به روز شده در: ۰۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۰
کد خبر: ۷۰۹۳۸۴
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۲ - ۰۱ شهريور ۱۴۰۴

چهار راه برخورد ایران با دشمنان!

روزنو :سینا طوسی، تحلیلگر ارشد سابق نایاک و عضو مرکز سیاست‌های بین‌الملل، در یادداشتی در مجله تحلیلی «ریسپانسیبل استیت کرفت» متعلق به موسسه کویینسی، چهار سناریوی احتمالی درباره روابط ایران، آمریکا و اسرائیل در ماه‌های آینده را تشریح کرده است. این سناریو‌ها شامل تشدید بی‌پایان تنش، توافق مشروط، حرکت هسته‌ای شتاب‌زده و صبر استراتژیک ایران هستند که هر یک پیامد‌های جدی برای امنیت جهانی و ثبات منطقه‌ای به دنبال دارد

چهار راه برخورد ایران با دشمنان!

سینا طوسی تحلیل گر ارشد سابق نایاک و عضو مرکز سیاست‌های بین الملل یادداشتی در نشریه تحلیلی «Responsible Statecraft» منتشر و چهار سناریوی جنگ یا صلح بین ایران و اسرائیل و در نتیجه روابط با آمریکا را در ماه‌های آینده پیش بینی کرده است.

به گزارش روز نو ریسپانسیبل استیت کرفت» یک نشریه تحلیلی و سیاست‌محور است که تحت نظر موسسه کویینسی منتشر می‌شود و به بررسی سیاست خارجی، امنیت بین‌الملل و مسائل استراتژیک می‌پردازد. این مجله معمولاً تحلیل‌های کارشناسان ارشد و پژوهشگران معتبر را در زمینه تحولات جهانی منتشر می‌کند و نقش مهمی در شکل‌دهی به مباحث سیاست خارجی و دیپلماسی ایفا می‌کند.

جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵ بسیاری از تصورات دیرینه را در هم شکست و روابط آمریکا و ایران را وارد مرحله‌ای ناشناخته کرد. این درگیری که اوج دهه‌ها تنش بود، خاورمیانه را در آستانه بی‌ثباتی گسترده‌تری قرار داده است. اکنون که گرد و غبار جنگ فرو نشسته، ایالات متحده در برابر یک نقطه عطف مهم قرار دارد: تعیین مسیری تازه در قبال ایران که می‌تواند آینده منطقه را برای دهه‌ها شکل دهد.

سینا طوسی در یادداشت خود چهار سناریوی محتمل پیش روی آمریکا و ایران را تشریح کرده است؛ هر یک با پیامد‌هایی عمیق برای امنیت جهانی، ثبات منطقه‌ای و سیاست خارجی آمریکا.

۱. تشدید بی‌پایان تنش‌ها

نخستین سناریو، تشدید متقابل بدون پایان تنش است: چرخه‌ای بی‌وقفه از حملات، خرابکاری و تحریم‌ها که همواره روابط ایران و آمریکا را تعریف کرده و در جنگ اخیر به اوج رسید. در این مسیر، ایران توان هسته‌ای و نظامی خود را بازسازی می‌کند و غنی‌سازی را متوقف نمی‌سازد، هرچند از ساخت سلاح فراتر نمی‌رود. واشنگتن و تل‌آویو نیز این وضعیت را غیرقابل‌تحمل دانسته و با تحریم‌های تازه، عملیات مخفی یا حتی حمله‌ای بزرگ‌تر واکنش نشان می‌دهند.

این یعنی رهبران در سه پایتخت (تهران، واشنگتن و اورشلیم) از مصالحه فرار خواهند کرد؛ این سناریو سرشار از خطر است. اشتباه محاسباتی — همان‌گونه که در جنگ اخیر مشاهده شد — می‌تواند به جنگی تمام‌عیار در منطقه بینجامد که بازیگران متعددی از لبنان تا خلیج فارس را درگیر کند. این مسیر توهم کنترل را به همراه دارد، در حالی که در حقیقت دعوت به فاجعه است.

۲. توافق در صورت عقب‌نشینی یک طرف

احتمال دیگر بازگشت به مذاکرات جدی است؛ اما این مستلزم عقب‌نشینی یک طرف بر سر موضوع اصلی یعنی غنی‌سازی اورانیوم خواهد بود.

در توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، ایران اجازه داشت برنامه‌ای محدود و تحت شدیدترین بازرسی‌ها را دنبال کند. این توافق بار‌ها از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اطلاعات آمریکا تأیید شد.

اوایل امسال، فرستاده ترامپ «استیو ویتکاف» به نظر می‌رسید به چارچوبی مشابه متمایل باشد؛ اما تحت فشار اسرائیل — و میل ترامپ به پیشی گرفتن از اوباما — دولت آمریکا بار دیگر به خواسته حداکثری «غنی‌سازی صفر» بازگشت؛ خط قرمزی که ایران هرگز نپذیرفته است.

با وجود این، دیپلماسی کاملاً از دستور کار خارج نشده بود. یکی از پیشنهاد‌های خلاقانه، ایجاد یک «کنسرسیوم منطقه‌ای غنی‌سازی» شامل ایران و شرکای آمریکا در خلیج فارس بود تا فرآیند را مشترکاً مدیریت و نظارت کنند. حتی دور ششم گفت‌و‌گو‌ها برنامه‌ریزی شده بود، اما حمله اسرائیل به ایران روند را متوقف ساخت — در حالی که گزارش‌ها حاکی از نزدیک بودن یک توافق احتمالی بود.

با این همه، موانع ساختاری پابرجا بودند. سیاست آمریکا همچنان تحت نفوذ مخالفان ایران و طرفداران اسرائیل و حامیان تغییر رژیم در ایران که دیپلماسی را صرفاً یک انحراف می‌دانند، نه راه‌حل. حتی اگر ایران غنی‌سازی را متوقف می‌کرد، نتانیاهو احتمالاً هدف را به موضوع موشک‌ها یا نفوذ منطقه‌ای ایران منتقل می‌کرد تا دشمنی ادامه یابد.

آیا این رویکرد می‌تواند تغییر کند؟ تحلیلگرانی، چون «علی واعظ» و «دنی سیترینوویچ» پیشنهاد یک پیمان عدم تجاوز ایران و اسرائیل را مطرح کرده‌اند. از نظر تئوریک، ترامپ — تشنه یک «توافق تاریخی» — شاید آن را فرصت ببیند. اما در عمل، با وجود بی اعتمادی سران تهران که واشنگتن و اسرائیل را دشمن می‌بینند، و نتانیاهو که تهدید ایران را برای اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود ضروری می‌داند؛ چنین توافقی بعید به نظر می‌رسد. این سناریو مگر با یک تحول سیاسی بزرگ ممکن نیست.

۳. حرکت هسته‌ای شتاب‌زده ایران

سناریوی سوم این است که ایران، زیر فشار بی‌امان، به سمت ساخت سلاح هسته‌ای به‌عنوان بازدارنده نهایی پیش برود. وسوسه این مسیر برای کشوری که با تهدید‌های موجودیتی از سوی اسرائیل و آمریکا مواجه است، منطقی است؛ اما خطرات آن نیز عظیم است.

حتی در صورت موفقیت، ایران با انزوای شدیدتر، رقابت تسلیحاتی منطقه‌ای و جنگ پنهان مداوم روبه‌رو خواهد شد.

تجربه روسیه درس مهمی دارد: سلاح هسته‌ای مانع فشار اقتصادی یا درگیری‌های فرسایشی نشد. برای ایران، دستیابی به بمب مشکلات اقتصادی را حل نمی‌کند، تحریم‌ها را برنمی‌دارد و مانع خرابکاری‌ها نمی‌شود. بنابراین، عبور از آستانه هسته‌ای هرچند وسوسه‌انگیز است، اما حرکتی پرریسک و احتمالاً خودویرانگر خواهد بود.

۴. صبر استراتژیک و چرخش به شرق

سناریوی چهارم مبتنی بر «صبر استراتژیک» است. ایران وضعیت موجود را حفظ می‌کند، دیپلماسی تاکتیکی انجام می‌دهد بی‌آنکه انتظار گشایش جدی داشته باشد. همزمان سامانه‌های موشکی و پدافندی خود را بازسازی کرده، روابط اقتصادی و نظامی با چین و روسیه را تعمیق می‌بخشد و اساساً امید به آشتی با آمریکا و اروپا را کنار می‌گذارد.

این مسیر بازتاب محاسبه بلندمدت جمهوری اسلامی است: بقا، تحکیم قدرت و انتظار برای تغییر توازن جهانی؛ توجه آمریکا ناگزیر به مناطق دیگر معطوف خواهد شد.

برخلاف بی‌ثباتی سناریوی اول، این یک راهبرد بقاست. ایران از اقدامات نمایشی پرهیز می‌کند و بازی درازمدت را در پیش می‌گیرد — تحمل تحریم‌ها، تاب‌آوری در برابر حملات و اتکا به گذر زمان برای خسته کردن فشار آمریکا.

جذابیت این گزینه در حال افزایش است، به‌ویژه با توجه به عملکرد چشمگیر فناوری نظامی چین در جنگ اخیر پاکستان و هند. برای تهران که به شدت به توان دفاعی پیشرفته‌تر نیاز دارد، ظهور پکن به‌عنوان یک تأمین‌کننده قابل اعتماد، چرخش به شرق را بیش از پیش وسوسه‌انگیز کرده است.

با این حال، این مسیر بدون هزینه نیست. ایران را بیش از پیش از بازار‌های آمریکا و اروپا جدا می‌کند و خطر وابستگی شدید به چین و روسیه را در پی دارد. اما همچنان با روحیه پس از انقلاب اسلامی — ایستادگی و خوداتکایی — سازگار است؛ راهی برای بقا، تحکیم و شرط‌بندی بر این‌که یک جهان چندقطبی در نهایت سلطه آمریکا بر خاورمیانه را تضعیف خواهد کرد.

پرسش واقعی؛ انتخاب ایران چیست؟

ساده‌ترین پرسش پیش روی سیاستگذاران آمریکا و اروپا این است: چه انتخاب واقعی پیش روی ایران است؟

اگر راهبرد همچنان «تغییر رژیم» در قالب «فشار حداکثری» باشد، باید صادقانه بررسی کرد که به کجا منتهی خواهد شد. جمهوری اسلامی نه با تحریم‌ها و نه با حملات هوایی ناپدید نخواهد شد.

نتیجه احتمالی بسیار تیره‌تر است: بی‌ثباتی، تجزیه و احتمال جنگ داخلی در کشوری با ۹۰ میلیون جمعیت در قلب خاورمیانه. یک ایران ویران‌شده در مرز‌های خود محدود نخواهد ماند، بلکه خلیج فارس، عراق، آسیای میانه و قفقاز را به آشوب خواهد کشاند — بحرانی به‌مراتب بدتر از خود برنامه هسته‌ای.

سینا طوسی در نهایت به این نتیجه رسیده که چالش امروز صرفاً متوقف کردن پیشرفت هسته‌ای ایران نیست. مسئله اصلی این است که واشنگتن و تل‌آویو واقعاً چه پایانی را دنبال می‌کنند — و آیا آماده پذیرش پیامد‌های آن هستند یا نه.

تصویر روز
خبر های روز