
«مذاکره مستقیم»؛ تنها گزینه باقیمانده روی میز؟
اسنپبک- این وضعیت، که بسیاری آن را اجتنابناپذیر میدانند، ریشه در سیاستهای ناکارآمد دهههای گذشته دارد؛ بهویژه دوره دولت نهم و دهم، که با مدیریت ضعیف و تصمیمگیریهای شتابزده، پایههای سیاست خارجی کشور را سست کرد.
به گزارش روز نو در آن سالها، تمرکز بر پروژههای غیرضروری و بیتوجهی به دیپلماسی، ایران را از مسیر تعادل خارج کرد و امروز، این خطاها به صورت فشار سیاسی و اقتصادی سنگین خودنمایی میکنند.
دولت وقت، با اتخاذ مواضع تند و عدم پذیرش پیشنهادهای بینالمللی، فرصتهای طلایی برای کاهش تنش را از دست داد. مثلاً در سال ۲۰۰۸، وقتی پیشنهاد تعلیق موقت غنیسازی مطرح شد، رد این پیشنهاد به تشدید تحریمها منجر شد. بودجههای کلان صرف طرحهایی شد که بهرهوری نداشتند. این سیاستها، اعتماد جهانی را از بین برد و امروز، ایران با انزوایی روبهرو است که صادراتش را به کمتر از نیمی از ظرفیت رسانده و ارزش پول ملی را به شدت کاهش داده است.
در این میان، ایران برای رهایی از این بنبست، چاره را در مذاکره دیده است. رئیسجمهور، که چندی پیش در سخنرانی خود اعلام کرد: اگر تحریمها برداشته شود، ما آمادهایم پای میز مذاکره بنشینیم و راهحلی عادلانه بیابیم. این موضع، که روز گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران تکرار شد، نشاندهنده تغییر رویکردی است که بر عملگرایی تأکید دارد.
او پیشنهاد داده که در ازای رفع محدودیتها، بازرسیهای بینالمللی از تأسیسات هستهای با نظارت مشترک انجام شود، و این پیام را به جهان فرستاده که ایران به دنبال تنشزدایی است. این اظهارات، که با استقبال محتاطانه برخی تحلیلگران روبهرو شده، در حالی بیان میشود که اقتصاد کشور با کسری بودجه درصدی و تورم ۴۵ درصدی به شدت آسیبدیده است. مردم، که دیگر توان تحمل گرانی را ندارند، به این رویکرد امیدوارند، و دولت امیدوار است با این گشایش، بتواند ثبات را به بازار بازگرداند.
از سوی دیگر، وزیر خارجه آمریکا در یک نشست خبری در واشنگتن اعلام کرد که “دولت ما آماده مذاکره مستقیم با ایران است، مشروط بر اینکه تعهدات مشخصی در مورد برنامه هستهای ارائه شود. ” این بیانیه، که پس از مدتی سکوت دیپلماتیک بیان شد، لحنی متفاوت از تهدیدهای گذشته دارد و نشاندهنده تمایل به دیالوگ است. وزیر خارجه، که از فشارهای داخلی کنگره برای سختگیری بیشتر سخن گفت، تأکید کرد که “زمان برای تصمیمگیری محدود است” و پیشنهاد داد که مذاکرات اولیه در یک کشور بیطرف برگزار شود.
این موضع، که با واکنش مثبت محدود متحدان اروپایی روبهرو شده، میتواند نقطه شروعی برای کاهش تنش باشد، بهویژه که چین و روسیه، که روابط تجاری با ایران دارند، از این ایده حمایت کردهاند. این فرصت، در حالی که بازارهای جهانی به آن واکنش نشان داده و قیمت نفت ایران را ۵ درصد کاهش داده، میتواند راهی به سوی گشایش اقتصادی باشد.
حال، استفاده از این فرصتها بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. تاریخ نشان داده که تأخیر در دیپلماسی، هزینههای سنگینی دارد؛ مثلاً در سال ۲۰۱۲، وقتی مذاکرات وین به نتیجه نرسید، تحریمها دو برابر شد. حالا، با تمایل دوجانبه، ایران میتواند با ارائه گامهایی مانند کاهش ذخایر اورانیوم، در ازای لغو تدریجی تحریمها، به ثبات برسد.
این مذاکرات میتواند دسترسی به بازارهای جهانی را باز کند، سرمایهگذاری خارجی را جذب کند و تورم را به زیر ۳۰ درصد برساند. برای مردم، این یعنی کاهش قیمت کالاهای اساسی و بازگشت امید به زندگی روزمره. دولت باید از تجربههای گذشته درس بگیرد و از شعارزدگی پرهیز کند؛ تمرکز بر شفافیت و همکاری، کلید موفقیت است.
اروپا، به عنوان میانجی، میتواند تضمینکننده باشد، و آمریکا با لغو بخشی از محدودیتها، اعتمادسازی کند. کارشناسان پیشبینی میکنند که اگر تا پایان سال ۲۰۲۵ توافقی حاصل شود، رشد اقتصادی تا ۴ درصد ممکن است.
اما زمان در حال گذر است. اگر این پنجره بسته شود، فشارها تشدید خواهد شد؛ صادرات گاز متوقف میشود، و ارزش ریال کاهش مییابد.
بنابراین، هر دو طرف باید با عزمی راسخ، از این لحظه استفاده کنند. ایران میتواند با انعطاف، جایگاه خود را در منطقه تقویت کند، و آمریکا میتواند از این دیالوگ، وجهه جهانی خود را بهبود بخشد. این مذاکرات، فراتر از مسائل هستهای، میتواند به همکاری در زمینه محیطزیست، مبارزه با مواد مخدر و ثبات خاورمیانه منجر شود.
فرصت پیش رو، نه تنها برای ایران، بلکه برای کل جهان، میتواند به معنای صلح باشد؛ صلحی که با پایان دادن به سیاستهای ناکارآمد گذشته، آیندهای روشنتر میسازد.