
پشت پرده لغوكنسرت همايون شجريان در آزادي
اما در جامعهاي كه در آن اغلب موضوعات فرهنگي، ورزشي، هنري و...از اين قابليت برخوردارند كه به سرعت به موضوعات سياسي و امنيتي بدل شود، چندان عجيب نيست كه موضوع برگزاري يك كنسرت خياباني چنين ابعاد وسيعي پيدا كرده و به يك مجادله سياسي و جناحي بدل شود. دولت اما با اعتماد به نفس كامل اعلام كرد، موضعش را در صدور مجوز براي برگزاري كنسرت رسما بيان كرده هيچ تغييري در اين موضع ايجاد نشده است. فاطمه مهاجراني، سخنگوي دولت در اين زمينه نوشت: «موضع دولت از زمان اعطاي مجوز به فرزند خلف خسروآواز ايران روشن است؛ برگزاري كنسرت با حضور ميليوني مردم كه تقويتكننده اتحاد ملي است. تجربه جشنهاي دهكيلومتري پس از جنگ نشان داد كه اين خواستهها شدني است. اگر همه نهادها دست به دست هم بدهند.» اما ظاهرا دليل اصلي لغو اين كنسرت نگرانيهايي است كه براي ساماندهي شهروندان و متقاضيان وجود دارد. نمايندگان وزارت كشور و برخي نهادهاي امنيتي استدلال كردند كه با تجربهاي كه از حضور جمعيتهاي چند ده هزار نفري در مراسم تشييع سردار سليماني و...ثبت شده، ضرورت ايجاد بسترهاي مناسب براي چنين مراسماتي را يادآور ميسازد. بنابراين براي ايجاد اين بسترهاي امنيتي و رفاهي، زمان بيشتري مورد نياز است.
نقش شهرداري تهران در لغو كنسرت
روايتهايي در خصوص نقش شهرداري تهران در لغو اين كنسرت ديروز مدام دست به دست ميشد. بر اساس برخي از اين روايتها، شهرداري تهران به دليل اينكه اعتبار برگزاري چنين كنسرتي قرار است متوجه وزارت ارشاد شود در مسير اجراي آن موانعي را ايجاد كرده است. بر اساس اين روايتها، شهرداري در صورتي اجازه برگزاري كنسرت را صادر ميكند كه كنسرت با لوگو و آرم شهرداري برگزار شود! موضوعي كه ظاهرا مورد موافقت همايون شجريان قرار نگرفته است. اعتبار اين روايتها زماني بيشتر شد كه تصاويري در خصوص جوش دادن ميلههايي براي عدم ورود به محوطه برج آزادي توسط شهرداري منتشر شد.
ديروز اما همايون شجريان نيز ضمن تاييد خبر لغو كنسرت خيابانياش به نكاتي اشاره كرد كه پاي شهرداري تهران را بيشتر به ميانه اين منازعه باز ميكرد. همايون در اطلاعيهاي نوشت: «عزيزان آن چيزي كه حدس ميزدم آخر سر همان شد. تا الان و در دو روز گذشته وسايل ما اجازه ورود نگرفته و به نظر ميآيد كه توان مديريت براي حضور جمعيت ميليوني اين اجرا وجود ندارد. جلسات و بررسيهايي كه اين چند روزه انجام شده كاري است كه بايد قبل از موافقت با درخواست ما در دو ماه گذشته انجام ميشد. به هر حال اين اجرا انجام نخواهد گرفت. از همه عزيزاني كه براي اين آرزوي محال من زحمت بسيار كشيدند، سپاسگزارم. روز و روزگار بر همگي خوش.» اطلاعيه همايون و تاييد بر اينكه «بهرغم گذشت دو روز هنوز وسايل تيم او مجوز ورود به محوطه آزادي را نگرفته» افكار عمومي را متوجه موانعي كرد كه شهرداري تهران بر سر اجراي اين كنسرت ايجاد كرده است.
بهمن بابازاده، خبرنگار حوزه هنر ويديويي از جوش دادن دربهاي ورودي برج آزادي از سوي ماموران شهرداري تهران منتشر كرد و نوشت: «دو روز است مانع ورود تجهيزات براي آمادهسازي كنسرت همايون شجريان شدند.» با افتادن توپ لغو كنسرت به زمين شهرداري تهران، زاكاني در جمع خبرنگاران سياسي در حياط دولت در واكنش به نقش شهرداري تهران در لغو كنسرت شجريان مدعي شد: «مكان برگزاري كنسرت به ورزشگاه آزادي تغيير يافته» اما پيگيريهاي «اعتماد» نشان ميدهد، همايون شجريان با يك چنين انتقال مكاني موافقت نكرده و براي انجام برنامههاي هنري خود راهي دوبي شد.
مواضع مشابه راديكالهاي داخلي و خارجي
توپخانههاي دو طرف به بهانه برگزاري اين كنسرت عليه هم شليك كرده و هر كدام ديگري را به پايمال كردن حق مردم متهم ميكردند! اپوزيسيون سلطنتطلب با اشاره به اين نكته كه حاكميت ايران با برگزاري چنين ميتينگهايي قصد دارد در اوج مشكلات مردم كه ناشي از تحريمها و گراني دلار و مشكل مسكن و...است، كمي فضاي تنفس را براي كاهش نارضايتيهاي عمومي شكل دهد. در نقطه مقابل اما موافقان اين ايده، معتقد بودند نبايد با همه مقولات برخوردهاي سياسي و امنيتي كرد و همين كه دولت چهاردهم قدمي براي اجراي چنين ايدههايي برداشته بايد از آن حمايت كرد. عجيبترين واكنشها در جمع تندروهاي داخلي را ابوالقاسم طالبي، كارگردان «قلادههاي طلا» و از اعضاي سمپات جبهه پايداري مطرح كرد. طالبي در واكنش به كنسرت شجريان در ميدان آزادي در شبكه اجتماعي ايكس نوشت: «در ميدان آزادي كنسرت رايگان اجرا ميشود؛ بيحجابي و برهنگي هم كه رييسجمهور فرمودند قانونش را اجرا نميكنم. اول شجريان و در ميدانهاي ديگر ديگران، كمكم يك كودتاي ميادين با بيحجابي و برهنگي داريم با مجوز دولت! نميتوانم، نداريم، نميشود، لب پرتگاهيم، سكه و دلار صد تومن.» قاسم روانبخش، نماينده مردم قم در مجلس دوازدهم و از اعضاي جبهه پايداري كه از شاگردان مصباحيزدي هم به شمار ميرود اين مجوز را اقدامي انحرافي براي كلاه گذاشتن سر مردم ارزيابي كرد و گفت: «دولت درگير كارهاي حاشيهاي مثل برگزاري كنسرتي در خيابان آزادي است تا مردم خوش باشند؛ اين خوب است، اما مثل اين است كه بيماري را نميتوانند درمان كنند و بعد بالاي سرش موسيقي پخش ميكنند تا دردش را فراموش كند و زمان به سرعت بگذرد. آيا راهحل مشكل مردم چنين چيزهايي است؟ چرا ميخواهيد سر مردم كلاه بگذاريد؟ به جاي اين كارها از حقوق مردم دفاع كنيد.» در واكنش به چنين مواضعي آذر منصوري، رييس جبهه اصلاحات با انتشار پيامي در شبكه ايكس نوشت: «لغو كنسرت خياباني شجريان، فراتر از يك تصميم امنيتي يا اداري، نشانهاي از تداوم سياستهاي هراس از اميد است. در شرايطي كه جامعه ايران با فرسايش سرمايه اجتماعي، نااميدي عمومي و مهاجرت گسترده نخبگان مواجه است، هر روزنهاي براي بازسازي اعتماد بايد مغتنم شمرده شود، نه مسدود.» در كشاكش اين واكنشهاي مثبت و منفي و تعارضاتي كه بر سر اجراي يك كنسرت عادي شكل گرفته، پرسش مهم براي بسياري از ايرانيان، چرايي تنزل موضوعات فرهنگي، اجتماعي، هنري و...به مسائل سياسي و امنيتي حاد است. بايد ديد ايده دولت چهاردهم براي افزايش نشاط عمومي از طريق برنامههاي فرهنگي و هنري آيا سرانجام مناسبي پيدا ميكند يا همچنان رفتارهاي خارج از چارچوب تندروها در اين خصوص ادامه خواهد داشت.
واكنشها به لغو كنسرت همايون شجريان
همايون شجريان: «عزيزان همان چيزي شد كه حدس ميزدم. به نظر ميآيد توان مديريت براي حضور جمعيت اين اجراي ميليوني وجود ندارد.» آذر منصوري، رييس جبهه اصلاحات: «لغو كنسرت خياباني شجريان، فراتر از يك تصميم امنيتي يا اداري، نشانهاي از تداوم سياستهاي هراس از اميد است. در شرايطي كه جامعه ايران با فرسايش سرمايه اجتماعي، نااميدي عمومي و مهاجرت گسترده نخبگان مواجه است، هر روزنهاي براي بازسازي اعتماد بايد مغتنم شمرده شود، نه مسدود.» احمد زيدآبادي، روزنامهنگار: « مجوز اين برنامه بدون ترديد نشانه ميل ساختار سياسي به اصلاح است، با اين حال هجمهاي كه عليه همايون شجريان و برنامه او شكل گرفته فقط يك پيام دارد، بگذاريد كشور در اندوه باشد تا زمينه براي به قدرت رسيدن «ما» فراهم شود.» محسن برهاني، وكيل دادگستري: «لغو كنسرت شجريان دليل ديگري بر وجود مراكز مختلف تصميمسازي و تصميمگيري و عدم پاسخگويي ناشي از عدم شفافيت و مشخص نبودن مسووليتهاست. يكي از اصليترين چالشهاي حكمراني در ايران همين نكته است.»