیعتا تولید با مشکل اساسی مواجه میشود و دولت به رغم وعدههایی که داده با حجم تقاضا و نقد مواجه خواهد شد.ابزاری هم نیست که بتوان سرمایههای خرد را جمع کرد و در مکانیسم مشخص درخدمت تولید قرار داد. پس سرمایههای خرد هم از چرخه تولید درحال خارج شدن است. زمانی با 2-3 میلیارد تومان میتوانستید وارد ساخت شوید و فعالیت داشته باشید، اما در حال حاضر این معضل گریبان سرمایههای خرد را هم گرفته که با توجه افزایش قیمت زمین و مصالح دیگر قادر به تولید نیستند.»
ستاریان با اشاره به عقبماندگیهای عرضه در بازار به همدلی میگوید: « نیازهای بازار در حال افزایش است.هر سال این تقاضاها در حال انباشت هستند. این موضوع به دلایل مختلفی همچون افزایش جمعیت و فرسودگی و ضریب استهلاک مسکن در حال وقوع است ودر نهایت مسکن به یک کالای غیرقابل دسترس تبدیل شده . وقتی از پشت بام خوابی و حاشیه نشینی صحبت میکنیم معلول همین اتفاقات است.»
سیاستگذاران مسکن را نمیشناسند
ستاریان همچنین درباره اعطای زمین رایگان و سیاستهای دولت در این زمینه معتقد است: «مسئولان و سیاستگذاران، مسکن را نمیشناسند و درک درستی از آن ندارند. آنها حتی نمیدانند دقیقا چقدر زمین رایگان و قابل واگذاری دارند.چه سطحی از زمین و در کجا قابل واگذاری است. اصلا نمیدانند. آمار دقیقی از برنامهای که میخواهند اجرا کنند ندارند.اگر یک سرمایه مشخصی را مد نظر قرار دهیم یک تولیدکننده با این سرمایه در تهران فقط 100 مسکن میسازد، اما در کشور همسایه با توجه به ابزارهای مالی موجود میتواند 1000 واحد بسازد. به همین دلیل اصرار دارم بگویم مسئله مسکن کاملا مرتبط با اقتصاد کلان در کشور است.»
وی تصریح میکند:« جامعه به جایی رسیده که سالی یک میلیون تا یک و نیم میلیون مسکن نیاز دارد. این معادل ساخت چند پالایشگاه در سال است؟ این حجم منابع برای ساخت و این مقدار سرمایه در گردش از کجا باید تامین شود. اصلا شما فرض کنید مردم قدرت ساخت دارند و شما هم زمین رایگان دادید. اینجا سوال مطرح میشود خدمات و فضاهای فرهنگی و اجتماعی که حدودا 4 برابر ساخت، هزینه دارد از چه منبعی باید فراهم شود؟»
نقش کلیدی کارشناسان
ستاریان در پاسخ به اینکه چرا دولت از مشاوران و متخصصان برای یافتن مسیر درست کمک فکری نمیگیرد، اینگونه بیان میکند: « وقتی اقتصادی تخریب میشود اتفاقا به دست مدیران تخریب نمیشود، بلکه بدنه کارشناسی و مشاوران هستند که کشور را به سمت اشتباه میبرند. هیچگاه مدیران و مسئولان دولتی نیستند که تخریب را انجام میدهند، چون فقط کارشناسان هستند که میتوانند کارشناسانه اقتصاد را به قهقرا ببرند. دهههاست این افراد در حال هدایت مدیران هستند. نتیجه این کارشناسیها همین وضعیت اسفباری است که در حال حاضر میبینیم.»