رد پاي كاسبان تحريم درآلودگي هوا
روز نو :ماجراي «ريزگردها» و «آسمان ايران» هرچند ماجرايي مربوط به امروز و ديروز نيست و طي دهههاي متمادي مسبوق به سابقه است اما طي سالهاي اخير، حلقه طناب ريزگردها آنچنان محكم گلوي شهروندان ايراني را ميفشارد كه گاهي حتي نفس كشيدن هم دشوار ميشود. كافي است بادي در مناطق جنوبي و شرقي كشور به آسمان بلند شود تا به سرعت برق و باد، جبهههاي چند كيلومتري از گرد و غبار تشكيل و ميهمان ناخوانده شهرها و كلانشهرهاي كشورمان شود. موضوع زماني ابعاد پيچيدهتري پيدا ميكند كه برخي افراد و جريانات موضوع ريزگردها را به برخوردهاي سياسي و حزبي، تنزل ميدهند و از آن بهرهبرداريهاي جناحي ميكنند. معصومه ابتكار فعال سياسي اصلاحطلب، رييس سازمان محيط زيست در دولتهاي اصلاحات (8سال) و دولت اعتدال (4سال) يكي از چهرههايي است كه از دل گفتوگو با او ميتوان به تصويري شفاف از چرايي ظهور ريزگردها و راهكارهاي مقابله با آن دست پيدا كرد. گپ و گفت با «خواهر ماريِ» روزهاي ابتدايي انقلاب و «دكتر ابتكار» سالهاي اخير در يك روز پر گرد و غبار در خردادماه در تحريريه روزنامه اعتماد انجام شد. ابتكار با بازخواني ريشههاي ظهور ريزگردها، نقشه راه علمي و عاقلانه براي حل مشكل را نيز ارايه ميكند. اين فعال سياسي اصلاحطلب همچنين با اشاره به ردپاي كاسبان تحريم در حوزههاي زيستمحيطي و آلودگي هوا، آسيبهاي تحريم در حوزه محيط زيست را ويرانگر و خسارتبار ارزيابي ميكند.
لطفا بفرماييد اين روزها بعد از پايان دوره مسووليتهاي اجرايي مشغول انجام چه كارهايي هستيد و وقت خود را چگونه سپري ميكنيد؟
به دانشگاه بازگشتهام. به عنوان عضو هياتعلمي دانشگاه فعاليت كرده و در كلاسهاي ارشد و دكترا تدريس ميكنم. همچنين همكاريهايم با تشكلهاي مدني و مردمنهاد را متمركزتر پيگيري ميكنم. به نظرم در اين برهه توسعه فعاليتهاي مدني خصوصا در حوزه زنان، محيط زيست و خانواده بسيار مهم است. معتقدم هرچند دوران سختي را از نظر اقتصادي و اجتماعي سپري ميكنيم اما نبايد گرفتار ناميدي، يأس و بيتفاوتي شويم. معتقدم فربهسازي فعاليتهاي مدني براي بهبود شاخهاي رشد و توسعه اثرگذار است.
خانم دكتر، يكي از مشكلاتي كه طي روزهاي اخير دوباره در فضاي عمومي جامعه مطرح شده و زندگي هر شهروند ايراني را تحتالشعاع قرار داده، موضوع ريزگردها است. اين بحران، مربوط به سالها و دهههاي اخير است يا ريشههاي قطورتري از نظر زماني دارد؟
جوامع بشري سالها و دهههاست كه با مشكل ريزگردها، بحران توفانهاي شن و گرد و غبار برآمده از آن دست به گريبانند. علت اين بحران نيز آن است كه با از بين رفتن پوششهاي گياهي در نواحي مختلف يا خشك شدن تالابها، اتلاف آبهاي زيرزميني، فرسايش خاك و... خاك ريز برآمده از آن با يك باد به هوا بلند ميشود و گاهي اوقات اين فرآيند، جبهههاي بزرگي از خاك با چند كيلومتر طول و ارتفاع را شكل داده و به نواحي ديگر منتقل ميكند. اين جبهه خاك ميتواند از قاره به قاره (از شمال آفريقا به آسيا، اروپا و حتي امريكاي لاتين)، از يك كشور به كشور ديگر (از عراق به ايران و...) و نهايتا از يك تالاب خشكشده به يك شهر ديگر به حركت درآيد. اما هرچند اين مشكل ريشهدار و تاريخي است، اما در دوران حاضر شرايطي پيش آمده كه اين روند سريعتر شده است. در واقع امروز هم با شدت توفانهاي گرد و غبار (يعني حجم توفانها) و هم تكرار مستمر آنها مواجهيم.
دلايلي كه باعث تسريع اين روند شده، كدام موارد هستند؟
2علت اصلي دارد. نخست، مساله تغيير اقليم است كه موضعي جهاني است. سالهاست دانشمندان متوجه اين تغييرات اقليمي شدهاند. علت آنها هم توليد گازهاي گلخانهاي است كه يك اثر گرمايشي را در زمين اعمال ميكند. يكي از اثرات اين تغيير كاهش بارندگي (در برخي نقاط دنيا)، افزايش دما (در بسياري از نقاط دنيا) و... است. آثار اين تغييرات در خاورميانه به عينه در حال نمايان شدن است. يعني طي 30سال اخير هواشناسي كشور بارندگي كمتر، بارش برف كمتر و افزايش حداقل 2درجهاي دما را گزارش كرده است. بالطبع در اثر اين شرايط، تبخير آب كشور افزايش و كشور با مشكل كمبود آب مواجه ميشود. وقتي دما بالا ميرود، رطوبت خاك از بين ميرود، تالاب خشك و در كل زمينه براي فرسايش خاك و ايجاد گرد و غبار فراهم ميشود. اما علت دوم؛ مبحث منابع آب محلي و مديريت سرزميني و داخلي است. در اين بخش هم ايران با مشكلات عديدهاي مواجه است. در كل، اگر بخواهيم با عدد و رقم نسبت و تناسب اين مشكلات داخلي و خارجي را تعيين كنيم، بيش از 60درصد ريشه مشكلات به تحولات منطقهاي و فرامنطقهاي و 20الي 30درصد مشكلات نيز منشأ داخلي دارند.
وقتي صحبت از مشكلات منطقهاي و فرامنطقهاي ميكنيد، مخاطب ناخودآگاه به ياد اخباري ميافتد كه اخيرا در خصوص احداث سد در تركيه، افغانستان و ساير كشورهاي همسايه ايران منتشر شده است.
سدسازي در مجموعه بزرگ گاپ در تركيه مستقيما در ورودي آب مناطق بينالنهرين، بينالدجله و فرات تاثير دارد. طبيعي است اين تحولات در ايران نيز اثرات خود را به جاي ميگذارد. مجموعه اين تحولات داخلي، منطقهاي و فرامنطقهاي باعث شكلگيري ابربحران ريزگردها در ايران شده است.
اما اردوغان تاثير سدسازيهاي تركيه در مشكلات منطقهاي را انكار ميكند.
در همه دنيا سدسازي، مشمول ارزيابي زيستمحيطي است. چرا كه به صورت مستقيم در حركت رودخانهها و مسير آب اثرات جدي دارد. يعني قبل از اجراي پروژه بايد يك ارزيابي محيطي صورت بگيرد. به خصوص اگر چند پروژه سدسازي به صورت همزمان اجرايي شوند.
اين ارزيابيها توسط نهادهاي داخلي كشورها انجام ميشوند يا توسط نهادهاي بينالمللي؟
وقتي تاثيرات اين پروژهها، فراملي باشد، حقوق زيستمحيطي ساير كشورها ايجاب ميكند كه در جريان روند اجرايي اين پروژه قرار بگيرند و مطالبات خود را پيگيري كنند. اينجاست كه اهميت ديپلماسي در سطح كلان نمايان ميشود. پروژههاي سدسازي تركيه در سالهاي ابتدايي دهه 70 آغاز شد. در آن برهه ما نگرانيهايمان را در دوره آقاي خاتمي اعلام كرديم. اما در آن برهه تركيه به صورت چراغ خاموش برنامههايش را پيگيري ميكرد. اما سال 92 تبعات مخرب اين پروژه براي من محرز شد. زماني كه به عنوان رييس سازمان محيط زيست وارد كابينه آقاي روحاني شدم، در نخستين مكاتبات با شخص آقاي روحاني، اعلام كردم كه اين سدسازيها در بلندمدت عوارض جدي براي ايران در حوزه آبهاي مرزي، انتقال گرد و غبار، خشك شدن تالابها و... خواهد داشت.
واكنش آقاي روحاني به اين درخواستها چه بود؟
مكاتبات مورد توجهشان قرار گرفت. بلافاصله به شوراي امنيت ملي و وزارت خارجه ارجاع دادند تا مراودات آغاز شود. البته در آن زمان، هنوز ابعاد عيني موضوع روشن نشده بود. ضمن اينكه در آن برهه شوراي عالي امنيت ملي كشور و وزارت خارجه درگير مسائل مهمي بودند. مشكل تحريمها و ضرورت امضاي برجام در كنار ساير بحثهاي مرتبط با قطعنامههاي شوراي امنيت از اولويتهاي مهم كشور در آن دوران بودند. اساسا يكي از مهمترين گرفتاريهاي ما در اين سالها تاثير تحريمها در چند برابر كردن مشكلات زيستمحيطي كشور بوده است.
اين روزها نيز دوگانهاي در كشور ذيل عنوان «بي اثر بودن تحريمها» و«تاثيرگذاري تحريمها» در حوزههاي مختلف شكل گرفته است. برخي معتقدند تحريمها، تاثيري در بروز مشكلات نداشته (يا اثرات بسيار اندكي داشته) و گروه كثيري نيز اشاره ميكنند كه تحريمها در بروز مشكلات اثرات فراواني داشتهاند. شما دامنه تاثير تحريمها (حداقل در حوزه محيط زيست) را چطور ارزيابي ميكنيد؟
تحريمها، اثرات گستردهاي در همه ابعاد محيط زيست داشته است. به نظرم مساله كاملا روشن است. از تامين قطعات حساس فيلترهاي مورد نياز صنايع و پالايشگاهها گرفته تا واردات فيلترها و كاتاليستهاي مورد نياز براي استانداردسازي صنايع خودروسازي و... تحريمها تاثيرات منفي داشتهاند. بارها براي توليد بنزين استاندارد يورو4 يا توليد خودروهاي يورو5 و يورو6 مصوباتي داشتيم كه به دليل تحريمها امكان ارتقاي صنايع يا به تاخير افتاده يا اينكه كلا كنسل شده است. از سوي ديگر، اگر ايران مناسبات ارتباطي و تجاري نرمالي با جهان پيراموني داشت و تحريمها وجود نداشت، چنين فشارهاي مخربي متوجه ذخاير طبيعي و منابع سرزميني كشور نميشد. امروز بحث خودكفايي گندم در استانهايي مانند فارس خود را نشان داده است. فارس يكي از استانهايي بود كه رنكينگ بالايي در توليد گندم داشت. اما وقتي بحث برداشت از سفرههاي آب زيرزميني و خشك شدن تالابها پيش ميآيد متوجه ميشويم كه چه آسيبي به دليل تحريمها و به خاطر توليد چند تن گندم بيشتر متوجه كشور شده است.
آيا نهاد و ارگاني وجود دارد كه محاسبه كند خشك شدن يك تالاب به دليل تحريمها چه خسارتي را متوجه كشور ميكند؟
خوب است، برويد، اطراف تالاب بختگان و ببينيد به قيمت كشاورزي بيشتر چه بر سر اين تالاب آمده است. بايد تعادلي در بحث توليد و تجارت و امنيت غذايي شكل بگيرد. اگر قرار باشد به دليل تحريمها، فقط تكيه بر توليد داخلي محصولات كشاورزي باشد، در بلندمدت ذخاير استراتژيك كشور از ميان رفته و كشور با بحرانهايي به مراتب عميقتر مواجه ميشود. در نتيجه اين رويكرد است كه فرونشستها در كشور و در استانهايي مانند اصفهان، فارس و... بيشتر و باعث نگرانيهاي فزاينده شده است. بنابراين تحريمها اثرات مخرب عميقي داشته است. البته ممكن است برخي اشاره كنند كه تحريمها، منافعي داشته (تحرك بيشتر بخش خصوصي و توسعه شركتهاي دانشبنيان، تصفيه آب و...) اما بهطور كلي، تحريمها آسيبهاي خسارتباري در بخشهاي زيستمحيطي، اقتصادي، اجتماعي و ... ايجاد كرده است. اگر روزي قرار باشد كيفرخواستي عليه امريكا و ترامپ تنظيم شود، بحث تخريب محيط زيست يكي از محورهاي اصلي خواهد بود و حتما جامعه جهاني نيز از ايران حمايت خواهد كرد.
اما درمان اين زخمهاي زيستمحيطي، نيازمند هماهنگيهاي ميانقوايي و عمومي است. در حالي كه متاسفانه در ايران با موضوع محيط زيست، سياسي و جناحي برخورد ميشود. اخيرا هم برخي جريانات اقدام به انتشار كليپهايي ميكنند كه در آن شما و جريانات همفكرتان به عنوان مقصر اصلي بحران ريزگردها معرفي ميشويد. در زمينه اين فضاسازيها توضيح ميفرماييد؟
مهمترين اولويتهاي پيش روي ما و سازمان جنگلها از زمان دولت اصلاحات بحث حفاظت از مراتع و جلوگيري از فرسايش خاك بود. يكي از مشكلات بسياري از بخشها از جمله محيط زيست، بحث يارانهها و سوبسيدها است. در حوزه محيط زيست نيز يارانهها به شكل مراتع مجاني و بدون محدوديت نمود و ظهور پيدا ميكند. اينكه دامدار تصور كند بدون محدوديت و مجاني ميتواند مراتع را تحت اختيار داشته باشد، درست نيست. در اين صورت مراتع كشور به سرعت كيفيت خود را از دست ميدهند. اين روند در خصوص بحث حفاظت از تالابها نيز نمايان است. يكي از قدمهاي مهمي كه در زمان دولت يازدهم برنامهريزي شد، لايحه حفاظت از تالابها بود. لايحهاي كه در مجلس دهم به شكل قانون درآمد و به يكي از پيشرفتهترين قوانين كشور براي مقابله با گرد و غبار بدل شد. همچنين قانون حفاظت از خاك نيز در اين برهه تصويب شد. بخشي از مهمترين قوانين كشور (15لايحه) در حوزه محيط زيست در دولت يازدهم و مجلس دهم عملياتي شد. يك پشتوانه مهم در آن برهه سياستهاي كلي محيط زيست بود كه توسط رهبري ابلاغ شد. علاوه بر اين به صورت عملي نيز در بحث احياي تالابها برنامهريزي كرديم. نخستين مصوبه دولت احياي درياچه اروميه بود. در خصوص تالاب هورالعظيم نيز تلاشهاي بسياري براي احيا صورت گرفت.
حدفاصل حضور شما در دولت اصلاحات (دولت هشتم) تا حضور در دولت يازدهم به عنوان رييس سازمان محيط زيست، دولتهاي اصولگراي نهم و دهم قرار داشتند كه از نظر فكري و عملي تضادهاي عميقي ميان اين دو تفكر وجود دارد. ميفرماييد چه تفاوتهايي ميان اين دو جريان فكري در حوزه محيط زيست وجود داشت؟
بعد از حضور در دولت يازدهم متوجه شديم در دولتهاي نهم و دهم برخلاف قانون و سياستهايي كه دولت اصلاحات داشت، تالاب مهمي مثل هورالعظيم براي استخراج نفت به بخش خصوصي داده شده بود. مجوز خشك شدن تالاب هورالعظيم از شورايي بالادستي كه گفته شد شوراي عالي امنيت ملي بوده، اخذ شده بود. وقتي سال92 سكان هدايت محيط زيست را به دست گرفتيم، هورالعظيم با فاجعه خشك شدن مواجه شده بود. بنابراين بلافاصله از طريق وزارت نفت (بهرغم همه مقاومتهاي ذينفعان) اين پروژه متوقف شد و از دل همكاري با آقاي چيتچيان وزارت نيرو 2.5ميليارد متر مكعب حقابههاي هورالعظيم تامين شد. تا سال95، حدود 80درصد هورالعظيم كه قبلا كاملا خشك شده بود، احيا شد. يعني حيات به هورالعظيم برگشت و يكي از كانونهاي اصلي گرد و غبار در كشور در مسير بهبود قرار گرفت و صيادان به فعاليتهاي خود بازگشتند. اين روند در خصوص ساير تالابهاي كشور نيز (تالاب مرزي هامون در سيستان و بلوچستان و...) پيگيري شد. واقع آن است كه كل حيات سيستان به اين تالاب وابسته است و براي احياي حقابههاي هامون از طريق ديپلماسي با افغانستان برنامهريزيهاي لازم انجام شد. همچنين هامون در كنگره ذخيرههاي زيست كره ثبت شد و يك مسووليت جهاني براي حفاظت از هامون در كنار كنوانسيون تالابها شكل گرفت.
آيا از منظر اقتصادي ميتوان ارزش تالابهاي كشور را تعيين كرد؟ اخيرا عيسي كلانتري هم اظهاراتي داشته و ارزش تالابها را در مقايسه با صنايع اندك معرفي كرده است... .
يكي از قدمهاي مهمي كه قدمهاي نخستين آن از زمان دولت آقاي خاتمي آغاز شد و در دولت آقاي روحاني به نتيجه رسيد، ارزشگذاري اقتصادي تالابها است. براي اينكه افكار عمومي ارزش تالابها را متوجه شوند، خدمات تالابها و ارزش آنها از منظر اقتصادي محاسبه و نهايتا با زمينهاي كشاورزي و... مقايسه شد. اعداد و ارقامي كه بعد از محاسبات به دست آمد، حيرتانگيز بود. مشخص شد از بين بردن تالابها چه خسارتهاي جبرانناپذيري را از منظر اقتصادي ايجاد ميكند. تبعات مخرب اين تصميمات در اقتصاد، كسبوكار مردم و اساسا تمدن ايراني بسيار راهگشا بود. مديران كشور نيز متوجه شدند كه با چه رقمهايي مواجه هستند. فهم اين موضوع براي سياستگذاران بسيار مهم بود. افرادي كه تصور ميكنند به قيمت آسيب تالاب، ميتوان كشت برنج صورت داد تا گندمكاري كرد و... بايد بدانند كه در حال فروش آينده كشور هستند. يكي ديگر از كارهاي مهم، تعيين كميتهاي تخصصي براي شناسايي كانونهاي گرد و غبار ايران بود. كانونها شناسايي شد، برنامههاي لازم تدارك ديده شد، ميزان تهديدات كانون استخراج شد و راهكارهاي مقابله با آن برنامهريزي شد. در اين مسير 300هزار نهال در خوزستان كاشته يا احيا شد تا تبعات مخرب كانونهاي گرد و غبار كاهش پيدا كند.
همانطوركه اشاره كرديد، بين 20تا 30درصد مشكلات مرتبط با ريزگردها به داخل كشور و بيش از 60درصد مشكلات به تحولات بيروني مربوط است. شما در حوزه مسائل بينالمللي چه برنامههايي را در دستور كار قرار داديد؟
2قدم اصلي در حوزه بينالمللي برداشته شد، يكي در خصوص افغانستان بود كه توضيح دادم در حوزه تالاب هامون چه كارهايي صورت گرفت. دومين حوزه مرتبط با عراق بود كه بلافاصله گفتوگوهاي قبلي با عراق احيا شد. تلاش شد به عراق يادآوري شود كه عراق مسوول خشك شدن تالابها است. پيشنهاد داديم كه مركزي براي آموزش نيروهاي عراقي احداث شود تا مهارتهاي لازم براي احياي تالابها در عراق صورت پذيرد. از نهادهاي بينالمللي نيز دعوت شد تا تغييرات اقليمي منطقه را بررسي و مسووليتهاي خود را به انجام برساند. ايران بنيانگذار حفاظت از تالابهاي رامسر است و حق دارد در قبال آسيبهايي كه از طرف كشورهاي ديگر به ايران ميرسد، مطالباتي داشته باشد. غباري كه از عربستان يا شمال آفريقا و... بلند ميشود و به ايران ميرسد، خسارتبار است و بايد با آن مقابله شود. در اين مسير سال 95، نخستين نشست سازمان ملل با موضوع گرد و غبار با درخواست ايران در ايران برگزار شد. در واقع افكار عمومي متوجه شدند كه همه كشورها در خطر مواجهه با اين خطرات قرار دارند و بايد مسووليتهاي خود را جدي بگيرند.
در همين برهه اما فضاسازيهاي تخريبي فراواني از سوي گروههاي سياسي داخلي عليه شما صورت ميگرفت. اين رويكردهاي تخريبي چه تاثيري در برنامههاي شما داشت؟
همزمان با اين تلاشها، جو سنگين تخريبي عليه سازمان محيط زيست و شخص من ايجاد شد و موضوع را به يك تصميم مديريتي تنزل ميدادند. حتي برخي افراد بدون توجه به جبهههاي چند ده كيلومتري گرد و غبار اعلام ميكردند دولت با يك آبپاش ميتواند گرد و غبار را مهار كند. توجه داشته باشيد در آن برهه عراق با مشكل تجاوز داعش مواجه بود و مشكلات زيستمحيطي اولويت خاصي براي آن كشور نداشت. بدبختانه داعش از استان الانبار اعلام موجويدت كرد كه مركز بلند شدن ريزگردها بود. زماني كه توضيح ميداديم، در رسانههايشان اعلام ميكردند ابتكار ميگويد، گرد و غبار تقصير داعش است! اين رويكردهاي تخريبي هرچند با هدف شكست كانون راي آقاي روحاني انجام ميشد، اما نهايتا باعث نااميدي مردم شد.
در حوزههاي اقتصادي واژه كاسبان تحريم حاشيههاي زيادي ايجاد كرده، آيا شما با كاسبان تحريم در حوزه محيط زيست نيز مواجه شديد؟
يكي از مهمترين روياروييهاي ما با كاسبان تحريم در ماجراي بنزين پتروشيمي نمايان شد. به خاطر تحريمهاي سالهاي 88 و 89، واردات بنزين ايران تحريم شد. گروهي با يك راهحل غير استاندارد پيشنهاد دادند كه از طريق افزايش ميزان آراماتيك بنزين، تلاش كردند حجم بنزين را بالا ببرند. در آن زمان من در شوراي شهر تهران حضور داشتم و بلافاصله هشدار دادم. ميدانستم كه اثر اين توليدات در گسترش سرطان خون افراد چگونه خواهد بود. اما تهديدات همين كاسبان تحريم گسترش پيدا كرد و فشارهاي فراواني وارد ساختند تا ما اين موضوع را رها كنيم. خوشبختانه بعد از حضور در سازمان محيط زيست در نخستين برنامهها از مهندس زنگنه خواستيم كه روند توليد اين بنزين را متوقف كنند كه با پذيرش وزارت نفت متوقف شد. كاسبان تحريم از همين زمان شروع كردند به فضاسازيهاي تخريبي و حتي پاي همسر من را نيز به ميانه اين ماجرا باز كردند و اعلام كردند اين مخالفتها به خاطر اين است كه همسر معصومه ابتكار در كار واردات بنزين است. بعد هم فردي با نام جمشيد آرين مطرح شد كه نهايتا مشخص شد همه اين فضاسازيها، دروغ بوده است. مجموعه اين تحركات توسط كاسبان تحريم، برنامهريزي و اجرا ميشد و ظرفيتهاي زيادي از كشور را هدر داد. خوشبختانه بنزين پتروشيمي كاملا از رده خارج شد و توليدات بنزين كشور در مسير استانداردسازي قرار گرفت. البته همچنان سايه تحريمها در رشد اين بخش نمايان شد.
حالا كه صحبت به اينجا كشيد، لطفا در خصوص پرونده سراوان هم توضيح بفرماييد؟
مديريت پسماند بسيار كليدي است. يك بخش، آموزش، بازيافت، كاهش مصرف، استفاده مجدد و... است اما بخش مهم آن مديريت انتهاي خط و مقوله زبالهسوزها است. بسياري از نيازهاي كشور به زبالهسوزها به دليل تحريمها تامين نميشدند. برخي از افراد نيز از اين كمبود سوءاستفاده ميكردند و رانتهاي فراواني را كسب ميكردند. اين دستگاههاي زبالهسوز، نيازمند فيلترهايي هستند كه به دليل تحريمها امكان ورود به كشور نداشتند و مستقيما روي سلامت مردم اثرگذار بودند.
به عنوان پرسش پاياني، من اسامي خاصي را شامل ظرفيتهاي زيستمحيطي و افراد سياسي مطرح ميكنم. شما در چند كلمه يا يك جمله ديدگاهتان را درباره اين واژهها بفرماييد...
پروژه ميانكاله: يك ذخيرهگاه زيست كره با ارزش كه نبايد صدمه ببيند.
درياچه اروميه: نگين درخشان شمالغرب ايران كه هم بايد احيا شود و هم اينكه كشاورزي منطقه از طريق اصلاح كشت بايد به كمك آن بيايد.
تالاب هورالعظيم: يكي از باارزشترين تالابهاي مرزي ايران در استان خوزستان كه معيشت و حيات هزاران نفر به آن وابسته است.
سيد محمد خاتمي: يك رييسجمهور صادق، خوشنام و بسيار مورد علاقه مردم
روحاني: رييسجمهور مقتدر و توانمند كه بسيار مورد هجمه و آزار قرار گرفت.
محمدجواد ظريف: ديپلمات و وزير خارجه موفق، تاثيرگذار، متخصص و كاربلد
ابراهيم رييسي: آقاي رييسي، رييسجمهور كشورمان هستند و در شرايط سختي سكان هدايت دولت را به دست گرفتهاند. بهرغم انتقاداتي كه ما نسبت به بحث انتخابات، رويكردهاي سياسي و رفتارهاي اطرافيان ايشان داريم، معتقديم بايد دست به دست هم دهيم تا كشور از شرايط سخت فعلي عبور كند.
علي سلاجقه (رييس سازمان محيط زيست دولت سيزدهم): اميدوارم در كارشان موفق شوند، چرا كه تخصص لازم را دارند. اميدواريم بتوانند در برابر رانتخواران، كاسبان تحريم، شكارچيان و سودجويان و... موفق شوند و از ظرفيتهاي زيستمحيطي كشور حفاظت كنند.
بعد از حضور در دولت يازدهم متوجه شديم در دولتهاي نهم و دهم برخلاف قانون و سياستهايي كه دولت اصلاحات داشت، تالاب مهمي مثل هورالعظيم براي استخراج نفت به بخش خصوصي داده شده بود. مجوز خشك شدن تالاب هورالعظيم از شورايي بالادستي كه گفته شد شوراي عالي امنيت ملي بوده، اخذ شده بود. وقتي سال92 سكان هدايت محيط زيست را به دست گرفتيم، هورالعظيم با فاجعه خشك شدن مواجه شده بود. بنابراين بلافاصله از طريق وزارت نفت (بهرغم همه مقاومتهاي ذينفعان) اين پروژه متوقف شد و از دل همكاري با آقاي چيتچيان وزارت نيرو 2.5ميليارد متر مكعب حقابههاي هورالعظيم تامين شد